غزل شمارهٔ ۱۴۳
دست در روزگار مینشود
پای عمر استوارمینشود
شاهد خوب صورتست امل
در دل و دیده خوار مینشود
روز شادی چو راز گردونست
لاجرم آشکار مینشود
هیچ غم را کران نمیبینم
تا دو چشمم چهار مینشود
پای برجای نیست حاصل دهر
عشق از آن پایدار مینشود
هیچ امسال دیدهای هرگز
که دگر سال پار مینشود
پر شد از خون دل کنار زمین
واسمان دلفکار مینشود
شاد میزی که در عروسی دهر
رنگ چندین به کار مینشود
یک تسلیست وان تسلی آنک
مرگ در اختیار مینشود
خرم آنکس که نیست بر سر خاک
تا چنین خاکسار مینشود
انوری در میان این احوال
هیچکس بر کنار مینشود
اطلاعات
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
دست در روزگار مینشود
پای عمر استوارمینشود
هوش مصنوعی: در زندگی، نمیتوان به راحتی به دستاوردهای پایدار دست یافت؛ زیرا عمر ما همواره تحت تاثیر تغییرات و ناپایداریهایی است که در اطراف ما وجود دارد.
شاهد خوب صورتست امل
در دل و دیده خوار مینشود
هوش مصنوعی: زیباییِ چهرهی دلپسند، آرزویی در دل و چشم است و هرگز در برابر آن بیاحترامی نمیشود.
روز شادی چو راز گردونست
لاجرم آشکار مینشود
هوش مصنوعی: روز شادی مانند راز آسمان است، بنابراین روشن و آشکار نمیشود.
هیچ غم را کران نمیبینم
تا دو چشمم چهار مینشود
هوش مصنوعی: هیچ نگران نیست که انتهایی برایش ببینم، تا وقتی که چشمانم چهار برابر نشود.
پای برجای نیست حاصل دهر
عشق از آن پایدار مینشود
هوش مصنوعی: عشق حقیقی نمیتواند بر روی یک پایه سست و ناپایدار استوار باشد و اگر بنا باشد که پایدار بماند، باید بر اساس یک بنیان محکم بنیاد شود.
هیچ امسال دیدهای هرگز
که دگر سال پار مینشود
هوش مصنوعی: هیچکس هرگز ندیده که سالی مثل سال گذشته تکرار شود.
پر شد از خون دل کنار زمین
واسمان دلفکار مینشود
هوش مصنوعی: کنار زمین و آسمان، دلی پر از درد و اندوه شده است که به دلفکار یعنی کسانی که به فکر دل دیگران هستند، نمیتواند توجه کند. حسرت و عواطف عمیق در اینجا احساس میشود.
شاد میزی که در عروسی دهر
رنگ چندین به کار مینشود
هوش مصنوعی: با شاد زندگی کن، چون در زندگی، رنگها و تجربههای مختلف به کار نمیآیند.
یک تسلیست وان تسلی آنک
مرگ در اختیار مینشود
هوش مصنوعی: مرگ نوعی آرامش و اطمینان نیست که به راحتی در دسترس باشد.
خرم آنکس که نیست بر سر خاک
تا چنین خاکسار مینشود
هوش مصنوعی: خوشحال و سعادتمند است آن کسی که بر سر قبر و مزار کسی نمیرود؛ زیرا آنگاه که بر سر مزار شخصی میرود، ممکن است خود را به یاد مسائل و اندوههای او بیندازد و این باعث میشود که روح او به چنین یادآوریهایی دچار مشکل شود.
انوری در میان این احوال
هیچکس بر کنار مینشود
هوش مصنوعی: در این وضعیت، هیچکس نمیتواند از موقعیت خود کنارهگیری کند.
حاشیه ها
1396/11/19 02:02
ناصرزاده
آقای حسین آقا
دو چشم چهار شدن یعنی چه؟
ضرب المثله؟
الان ما میگیم چشمام چهارتا شد منظورمون تعجب و انتظاره. معنای حرف شاعر چیه؟
متشکرم
1396/11/19 09:02
nabavar
ناصر زاده جان
نمی دانم
چهار چشمی نگاه کردن را برای با دقت و کنجکاوی نگریستن هم بکار می بریم.
زنده باشی
1399/10/01 11:01
نامدار بلخی
چهار شدن دو چشم کنایه از امر ناممکن است. یعنی همان طور که جهارشدن چشمانم امکان ندارد، دیدن پایان غمها و رسیدن شادی نیز امکان ندارد. این شعر احتمالا مربوط به دوران سختی و رنج و غم انوری است و یا اینکه انوری به این مضمون رایج اشاره دارد که اصولا دنیا جای شادی نیست و اندوه بر روزگار ما مسلط است.

انوری