گنجور

غزل شمارهٔ ۱۴۲

آب جمال جمله به جوی تو می‌رود
خورشید در جنیبت روی تو می‌رود
ای در رکاب زلف تو صد جان پیاده بیش
دل در رکاب روی نکوی تو می‌رود
هر روز هست بر سر کوی اجل دو عید
دردا از آنکه بر سر کوی تو می‌رود
هر دم هزار خرمن جان بیش می‌برد
بادی که در حمایت بوی تو می‌رود
جان خواهیم به بوسه و باز ایستی ز قول
چون کاین مضایقت همه سوی تو می‌رود
در خاک می‌نجویم جور زمانه را
با آنکه در زمانه ز خوی تو می‌رود
رنگی نماند انوری اندر رکوی وصل
وین رنگ هم ز جنس رکوی تو می‌رود

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

آب جمال جمله به جوی تو می‌رود
خورشید در جنیبت روی تو می‌رود
هوش مصنوعی: تمام زیبایی‌ها و جاذبه‌ها به سمت وجود تو حرکت می‌کنند، همان‌طور که نور خورشید به سوی تو می‌تابد.
ای در رکاب زلف تو صد جان پیاده بیش
دل در رکاب روی نکوی تو می‌رود
هوش مصنوعی: ای زلف تو مثل سوارانی است که جان‌های زیادی را به دنبال خود می‌کشند، در حالی که دل من مانند سواری است که به سمت چهره زیبای تو پیش می‌رود.
هر روز هست بر سر کوی اجل دو عید
دردا از آنکه بر سر کوی تو می‌رود
هوش مصنوعی: هر روز بر سر کوی مرگ دو جشن برگزار می‌شود، افسوس که این جشن‌ها در کوی تو برپا می‌شود.
هر دم هزار خرمن جان بیش می‌برد
بادی که در حمایت بوی تو می‌رود
هوش مصنوعی: هر لحظه بادی که عطر تو را حمل می‌کند، هزاران جان را از دست می‌دهد.
جان خواهیم به بوسه و باز ایستی ز قول
چون کاین مضایقت همه سوی تو می‌رود
هوش مصنوعی: من درخواستی از تو دارم که با یک بوسه به من جان ببخشی و از قول خودت باز نایستی، زیرا تمام این تلاش‌ها و مضایقت‌ها فقط به خاطر توست.
در خاک می‌نجویم جور زمانه را
با آنکه در زمانه ز خوی تو می‌رود
هوش مصنوعی: ما در دنیای خاکی به دنبال عدل و انصاف زمانه‌ هستیم، با این حال، در این دنیا، خُلق و خوی تو مسیری متفاوت را دنبال می‌کند.
رنگی نماند انوری اندر رکوی وصل
وین رنگ هم ز جنس رکوی تو می‌رود
هوش مصنوعی: دیگر رنگ و بویی از انوری در اندام وصال نمانده و این رنگ هم از نوع و جنس وصال تو می‌رود.

حاشیه ها

1396/11/15 23:02
ناصرزاده

معنی "رکوی" چیه؟

1396/11/16 00:02
nabavar

ناصر جان
مانای ”رکو “ را لباس و جامه ی کهنه یافتم
زنده باشی

1396/11/18 03:02
ناصرزاده

سلام آقا حسین. مرسی. اما مانا یعنی چه؟ بعدش می فرمایید چه صنعتی رو تو این بیت به کار برده؟

1396/11/18 16:02
nabavar

ناصرزاده جان
مانا را یکی از گنجوریان به جای معنی پیشنهاد داده که مورد توجه بسیاری قرار گرفته و بکار می بریم چون فارسی ست و
مانند و مثل و همانند معنا می دهد.
رکو ، درین شعر ” جناس “ است
جناس انواع گوناگون دارد: تام ، ناقص ،و.....
درین بیت یکسانی واژه رکو و یکسانی معنا را می بینیم که جناس تام است
ولی ، درین بیت حافظ :
بر دوخته‌ام دیده چو باز از همه عالم
تا دیدهٔ من بر رخ زیبای تو باز است
باز ، در دو مصرع به همان مانا نیست
گویا جناس ناقص باشد
زنده باشی

1396/11/19 02:02
ناصرزاده

سپاس حسین آقا.
هم برای توضیحات مانا و هم جناس.
توضیحات کاملی بود. فقط در مورد اینکه پیشنهاد آقا یا خانم گنجوریان برای استفاده از واژه مانا درسته یا نه؟ یه سوال داشتم. هر کسی می تونه هر واژه ای رو پیشنهاد بده و هر کسی هم از اون استفاده کنه؟ یا این نیازمند کار کارشناسیه؟

1396/11/19 09:02
nabavar

ناصر زاده جان
” کش لقمه “ اصطلاحی ست که فرهنگستان لغت ایران به جای ” پیتزا “ پیشنهاد داده
تا به حال ندیده ام کسی بکار برده باشد
زبان در حال تحول است . ملک تلق کسی نیست
آنچه شما می پسندی همان خوب است.
” مانا “ لغت زیبایی ست ، اگر چه کارشناسان انتخاب نکرده باشند .
ساختار زبان یک قوم را مردم آن تعیین می کنند .
زنده باشی