گنجور

غزل شمارهٔ ۱۴۰

ای دلبر عیار ترا یار توان بود
غمهای ترا با تو خریدار توان بود
با داغ تو تن در ستم چرخ توان داد
با یاد تو اندر دهن مار توان بود
بر بوی گل وصل تو سالی نه که عمری
از دست گل وصل تو پر خار توان بود
در آرزوی شکر و بادام تو صد سال
بر بستر تیمار تو بیمار توان بود
صد شب به تمنای وصال تو چو نرگس
بی‌نرگس بیمار تو بیدار توان بود
آنجا که مراد تو به جان کرد اشارت
با خصم تو در کشتن خود یار توان بود

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ای دلبر عیار ترا یار توان بود
غمهای ترا با تو خریدار توان بود
هوش مصنوعی: ای محبوب خوش‌سیرت، یار تو می‌تواند در کنار تو باشد و غم‌هایت را به دوش کشد.
با داغ تو تن در ستم چرخ توان داد
با یاد تو اندر دهن مار توان بود
هوش مصنوعی: با درد ناشی از جدایی تو می‌توان زیر فشار زندگی ادامه داد، و به خاطر یاد تو می‌توان با دشواری‌ها و مشکلات زندگی هم‌چنان روبرو شد.
بر بوی گل وصل تو سالی نه که عمری
از دست گل وصل تو پر خار توان بود
هوش مصنوعی: بوی خوش گل ارتباط با تو، نه تنها یک سال، بلکه تمام عمر را می‌تواند تحت تأثیر قرار دهد. این ارتباط به قدری زیباست که امکان تحمل خطرات و دردها را هم فراهم می‌کند.
در آرزوی شکر و بادام تو صد سال
بر بستر تیمار تو بیمار توان بود
هوش مصنوعی: در انتظار مهر و محبت تو، می‌توانم سال‌های طولانی بر بستر درد و بیماری ناز کنم و به عشق تو زندگی کنم.
صد شب به تمنای وصال تو چو نرگس
بی‌نرگس بیمار تو بیدار توان بود
هوش مصنوعی: صد شب به امید دیدن تو مانند نرگسی که بدون نرگس دیگر بیدار است، می‌توانم بی‌خواب و بیمار باشم.
آنجا که مراد تو به جان کرد اشارت
با خصم تو در کشتن خود یار توان بود
هوش مصنوعی: جایی که خواسته‌ات با وجود دشمنی‌ات به تو اشاره می‌کند، می‌توانی بر یار خود چیره شوی و او را از پا درآوری.

حاشیه ها

1393/09/16 13:12
امین کیخا

مار با مرگ همریشه است و لغت عربی مرض هم به گواه دکتر مقدم همریشه ای این دو شناخته شده است

1395/08/29 05:10
یاسین

صد شب به تمنای وصال تو چو نرگس

بی‌نرگس بیمار تو بیدار توان بود