گنجور

غزل شمارهٔ ۱۳۹

دوش تا صبح یار در بر بود
غم هجران چو حلقه بر در بود
دست من بود و گردنش همه شب
دی همه روز اگرچه بر سر بود
با بر همچو سیم سادهٔ او
کارم از عشق چون زربر بود
گرچه شبهای وصل بود خوشم
شب دوشین ز شکل دیگر بود
یا من از عشق زارتر بودم
یا ز هر شب رخش نکوتر بود
کس نداند که آن چه طالع بود
من ندانم که آن چه اختر بود
از فلک تا که صبح روی نمود
انوری با فلک برابر بود

اطلاعات

وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

دوش تا صبح یار در بر بود
غم هجران چو حلقه بر در بود
هوش مصنوعی: دیشب تا صبح، معشوق در کنارم بود و غم جدایی مانند حلقه‌ای به در بسته بود.
دست من بود و گردنش همه شب
دی همه روز اگرچه بر سر بود
هوش مصنوعی: من می‌توانستم به او دسترسی داشته باشم و همیشه در فکرش بودم، اما او همیشه در دلم بود.
با بر همچو سیم سادهٔ او
کارم از عشق چون زربر بود
هوش مصنوعی: من به مانند نقره‌ای خالص از عشق او کار می‌کنم، چون سادگی و زیبایی زربفت دارد.
گرچه شبهای وصل بود خوشم
شب دوشین ز شکل دیگر بود
هوش مصنوعی: با وجود اینکه شب‌های وصال برایم خوشایند بود، اما شب گذشته به دلیل متفاوت بودن، احساس دیگری داشتم.
یا من از عشق زارتر بودم
یا ز هر شب رخش نکوتر بود
هوش مصنوعی: یا من به خاطر عشق بسیار غمگین‌تر بودم یا چهره‌اش از هر شب زیباتر بود.
کس نداند که آن چه طالع بود
من ندانم که آن چه اختر بود
هوش مصنوعی: هیچ‌کس نمی‌داند که چه سرنوشت و تقدیری برای او رقم خورده و من هم نمی‌دانم که چه ستاره‌ای بشارت‌دهنده آن بوده است.
از فلک تا که صبح روی نمود
انوری با فلک برابر بود
هوش مصنوعی: از آسمان تا صبح که طلوع کرد، چهره‌ی انوری با آسمان همتراز بود.

حاشیه ها

1393/09/16 13:12
امین کیخا

ساده وارون سرشته است یعنی سرشته را برای مرکب می توانیم به کار ببریم
نام ساده /اسم ساده
نام سرشته /اسم مرکب