گنجور

غزل شمارهٔ ۱۳۶

دوش آنکه همه جهان ما بود
آراسته میهمان ما بود
سوگند به جان ما همی خورد
گر چند بلای جان ما بود
بودش همه خرمی و خوبی
شکر ایزد را که آن ما بود
از طالع سعد ما براند
فالی که نه در گمان ما بود
بنشست میان ما و برخاست
آزار که در میان ما بود

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعلن فعولن (هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

دوش آنکه همه جهان ما بود
آراسته میهمان ما بود
هوش مصنوعی: دیشب کسی که تمام دنیای ما را تزیین کرده بود، مهمان ما بود.
سوگند به جان ما همی خورد
گر چند بلای جان ما بود
هوش مصنوعی: به جان ما سوگند می‌خورد، هرچند که بلاها و مشکلات زیادی بر ما وارد شده است.
بودش همه خرمی و خوبی
شکر ایزد را که آن ما بود
هوش مصنوعی: تمام زیبایی‌ها و خوبی‌ها از آن خداوند است، و ما نیز بخشی از این نعمت‌ها هستیم.
از طالع سعد ما براند
فالی که نه در گمان ما بود
هوش مصنوعی: از سرنوشت نیک ما نشانه‌ای رسید که هرگز به ذهن‌مان خطور نمی‌کرد.
بنشست میان ما و برخاست
آزار که در میان ما بود
هوش مصنوعی: در میان ما نشسته بود و سپس به وجود آورنده آزار و تنش شد، همان کسی که در جمع ما حضور داشت.