غزل شمارهٔ ۱۰
ای از بنفشه ساخته گلبرگ را نقاب
وز شب تپانچهها زده بر روی آفتاب
بر سیم ساده بیخته از مشک سودهگرد
بر برگ لاله ریخته از قیر ناب آب
خط تو بر خد تو چو بر سیم پای مور
زلف تو بر رخ تو چو بَر مِی پَرِ غُراب
دارم ز آب و آتش یاقوت و جزع تو
در آب دیده غرق و بر آتش جگر کباب
در تاب و بند زلف دلاویز جان کشت
جان در هزار بند و دل اندر هزار تاب
گه دست عشق جامهٔ صبرم کند قبا
گه آب چشم خانهٔ رازم کند خراب
چون چشمت از جفا مژه بر هم نمیزند
چشمم به خون دل مژه تا کی کند خضاب
هم با خیال تو گلهای کردمی ز تو
بر چشم من اگر نشدی بسته راه خواب
ای روز و شب چو دهر در آزار انوری
ترسم که دهر باز دهد زودت این جواب
اطلاعات
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
ای از بنفشه ساخته گلبرگ را نقاب
وز شب تپانچهها زده بر روی آفتاب
هوش مصنوعی: ای گلبرگ زیبا که از بنفشه به وجود آمدهای، با نقابی بر چهرهات شب را پوشاندهای و بر روی خورشید، اثر تپانچههای شب را به یادگار گذاشتهای.
بر سیم ساده بیخته از مشک سودهگرد
بر برگ لاله ریخته از قیر ناب آب
هوش مصنوعی: بر روی رشتهای نازک از مشک خوشبو پاشیده شده و بر روی گلبرگهای لاله، قطرههای آب سیاه و ناب قرار دارد.
خط تو بر خد تو چو بر سیم پای مور
زلف تو بر رخ تو چو بَر مِی پَرِ غُراب
هوش مصنوعی: خطی که تو بر چهرهات داری، مانند خطی است که بر پای مورچهای بر روی نقره نقش بسته است و تار مویت بر روی صورتت، مانند رنگینی گرفته شده بر روی شراب است که شبیه پر یک کلاغ است.
دارم ز آب و آتش یاقوت و جزع تو
در آب دیده غرق و بر آتش جگر کباب
هوش مصنوعی: من به خاطر وجود تو، هم در اشکهای خود غرقم و هم قلبم مانند کباب در آتش میسوزد.
در تاب و بند زلف دلاویز جان کشت
جان در هزار بند و دل اندر هزار تاب
هوش مصنوعی: در جاذبه و پیچش موی زیبای معشوق، جانم به شدت آزرده و در هزاران بند گرفتار شده است. دل من نیز در هزاران درد و پیچش قرار دارد.
گه دست عشق جامهٔ صبرم کند قبا
گه آب چشم خانهٔ رازم کند خراب
هوش مصنوعی: گاهی عشق باعث میشود که صبرم را از بین ببرد و گاهی اشکهایم رازهایم را فاش کنند و زندگیام را ویران سازند.
چون چشمت از جفا مژه بر هم نمیزند
چشمم به خون دل مژه تا کی کند خضاب
هوش مصنوعی: چشمانت به خاطر بدیهایت، هیچ زمان پلک نمیزند و من به خاطر درد دل، انتظار دارم که چه زمانی مژههایم به رنگ خون درآید.
هم با خیال تو گلهای کردمی ز تو
بر چشم من اگر نشدی بسته راه خواب
هوش مصنوعی: با یاد تو، گلهای از تو کردم که اگر چشمان من به خواب نمیرفت، شاید این احساس بهتر بیان میشد.
ای روز و شب چو دهر در آزار انوری
ترسم که دهر باز دهد زودت این جواب
هوش مصنوعی: ای روز و شب که مانند زمانه همیشه به من آزار میرسانید، میترسم که زمانه به زودی پاسخی بدهد که برای تو خوشایند نباشد.
حاشیه ها
1393/07/19 14:10
امین کیخا
بیختن بیزیدن را باید با پیختن به معنای ریختن چیزی که گلوله گلوله است جابجا نگیریم . پیختن درهم و سکه و پیختن پشگل نمونه های آن هستند .