گنجور

قصیدهٔ شمارهٔ ۷۷

زهی بقای تو دوران ملک را مفخر
خهی لقای تو بستان عدل را زیور
به بارگاه تو حاجب هزار چون خاقان
به بزم‌گاه تو چاکر هزار چون قیصر
ز امن داشته عزم تو پیش خوف سنان
ز عدل ساخته حزم تو پیش ظلم سپر
زبان تیغ تو پیوسته در دهان عدو
سنان رمح تو همواره در دل کافر
به احتشام تو بنیاد جود آبادان
به احترام تو آثار بخل زیر و زبر
کشیده رخت تو خورشید بر نطاق حمل
نهاده تخت تو افضال بر بساط قمر
ز وصف حلم تو باشد بیان من قاصر
ز نعت عدل تو گردد زبان من مضطر
ز ناچخ تو شود گاه خشم شیر نهان
ز خنجر تو کند وقت کینه ببر حذر
شرف به لطف همی پرورد ترا در ملک
هنر به ناز همی پرورد ترا در بر
دو شاهزاده که هستند از این درخت سخا
مبارک و هنری کامران و نام‌آور
گزیده سیف‌الدین اختیار ملک و شرف
ستوده عزالدین آن افتخار عدل و هنر
اسیر ناچخ این گشته ژنده پیلی مست
مطیع خنجر آن گشته شرزه شیری نر
سزد ز پیکر خورشید چتر آنرا طوق
رسد ز شهپر سیمرغ تیر این را پر
سخای این شده ایام عدل را قانون
عطای آن شده فرزند جود را مادر
رفیع همت این کرده با ستاره قران
بدیع دولت آن گشته در زمانه سمر
مثال ملکت این فخر ملکت سلجوق
نشان دولت آن تاج دولت سنجر
کمال یافت به دوران ملک این دیهیم
شرف گرفت به اقبال عدل آن افسر
به وقت کینه قضا در غلاف این ناچخ
به گاه حمله قدر در نیام آن خنجر
همیشه در شرف ملک شادمان بادند
غلام‌وار کمر بسته پیش تخت پدر
خدایگانا امید داشت بنده همی
که در ثنای تو بر سروران شود سرور
به بارگاه تو هر روز پیشتر گردد
کنون به رسم رسن تاب می‌شود پس‌تر
ز دخل نیست منالی و خرج او بی‌حد
ز نفع نیست نشانی و وام او بی‌مر
اگر چنانکه دهد شهریار دستوری
غلام‌وار دهد بوسه آستانهٔ در
به سوی خانه گراید زبان شکر و ثنا
به باد ملک خداوند کرده دایم‌تر

اطلاعات

وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

زهی بقای تو دوران ملک را مفخر
خهی لقای تو بستان عدل را زیور
هوش مصنوعی: عظمت و جاودانگی تو باعث افتخار حکومت است، و ملاقات تو مانند گلی است که زیبایی باغ عدل را دوچندان می‌کند.
به بارگاه تو حاجب هزار چون خاقان
به بزم‌گاه تو چاکر هزار چون قیصر
هوش مصنوعی: به درگاه تو حضار و نگهبانانی چون خاقان وجود دارند و در محفل تو خدمتگذاران و اطاعت‌کنندگان به تعداد هزاران مانند قیصر هستند.
ز امن داشته عزم تو پیش خوف سنان
ز عدل ساخته حزم تو پیش ظلم سپر
هوش مصنوعی: با اراده قوی خود، از حس امنیت سود می‌برم و در برابر خطرات، چون نیزه‌ای از عدالت، به خوبی محافظت می‌کنم و در مقابل ظلم، سپری از احتیاط می‌سازم.
زبان تیغ تو پیوسته در دهان عدو
سنان رمح تو همواره در دل کافر
هوش مصنوعی: زبان تند تو همیشه آماده حمله به دشمن است و نیز تیرهای تو همواره در قلب کافر نشانه رفته‌اند.
به احتشام تو بنیاد جود آبادان
به احترام تو آثار بخل زیر و زبر
هوش مصنوعی: شکوه و بزرگی تو باعث رونق بخشیدن به بخشش و generosity شده است و به خاطر احترام به تو، نشانه‌های خست و بخل به هم ریخته و از بین رفته‌اند.
کشیده رخت تو خورشید بر نطاق حمل
نهاده تخت تو افضال بر بساط قمر
هوش مصنوعی: چهره تو همچون خورشید درخشان است و قدرت و زیبایی تو همچون تختی قرار گرفته بر روی سطح قمر، که برکت و فضیلت را به همه جا می‌پراکند.
ز وصف حلم تو باشد بیان من قاصر
ز نعت عدل تو گردد زبان من مضطر
هوش مصنوعی: بیان من در توصیف صبر و حوصله‌ات ناتوان است و زبانم در بیان عدالت تو کم می‌آورد.
ز ناچخ تو شود گاه خشم شیر نهان
ز خنجر تو کند وقت کینه ببر حذر
هوش مصنوعی: گاهی زمان‌هایی پیش می‌آید که خشم نهان و پنهان تو مانند شیر بیدار می‌شود و می‌تواند به یکباره خشن و خطرناک شود. در چنین مواقعی، اگر حس کینه‌توزی در تو بیدار شود، باید احتیاط کنی و مراقب رفتارهایت باشی.
شرف به لطف همی پرورد ترا در ملک
هنر به ناز همی پرورد ترا در بر
هوش مصنوعی: شرافت و بزرگواری تو با لطف خداوند پرورش یافته است و در دنیای هنر، به ناز و زیبایی از تو حمایت می‌شود و در آغوش محبت‌هایش قرار داری.
دو شاهزاده که هستند از این درخت سخا
مبارک و هنری کامران و نام‌آور
هوش مصنوعی: دو شاهزاده که از این درخت تلاش و بخشش زاده شده‌اند، افرادی برجسته و با استعداد هستند که نامشان در یادها باقی مانده است.
گزیده سیف‌الدین اختیار ملک و شرف
ستوده عزالدین آن افتخار عدل و هنر
هوش مصنوعی: سیف‌الدین، که انتخاب اوست، نشان‌دهنده ملک و شرف است، و عزالدین به دلیل عدالت و هنر خود، مورد ستایش قرار گرفته است.
اسیر ناچخ این گشته ژنده پیلی مست
مطیع خنجر آن گشته شرزه شیری نر
هوش مصنوعی: پایبند و گرفتار شرایط سختی هستم و مانند یک فیل درمانده‌ایم. در عوض، آن خنجر که در دست است، تبدیل به سلاحی قوی و تهاجمی شده است، مثل یک شیر نر در اوج قدرت خود.
سزد ز پیکر خورشید چتر آنرا طوق
رسد ز شهپر سیمرغ تیر این را پر
هوش مصنوعی: به نظر می‌رسد که زیبایی و عظمت خورشید باعث می‌شود که پرتوهای آن مانند چتری بر روی جهان بگستردد. همچنین، پرواز سیمرغ، که نماد قدرت و عظمت است، تیرهایی را پرتاب می‌کند که نشان‌دهنده جاذبه و تاثیر او هستند. این تصویرها نشان‌دهنده قدرت و زیبایی غیرقابل توصیف در طبیعت و عالم هستند.
سخای این شده ایام عدل را قانون
عطای آن شده فرزند جود را مادر
هوش مصنوعی: در این زمان، بخشندگی و سخاوت به حدی رسیده که عدالت و انصاف در جامعه حاکم شده و مادر این سخاوت، جود و بخشش است.
رفیع همت این کرده با ستاره قران
بدیع دولت آن گشته در زمانه سمر
هوش مصنوعی: آدمی با اراده و بلند همت، با تلاش و کوشش خود توانسته است که به موفقیت‌هایی دست پیدا کند که در دوران خود زبانزد و برجسته شده‌اند.
مثال ملکت این فخر ملکت سلجوق
نشان دولت آن تاج دولت سنجر
هوش مصنوعی: نمونه‌ای از سلطنت تو، فخر بزرگ سلطنت سلجوق است و نشان‌دهنده‌ی اقتدار و عظمت آن تاج سلطنت سنجر می‌باشد.
کمال یافت به دوران ملک این دیهیم
شرف گرفت به اقبال عدل آن افسر
هوش مصنوعی: در دوره‌ای که این تاج بر رأس قرار گرفت، به خاطر خوش‌بختی و برکت عدالت، آن سرپوش هم به عزت و شرف دست یافت.
به وقت کینه قضا در غلاف این ناچخ
به گاه حمله قدر در نیام آن خنجر
هوش مصنوعی: در زمان دشمنی و کینه، شمشیرها در غلاف نگه‌داشته می‌شوند و در موقعیت‌های حساس و خطرناک، قدرت و مهارت نمایان می‌شود.
همیشه در شرف ملک شادمان بادند
غلام‌وار کمر بسته پیش تخت پدر
هوش مصنوعی: همیشه کسانی که در خدمت شاه هستند، با شادی و سرزندگی در انتظار موفقیت و خیر و برکت زندگی می‌کنند و با کمر راست و تواضع، به احترام پدر خود در برابر او ایستاده‌اند.
خدایگانا امید داشت بنده همی
که در ثنای تو بر سروران شود سرور
هوش مصنوعی: خداوند امید دارد که بنده‌اش با ستایش تو، در میان دیگران بزرگ و باعزت شود.
به بارگاه تو هر روز پیشتر گردد
کنون به رسم رسن تاب می‌شود پس‌تر
هوش مصنوعی: هر روز به حضور تو نزدیکی بیشتری حاصل می‌شود، در حالی که اکنون به خاطر رسم و عادت، زمان برای کشش درد و رنج‌های گذشته بیشتر می‌شود.
ز دخل نیست منالی و خرج او بی‌حد
ز نفع نیست نشانی و وام او بی‌مر
هوش مصنوعی: در اینجا شاعر به موقعیت مالی و اقتصادی اشاره می‌کند. او می‌گوید که نباید از کمبود درآمد ناراحت بود، زیرا هزینه‌ها بیش از حد است. به همین ترتیب، سود و فایده‌ای هم وجود ندارد و نیز وام‌ها هم تمام‌نشدنی به نظر می‌رسند. در واقع، او به وضعیت مالی غیرقابل کنترل اشاره دارد که در آن دخل و خرج همیشه در تعادل نیست.
اگر چنانکه دهد شهریار دستوری
غلام‌وار دهد بوسه آستانهٔ در
هوش مصنوعی: اگر پادشاه دستوری بدهد، غلام‌وار به آستانه در احترام می‌گذارد و بوسه می‌زند.
به سوی خانه گراید زبان شکر و ثنا
به باد ملک خداوند کرده دایم‌تر
هوش مصنوعی: زبان به نشانه عشق و سپاسگذاری به سوی خانه خدا می‌رود و همیشه در حال ذکر و ثنای اوست.