قصیدهٔ شمارهٔ ۵۷ - در مدح ملک معظم پیروزشاه
ای به شاهی ز همه شاهان فرد
مشتری طلعت و مریخ نبرد
آسمان مثل تو نادیده به خواب
مجلس و معرکه را مردم و مرد
بر جهان ای ز جهان جاه تو بیش
همتت سایه از آن سان گسترد
که در آن سایه کنون مادر شاخ
همه بیخار همی زاید ورد
با رهت کان نه به اندازهٔ ماست
با هوای تو کز او نیست گزرد
بر توان آمدن از دریا خشک
بر توان خاستن از دوزخ سرد
باست ار سوی معادن نگرد
لعل را روی چو زر گردد زرد
مسرع حکم تو صد بار فزون
چرخ را گفته بود کز ره برد
گرنه از عشق نگینت بودی
زانگبین موم کجا گشتی فرد
ای به جایی که کشد خاک درت
دامن اندر فلک باد نورد
مدتی بود که میکرد خراب
کشور شخص مرا والی درد
من محنت زده در ششدر عجز
بیبرون شو شده چون مهرهٔ نرد
تا یکی روز که در بردن جان
تن بیزور مرا میآزرد
وارد حضرت عالی برسید
چون درآمد ز درم بردابرد
ناسگالیده از آن سان بگریخت
که تو هم نرسیدیش به گرد
بنده را پرسش جانپرور تو
شربتی داد که چون بنده بخورد
جان نو داد تنش را حالی
وان به غارت شده را باز آورد
پس از این در کنف خدمت تو
زندگانی بدو جان خواهد کرد
تا که بر گرد زمین میگردد
کرهٔ گنبد دولابی گرد
در جهان داری و ملکت بخشی
چو سکندر همه آفاق بگرد
قصیدهٔ شمارهٔ ۵۶ - در مدح ابوالحسن مجدالدین علی عمرانی: اکنون که ماه روزه به نقصان در اوفتادقصیدهٔ شمارهٔ ۵۸ - در تعریف قصر و عمارتی که ناصرالدین در باغ ساخته بود: ای نمودار سپهر لاجورد
اطلاعات
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مسدس مخبون محذوف)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
ای به شاهی ز همه شاهان فرد
مشتری طلعت و مریخ نبرد
هوش مصنوعی: تو که در میان همه شاهان، بهترین و بینظیری، همچون مشتری درخشان و مریخ جنگجو هستی.
آسمان مثل تو نادیده به خواب
مجلس و معرکه را مردم و مرد
هوش مصنوعی: آسمان مانند تو، به دور از نگاه مردم و جمعها، در حال خواب است و مرگ را تجربه میکند.
بر جهان ای ز جهان جاه تو بیش
همتت سایه از آن سان گسترد
هوش مصنوعی: ای معشوق، جایگاه تو در دنیا از همه بالاتر است، و تلاش و همت تو آنقدر وسیع و گسترده است که بر همه چیز سایهانداز شده است.
که در آن سایه کنون مادر شاخ
همه بیخار همی زاید ورد
هوش مصنوعی: مادر سایهدار، در این لحظه شاخی از موجودات بیآسیب ایجاد میکند.
با رهت کان نه به اندازهٔ ماست
با هوای تو کز او نیست گزرد
هوش مصنوعی: با مسیر تو که نمیتوانیم اندازهاش را برآورد کنیم، با هوایی که از تو نشأت میگیرد، نه میتوانیم دوام بیاوریم و نه میتوانیم به راحتی از آن بگذریم.
بر توان آمدن از دریا خشک
بر توان خاستن از دوزخ سرد
هوش مصنوعی: میتوان از دریا به خشکی رسید و همچنین از دوزخ به سرما برآمد.
باست ار سوی معادن نگرد
لعل را روی چو زر گردد زرد
هوش مصنوعی: اگر به معادن بروی، رنگ لعل (گلابی) به مانند زر (طلا) زرد میشود.
مسرع حکم تو صد بار فزون
چرخ را گفته بود کز ره برد
هوش مصنوعی: فرمان تو به اندازهای قوی و تاثیرگذار است که از بارها بیشتر از چرخ روزگار عمل میکند و حتی چرخ روزگار نیز از آن پیروی میکند.
گرنه از عشق نگینت بودی
زانگبین موم کجا گشتی فرد
هوش مصنوعی: اگر نه اینکه به عشق تو دلم روشن است، از موم زنگزدهای چه سودی داشتم؟ پس چرا دور از من رفتی؟
ای به جایی که کشد خاک درت
دامن اندر فلک باد نورد
هوش مصنوعی: ای کسی که به هنگام مرگ، خاک قبر تو در آسمان بپیچد و وزش باد، دامن آن را بگیرد.
مدتی بود که میکرد خراب
کشور شخص مرا والی درد
هوش مصنوعی: مدتی بود که به خاطر مشکلات و دردهای عاطفی، کشور و زمینهای شخصیام در وضعیتی خراب و ویران قرار داشت.
من محنت زده در ششدر عجز
بیبرون شو شده چون مهرهٔ نرد
هوش مصنوعی: من به شدت در مشکلات و رنجها قرار دارم و مثل مهرهای در بازی نرد، نمیتوانم از این وضعیت خارج شوم.
تا یکی روز که در بردن جان
تن بیزور مرا میآزرد
هوش مصنوعی: یک روزی خواهد رسید که وقتی جانم را از بدنم ببرند، بدون هیچگونه قدرتی مرا آزار خواهد داد.
وارد حضرت عالی برسید
چون درآمد ز درم بردابرد
هوش مصنوعی: وقتی که به حضور شما رسید، درنگ نکرد و سریعاً وارد شد.
ناسگالیده از آن سان بگریخت
که تو هم نرسیدیش به گرد
هوش مصنوعی: جانداری که به این صورت فرار کرد، تو هم نتوانستی به او برسی.
بنده را پرسش جانپرور تو
شربتی داد که چون بنده بخورد
هوش مصنوعی: بنده را سوالی از تو عطا شد که وقتی به آن پاسخ دهد، جانش تازه میشود.
جان نو داد تنش را حالی
وان به غارت شده را باز آورد
هوش مصنوعی: جانش را نو بخشید و حالا به تنش زندگی تازهای داده است، و آنچه را که به سرقت رفته بود، دوباره باز میآورد.
پس از این در کنف خدمت تو
زندگانی بدو جان خواهد کرد
هوش مصنوعی: پس از این، زندگیام به خدمت تو اختصاص خواهد یافت و جانم را در طبق اخلاص میگذارم.
تا که بر گرد زمین میگردد
کرهٔ گنبد دولابی گرد
هوش مصنوعی: تا زمانی که کرهٔ گردان زمین به دور خود میچرخد و در آسمان در حرکت است.
در جهان داری و ملکت بخشی
چو سکندر همه آفاق بگرد
هوش مصنوعی: اگر در دنیا سلطنت و قدرت داری، مانند اسکندر در تمام مرزها و قلمروها گشت و گذار کن.