قصیدهٔ شمارهٔ ۲۸ - در مدح صدر سعید خواجه سعدالدین اسعد و عرض اخلاص
منت از کردگار دادگرست
که ترا کار با نظامترست
صدرآفاق وسعد دین که ز قدر
قدمش جای تارک قمرست
این مراتب کنون که می بینی
اثر جزو کلی قدرست
باش تا صبح دولتت بدمد
کین لطایف نتیجهٔ سحرست
ای جوادی که دست و طبع ترا
کان دعاگوی و بحر سجده برست
پیش دست و دل تو ناچیزست
هرچه در بحر و کان زر و گهرست
دم و کلک تو در بیان و بنان
گرچه بر یار و خضم نفع و ضرست
غیرت روح عیسی است این یک
خجلت چوب موسی آن دگرست
هرچه در زیر چرخ داناییست
راستی پرتوی از آن هنرست
راندهای بر جهان تو آن احکام
کز خجالت رخ زمانه ترست
پیش دست تو ابر چون دودست
بر طبع تو بحر چون شمرست
ذهن پاک تو ناطق وحی است
نوک کلک تو منشی ظفرست
در حصار حمایت حزمت
مرگ چون حلقه از برون درست
مابقی را ز خوان خود پندار
هرچه بر خوان دهر ماحضرست
مه و خورشید شوخ و بیشرمند
تا چرا بر سر توشان گذرست
جود تو آن شنیده این دیده
مه مگر کور و آفتاب کرست
به حقیقت بدان که مثل تو نیست
زیر گردون مگر که بر زبرست
آمدم با حدیث سیرت خویش
که نمودار مردمان سیرست
به خدایی که در دوازده برج
هفت پیکش همیشه در سفرست
عمل کارگاه صنعت اوست
که سواد مه و بیاض خورست
به صفای صفی حق آدم
که سر انبیا و بوالبشرست
به دعایی که کرد نوح نجی
که در آفاق از آن هنوز اثرست
به رضای خلیل ابراهیم
که به تسلیم در جهان سمرست
حق داود و لطف نعمت او
که ترا در بهشت منتظرست
به نماز و نیاز یعقوبی
در غم یوسفی کش او پسرست
به کف موسی کلیم کریم
به دم عیسیی که زندهگرست
به سر مصطفی شریف قریش
که ز جمع رسل عزیرترست
به صفا و وفا و صدق عتیق
که ز دل جان فروش و شرع خرست
به دلیری و هیبت عمری
که ظهور شریعت از عمرست
به حیا و حیات ذوالنورین
که حقیقت مؤلف سورست
به کف و ذوالفقار مرتضوی
که به حرب اندرون چو شیر نرست
حرمت جبرئیل روح امین
که به عصمت جهانش زیرپرست
حق میکال خواجهٔ ملکوت
که ز کروبیان مهینهترست
به صدا و ندای اسرافیل
که منادی و منهی حشرست
به کمال و جلال عزرائیل
که کمیندار جان جانورست
به صلوة و صیام و حج و جهاد
کاصل اسلام از این چهار درست
به حق کعبه و صفا و منی
حق آن رکن کش لقب حجرست
به کلام خدای عز و جل
که هر آیت ازو دو صد عبرست
حرمت روضه و قیامت و خلد
حق حصنی که نام آن سقرست
به عزیزی و حق نعمت تو
که زیادت ز قطرهٔ مطرست
به کریمی و لطف و رحمت حق
که گنهکار را امیدورست
که مرا در وفای خدمت تو
نه به شب خواب و نه به روز خورست
چمن بوستان نعت ترا
خاطرم آن درخت بارورست
که ز مدح و ثنا و شکر و دعا
دایمش بیخ و شاخ و برگ و برست
آنچه گفتند حاسدان به غرض
به سر تو که جملگی هدرست
خاک نعل ستور تو بر من
بهتر از توتیای چشم سرست
زانکه دانم که پیش همت تو
آفرینش به جمله بیخطرست
سبب خدمت تو از دل پاک
جان من بسته بر میان کمرست
پس اگر ز اعتماد در مستی
حالتی اوفتاد کان سیرست
تو پسندی که رد کنی سخنم
چون منی را به چون تویی نظرست
چکنم بازگیرم از تو مدیح
بنده را آخر این قدر بصرست
چه حدیث است از تو برگردم
الله الله دو قول مختصرست
چون به عالم تویی مرا مقصود
از در تو بگو دگر گذرست
پس بگویند بنده را حاشاک
مردکی ریش گاو کون خرست
ای جوادی که خاک پایت را
بوسه ده گشته هرکه تاجورست
عفو فرمای گر مثل گنهم
خون شپیر و کشتن شپرست
قصیدهٔ شمارهٔ ۲۷ - در مدح صاحب ناصرالدین و تهنیت منصب: منصب از منصبت رفیعترستقصیدهٔ شمارهٔ ۲۹ - در مدح ناصرالدین طاهر و توصیف عمارت وی: می بیاور که جشن دستورست
اطلاعات
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
منت از کردگار دادگرست
که ترا کار با نظامترست
هوش مصنوعی: شکر و سپاس از خداوندی است که عدالت را برقرار کرده، زیرا کار تو به شکلی منظم و هماهنگ انجام میشود.
صدرآفاق وسعد دین که ز قدر
قدمش جای تارک قمرست
هوش مصنوعی: در اوج آسمان، وجودی بزرگ و پرارزش قرار دارد که به اندازهای بزرگ است که میتوان جایگاهش را با سر قمر مقایسه کرد.
این مراتب کنون که می بینی
اثر جزو کلی قدرست
هوش مصنوعی: این مراحل و درجاتی که اکنون مشاهده میکنی، تنها نشانهای از یک کل بزرگتر و باارزشتر است.
باش تا صبح دولتت بدمد
کین لطایف نتیجهٔ سحرست
هوش مصنوعی: تا صبحی که خوشبختی و سعادتت شروع شود، صبر کن زیرا این زیباییها حاصل جادو و سحر هستند.
ای جوادی که دست و طبع ترا
کان دعاگوی و بحر سجده برست
هوش مصنوعی: ای جوادی، تو که دست و تواناییات به اندازهای است که دعاها را میتوانی برآورده کنی و مانند دریایی از سجده و عبادت، نامت بلند است.
پیش دست و دل تو ناچیزست
هرچه در بحر و کان زر و گهرست
هوش مصنوعی: هر چیزی که در دریا و معدن طلا و جواهر وجود دارد، در برابر دست و دل تو بسیار ناچیز است.
دم و کلک تو در بیان و بنان
گرچه بر یار و خضم نفع و ضرست
هوش مصنوعی: وجود و زیبایی تو در کلام و رفتار، هرچند که برای دوست و دشمن حسن و عیبی دارد.
غیرت روح عیسی است این یک
خجلت چوب موسی آن دگرست
هوش مصنوعی: این جمله به این معناست که غیرت و غیرتورزی مربوط به روح عیسی (ع) است و این در مقابل خجالت و شرم که به چوب موسی (ع) اشاره دارد، مفهوم دیگری دارد. به عبارتی، غیرت و شجاعت با روحانی بودن مرتبط است، در حالی که خجالت و شرمندگی میتواند نشانهای از ضعف باشد.
هرچه در زیر چرخ داناییست
راستی پرتوی از آن هنرست
هوش مصنوعی: هر چیزی که در دنیای معرفت و علم وجود دارد، در واقع بازتابی از هنر و تواناییهای انسان است.
راندهای بر جهان تو آن احکام
کز خجالت رخ زمانه ترست
هوش مصنوعی: تو بر جهانی حکمهایی را اجرا کردهای که از شرم، زمانه از آن میترسد.
پیش دست تو ابر چون دودست
بر طبع تو بحر چون شمرست
هوش مصنوعی: ابر در برابر دست تو به مانند دودی است که به راحتی پراکنده میشود و در مقابل، دریا همچون فرماندهای قوی و سرسخت است که نمیتوان به سادگی از آن گذشت.
ذهن پاک تو ناطق وحی است
نوک کلک تو منشی ظفرست
هوش مصنوعی: ذهن پاک تو مانند ندا و وحی الهی است و قلم تو به عنوان نویسنده، نشانهای از پیروزی و موفقیت به شمار میآید.
در حصار حمایت حزمت
مرگ چون حلقه از برون درست
هوش مصنوعی: در دامان و حمایت دور و بر تو، مرگ مانند حلقهای از بیرون بهطور مرتب وجود دارد.
مابقی را ز خوان خود پندار
هرچه بر خوان دهر ماحضرست
هوش مصنوعی: هر آنچه در زندگی به دست میآوری و تجربه میکنی، بر سفرهی زندگیات قرار دارد و بر توست که آن را همچون بخشی از زندگیات بپذیری.
مه و خورشید شوخ و بیشرمند
تا چرا بر سر توشان گذرست
هوش مصنوعی: ماه و خورشید بازیگوش و بیملاحظهاند؛ چرا که تو گذرگاه آنها را در اختیار داری.
جود تو آن شنیده این دیده
مه مگر کور و آفتاب کرست
هوش مصنوعی: بخشش و generosity تو چنان واضح و بارز است که آیا ممکن است کسی آن را نبیند، مگر اینکه کور باشد، یا مانند خورشید که نمیتواند ببیند؟
به حقیقت بدان که مثل تو نیست
زیر گردون مگر که بر زبرست
هوش مصنوعی: واقعاً باید بدانید که هیچکس مانند شما در این جهان وجود ندارد مگر اینکه در بالای آسمان باشد.
آمدم با حدیث سیرت خویش
که نمودار مردمان سیرست
هوش مصنوعی: آمدم تا از رفتار و خصوصیات خود بگویم که نشاندهندهٔ ویژگیهای انسانی است.
به خدایی که در دوازده برج
هفت پیکش همیشه در سفرست
هوش مصنوعی: به خدایی که در دوازده علامت برج، هفت فرشتهاش همیشه در حال حرکت و سفر هستند.
عمل کارگاه صنعت اوست
که سواد مه و بیاض خورست
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که همه چیزهایی که در زندگی میبینیم و تجربه میکنیم، نتیجهٔ کار و تلاش خالق و صنعتگر بزرگ جهان است. به عبارتی دیگر، هر زیبایی و کمالی که وجود دارد، نشاندهندهٔ هنر و زحمت آن خالق است.
به صفای صفی حق آدم
که سر انبیا و بوالبشرست
هوش مصنوعی: به خلوص و پاکی مقام آدم که او سرآمد پیامبران و بنیانگذار بشریت است.
به دعایی که کرد نوح نجی
که در آفاق از آن هنوز اثرست
هوش مصنوعی: دعای نوح، پیامبر، به قدری تاثیرگذار بوده که هنوز آثار آن در جهان مشهود است.
به رضای خلیل ابراهیم
که به تسلیم در جهان سمرست
هوش مصنوعی: به خواسته و رضایت حضرت ابراهیم، که در تسلیم و اطاعت از اراده الهی به جهانیان نمونهای بینظیر است.
حق داود و لطف نعمت او
که ترا در بهشت منتظرست
هوش مصنوعی: حق داود و لطف نعمت او این است که تو را در بهشت انتظار میکشد.
به نماز و نیاز یعقوبی
در غم یوسفی کش او پسرست
هوش مصنوعی: یعقوب با اشتیاق و دعا به خاطر غم یوسفش در انتظار اوست و این نشاندهنده عمق محبت و ارتباط پدر و پسر است.
به کف موسی کلیم کریم
به دم عیسیی که زندهگرست
هوش مصنوعی: موسی بزرگ با دست خود معجزهای انجام داد و عیسی نیز با روح خود زندگی بخشید.
به سر مصطفی شریف قریش
که ز جمع رسل عزیرترست
هوش مصنوعی: به سر مصطفی، شخصیت محترم و برجسته قریش که از میان تمام پیامبران و فرستادگان الهی، مقام و منزلتی برتر دارد، اشاره میشود.
به صفا و وفا و صدق عتیق
که ز دل جان فروش و شرع خرست
هوش مصنوعی: به خلوص و وفاداری و صداقت اصیل که از دل ناشی میشود و همچون جانفروشی و یک قانون معنوی است.
به دلیری و هیبت عمری
که ظهور شریعت از عمرست
هوش مصنوعی: این جمله به قدرت و شکوه یک فرد اشاره دارد که نشاندهندهی اهمیت و تاثیرگذاری او در زمان برقراری قوانین و شریعت است. وجود او به نوعی نماد دیانت و رهبری است که با دلیری خاص خود، تأثیر زیادی بر نشر اصول اخلاقی و اجتماعی دارد.
به حیا و حیات ذوالنورین
که حقیقت مؤلف سورست
هوش مصنوعی: به عفت و زندگی ذوالنورین (دو نور) که واقعاً مؤلف سورههاست.
به کف و ذوالفقار مرتضوی
که به حرب اندرون چو شیر نرست
هوش مصنوعی: به دستان و شمشیر امیرالمؤمنین، که در میدان جنگ همچون شیر نر میجنگید.
حرمت جبرئیل روح امین
که به عصمت جهانش زیرپرست
هوش مصنوعی: جبرئیل، فرشتهای که روح پاک و امانتدار است، به حفظ و نگهداری جهان با عفت و پاکیاش مشغول است.
حق میکال خواجهٔ ملکوت
که ز کروبیان مهینهترست
هوش مصنوعی: میکال، فرشتهای از عالم ملکوت، در حقیقت برتری ی دارد که از دیگر فرشتگان نیز پایینتر است.
به صدا و ندای اسرافیل
که منادی و منهی حشرست
هوش مصنوعی: به صدای اسرافیل که فراخواننده و اعلامکننده روز قیامت است.
به کمال و جلال عزرائیل
که کمیندار جان جانورست
هوش مصنوعی: عزرائیل به عنوان فرشته مرگ، به زیبایی و عظمت خود شناخته میشود و همیشه برای گرفتن جان موجودات آماده است.
به صلوة و صیام و حج و جهاد
کاصل اسلام از این چهار درست
هوش مصنوعی: نماز، روزه، حج و جهاد از ارکان اصلی دین اسلام محسوب میشوند و هر کدام به نوعی پایه و اساس آن را تشکیل میدهند.
به حق کعبه و صفا و منی
حق آن رکن کش لقب حجرست
هوش مصنوعی: به خداوند کعبه و مکانهای مقدس مثل صفا و منی، حق آن سنگ خاص که به نام حجر معروف است، بر گردن ماست.
به کلام خدای عز و جل
که هر آیت ازو دو صد عبرست
هوش مصنوعی: خدای بزرگ هر یک از آیاتش میتواند درسها و عبرتهای بسیاری برای ما داشته باشد.
حرمت روضه و قیامت و خلد
حق حصنی که نام آن سقرست
هوش مصنوعی: احترام به روضه، قیامت و بهشت، مانند دژی است که نام آن جهنم است.
به عزیزی و حق نعمت تو
که زیادت ز قطرهٔ مطرست
هوش مصنوعی: به خاطر ارزش و حقی که بر توست، نعمت تو از قطره باران هم بیشتر و فراوانتر است.
به کریمی و لطف و رحمت حق
که گنهکار را امیدورست
هوش مصنوعی: به بزرگمنشی و مهربانی و رحمت خدا که حتی گنهکاران هم به او امید دارند.
که مرا در وفای خدمت تو
نه به شب خواب و نه به روز خورست
هوش مصنوعی: من در وفاداری به تو، نه در شب خوابم و نه در روز بیداری؛ همیشه در خدمت تو هستم.
چمن بوستان نعت ترا
خاطرم آن درخت بارورست
هوش مصنوعی: چمنهای بوستان یاد تو را در ذهنم زنده میکنند، مانند درختی که میوهدهی میکند.
که ز مدح و ثنا و شکر و دعا
دایمش بیخ و شاخ و برگ و برست
هوش مصنوعی: مدح و ستایش، شکرگزاری و دعا مانند درختی است که همیشه رو به رشد است و ریشه و شاخه و برگ دارد.
آنچه گفتند حاسدان به غرض
به سر تو که جملگی هدرست
هوش مصنوعی: آنچه حسودان به قصد بد درباره تو گفتند، همه بیمعنی و بیاساس است.
خاک نعل ستور تو بر من
بهتر از توتیای چشم سرست
هوش مصنوعی: خاک نعل اسب تو برای من از روشنایی چشمم ارزشمندتر است.
زانکه دانم که پیش همت تو
آفرینش به جمله بیخطرست
هوش مصنوعی: چون میدانم که تلاش و اراده تو بیخطر و بدون مشکل است، بنابراین از ایجاد هر چیزی مطمئنم.
سبب خدمت تو از دل پاک
جان من بسته بر میان کمرست
هوش مصنوعی: دلیل خدمتگزاری من به تو، از دل پاک و روح من نشأت میگیرد که به خاطر تو به خودم زحمت میدهم.
پس اگر ز اعتماد در مستی
حالتی اوفتاد کان سیرست
هوش مصنوعی: اگر به خاطر اعتماد در حالت مستی دچار تغییر و حالتی شد، این وضعیت او طبیعی است.
تو پسندی که رد کنی سخنم
چون منی را به چون تویی نظرست
هوش مصنوعی: تو دوست داری که گفتار مرا نپذیری، اما من به تو، مانند خودت، توجه دارم.
چکنم بازگیرم از تو مدیح
بنده را آخر این قدر بصرست
هوش مصنوعی: چطور میتوانم دوباره از تو ستایش کنم در حالی که این قدر در این موضوع ناتوانم؟
چه حدیث است از تو برگردم
الله الله دو قول مختصرست
هوش مصنوعی: این جمله اشاره به این دارد که وقتی از تو صحبت میشود، نمیتوان به سادگی از آن فاصله گرفت، چون همه چیز به خداوند بازمیگردد و تنها دو نکته کوتاه برای گفتن وجود دارد.
چون به عالم تویی مرا مقصود
از در تو بگو دگر گذرست
هوش مصنوعی: وقتی تو در این دنیا هستی، هدف من از آمدن به درگاه تو این است که بگویم دیگر وقت گذشتن از اینجا فرا رسیده است.
پس بگویند بنده را حاشاک
مردکی ریش گاو کون خرست
هوش مصنوعی: این بیت بیانگر این است که برخی افراد ممکن است دیگران را به طرز تحقیرآمیزی توصیف کنند و نشاندهنده دیدگاه منفی آنها درباره آن افراد است. در اینجا، گفته میشود که با وجود توهین و تحقیر، شخص مورد نظر همچنان وجود دارد و در کنار دیگران قرار میگیرد.
ای جوادی که خاک پایت را
بوسه ده گشته هرکه تاجورست
هوش مصنوعی: ای جواد، تو آنقدر بزرگ و باعظمت هستی که هر کسی که در حوضه تو قرار دارد، خاک پای تو را میبوسد.
عفو فرمای گر مثل گنهم
خون شپیر و کشتن شپرست
هوش مصنوعی: اگر تو مرا عفو کنی، همانطور که خون شپش و کشتن آن را نادیده میگیری.