قصیدهٔ شمارهٔ ۲ - در مدح امیر اجل ابو علی علاء الدین حسن
سپهر رفعت و کوه وقار و بحر سخا
بهاء دین خدا آن جهان قدر و بها
ابوعلی حسن آن مسند سمو و علو
که آفتاب جلالست و آسمان سخا
به قدر واسطهٔ عقد جنبش و آرام
به عدل قاعدهٔ ملک آدم و حوا
کشد ز کلک خطا بر رخ قضا و قدر
نهد به نطق حنا بر کف صواب و خطا
همش به خطهٔ فرمان درون و حوش و طیور
همش به سایهٔ احسان درون رجال و نسا
ایا به پای تو یازان فلک به دست لطف
و یا به سوی تو ناظر قضا به عین رضا
خجل ز رفعت قدر تو رفعت گردون
غمین ز وسعت طبع تو وسعت دریا
به جنب رای تو منسوخ چشمهٔ خورشید
به پیش قدر تو مدروس گنبد خضرا
زبان کلک تو ناطق به پاسخ تقدیر
سحاب دست تو حامل به لؤلؤ لالا
به زیر دامن امن تو فتنها پنهان
به پیش دیدهٔ وهم تو رازها پیدا
بر درنگ رکاب تو بیدرنگ زمین
بر شتاب عنان تو بیشتاب صبا
سحاب لطف تو گر قطره بر زمین بارد
حدید و سنگ شود مستعد نشو و نما
سموم قهر تو گر شعله بر سپهر کشد
شهابوار ببرد زحل ز روی سما
تبارکالله از آن آب سیر آتش فعل
که با رکاب تو خاکست و با عنانت هوا
گه درنگ ز خاک زمین ربوده قرار
گه شتاب به باد هوا نموده قفا
به رفتن اندر بحرش برابر خشکی
به جستن اندر کوهش مقابل صحرا
نه چرخ و چرخ ازو کاج خورده در جنبش
نه کوه و کوه از کوس خورده در بالا
همیشه تا که نیاید یقین نظیر گمان
مدام تا که نباشد فنا عدیل بقا
گمان خاطرت از صدق باد جفت یقین
بقای حاسدت از رنج باد جنس فنا
گذشته بر تو هر آذار بهتر از کانون
نهاده با تو هر امروز وعدهٔ فردا
قصیدهٔ شمارهٔ ۱ - در مدح علاء الدین ابوعلی الحسن الشریف: سپهر رفعت و کوه وقار و بحر سخاقصیدهٔ شمارهٔ ۳ - در مدح شاهزاده عمادالدین: ای داده به دست هجر ما را
اطلاعات
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
سپهر رفعت و کوه وقار و بحر سخا
بهاء دین خدا آن جهان قدر و بها
هوش مصنوعی: آسمان بلندی و کوه عظمت و دریا generosity، ارزش و اهمیت دین خدا در آن جهان است.
ابوعلی حسن آن مسند سمو و علو
که آفتاب جلالست و آسمان سخا
هوش مصنوعی: ابوعلی حسن، شخصیت برجستهای است که مانند آفتابی درخشان و آسمانی فراخ، دارای مقام و بلندای خاصی است و با ویژگیهای جلال و بخشندگی خود، در میان دیگران متمایز میشود.
به قدر واسطهٔ عقد جنبش و آرام
به عدل قاعدهٔ ملک آدم و حوا
هوش مصنوعی: در اینجا بیان میشود که هر چیزی در زندگی، از جمله حرکات و سکونها، به اندازه و براساس حقایق و قوانین دنیای آدم و حوا وجود دارد. در واقع، همه چیز باید با تعادل و اصول مشخصی پیش برود.
کشد ز کلک خطا بر رخ قضا و قدر
نهد به نطق حنا بر کف صواب و خطا
هوش مصنوعی: خطای تقدیر را به دلخواه خود اصلاح کرده و بر نیک و بدی، حُسن عمل و کژی را در دست میگیرد.
همش به خطهٔ فرمان درون و حوش و طیور
همش به سایهٔ احسان درون رجال و نسا
هوش مصنوعی: همه چیز در قلمرو مسئولیت و اقتدار انسانها و پرندگان به شکل ملکوتی قرار دارد و همه چیز تحت تأثیر لطف و مهربانی افراد و انسانهاست.
ایا به پای تو یازان فلک به دست لطف
و یا به سوی تو ناظر قضا به عین رضا
هوش مصنوعی: آیا آسمان به خاطر مهربانی تو به زمین آمده یا سرنوشت با چشم رضا به تو نگاه میکند؟
خجل ز رفعت قدر تو رفعت گردون
غمین ز وسعت طبع تو وسعت دریا
هوش مصنوعی: من به خاطر بزرگی و مقام تو شرمندهام، زیرا آسمان نیز نسبت به عظمت تو احساس کوچکی میکند و دریا نیز از وسعت و عمق افکارت غمگین است.
به جنب رای تو منسوخ چشمهٔ خورشید
به پیش قدر تو مدروس گنبد خضرا
هوش مصنوعی: به نگرش و تفکر تو، درخشش و نور خورشید نیز ناچیز است و به اندازهٔ مقام تو، گنبد آسمان نیز بیاهمیت و تیره به نظر میرسد.
زبان کلک تو ناطق به پاسخ تقدیر
سحاب دست تو حامل به لؤلؤ لالا
هوش مصنوعی: زبان تو به مانند یک هنر زیبا، به خوبی نماد پاسخ تقدیر و سرنوشت است. دستانت همچون یک حامل گرانبها، مرواریدهای قیمتی و گرانقدر را به همراه دارند.
به زیر دامن امن تو فتنها پنهان
به پیش دیدهٔ وهم تو رازها پیدا
هوش مصنوعی: در زیر حمایت و آرامش تو، مشکلات و فتنهها پنهانند و در مقابل خیال تو، رازها آشکار میشوند.
بر درنگ رکاب تو بیدرنگ زمین
بر شتاب عنان تو بیشتاب صبا
هوش مصنوعی: در کنار تو، من بیوقفه و بیصبر منتظر هستم و در حالی که تو آرام و با احتیاط حرکت میکنی، نسیم ملایمی نیز با شتاب به سمت تو میآید.
سحاب لطف تو گر قطره بر زمین بارد
حدید و سنگ شود مستعد نشو و نما
هوش مصنوعی: اگر باران رحمت تو بر زمین ببارد، حتی سنگ و آهن نیز برای رشد و شکوفایی آماده میشوند.
سموم قهر تو گر شعله بر سپهر کشد
شهابوار ببرد زحل ز روی سما
هوش مصنوعی: اگر خشم تو مانند آتش بر آسمان برافروخته شود، مانند شهابی زحل را از چهره آسمان خواهد زدود.
تبارکالله از آن آب سیر آتش فعل
که با رکاب تو خاکست و با عنانت هوا
هوش مصنوعی: خدا را شکر که آن آبی که آتش را خاموش میکند، با حرکت تو خاک شده و با فرمان تو به هوا رفته است.
گه درنگ ز خاک زمین ربوده قرار
گه شتاب به باد هوا نموده قفا
هوش مصنوعی: گاهی انسان، از خاک و زمین به آرامش و قرار دست مییابد، و گاهی با شتاب و سرعت، خود را به باد و هوای بیثبات میسپارد.
به رفتن اندر بحرش برابر خشکی
به جستن اندر کوهش مقابل صحرا
هوش مصنوعی: در رفتن به دریا، مانند سیر و سفر روی زمین است و در جستجو در کوه، مانند کاوش در صحرا است.
نه چرخ و چرخ ازو کاج خورده در جنبش
نه کوه و کوه از کوس خورده در بالا
هوش مصنوعی: چرخ و فلک و کوه هر دو در حرکت و تغییر هستند، اما این حرکات و تحولات تنها از نیرویی بزرگتر و فراتر از خودشان نشأت میگیرد.
همیشه تا که نیاید یقین نظیر گمان
مدام تا که نباشد فنا عدیل بقا
هوش مصنوعی: همیشه تا زمانی که یقین نیاید، گمان به طور مداوم وجود دارد و تا زمانی که نیستی وجود نداشته باشد، بقای واقعی هم قابل تصور نخواهد بود.
گمان خاطرت از صدق باد جفت یقین
بقای حاسدت از رنج باد جنس فنا
هوش مصنوعی: اگر به صداقت خاطرت اطمینان داشته باشی، یقیناً میتوانی از زحمت خود بهرهمند شوی، اما اگر به حسادت دچار شوی، آن حسادت تو را به نابودی خواهد کشاند.
گذشته بر تو هر آذار بهتر از کانون
نهاده با تو هر امروز وعدهٔ فردا
هوش مصنوعی: گذشته هراندازه که دردناک بوده، بهتر از وضعیتی است که امروز در کنار تو قرار دارم و وعدههایی که برای فردا میدهی.