قصیدهٔ شمارهٔ ۱۲۸ - در مدح مفخرالسادة مجدالدین ابوطالب نعمه
ای کلک تو پشت ملک عالم
وی روز تو عید دور آدم
هرچ آمده زیر آفرینش
زاندازهٔ کبریای تو کم
وقتی که هنوز آسمان طفل
آدم به طفیل تو مکرم
در سلسلهٔ زمان مخر
بر هندسهٔ جهان مقدم
عدل تو شبی چو روز روشن
روز تو چو روز عید خرم
با رای تو چرخ در مصالح
الحانکنان که هان تکلم
با عزم تو دهر در مسالک
اصرارکنان که هین تقدم
صدر تو به پایه تخت جمشید
خنگ تو به سایه رخش رستم
در موکب تو به میخ پروین
مه بر سم مرکبانت محکم
در کوکبهٔ تو طرهٔ شب
بر نیزهٔ بندگانت پرچم
وز عکس طراز رایت تو
آن رفعت ونصرت مجسم
بر دوشت فلک قبای کحلی
در چشم قضا نموده معلم
در دست تو کارنامهٔ جود
با جاه تو بارنامهٔ جم
بر آب روان نگاه دارد
حفظ تو نشان نقش خاتم
در شوره ز فتح باب دستت
با نامیه هم عنان رود یم
در گرد جنیبت نفاذت
هرگز نرسد قضای مبرم
در خشم تو عودهای رحمت
با زخم تو سفتهای مرهم
سبحانالله که دید هرگز
در آتش دوزخ آب زمزم
نوک قلم ترا پیاپی
خاک قدم ترا دمادم
اعجاز کف کلیم عمران
آثار دم مسیح مریم
اسرار قضا نهاده کلکت
در خال و خط حروف معجم
آنجا که صریر او مقرر
در معرض او عطارد ابکم
توقیع تو در دیار دولت
تفویض همی کند مسلم
هر صدر به صاحبی مؤید
هر تخت به خسروی معظم
در عدل تو آوخ ار نبودی
معماری کاینات مدغم
زیر لگد نحوس هستی
هر هفت فلک شکسته طارم
باطل شدهٔ قضای قهرت
حاصل نشود به حشر اعظم
کز بیم ملامت نشورش
در منفذ صور بگسلد دم
گر قهر تو بر فلک نهد پای
در محور عالم افکند خم
تاب سخطت زمین ندارد
چه جای زمین که آسمان هم
تا عرصهٔ عالم عناصر
خالی نبود ز شادی و غم
شادی و سعادت تو بادا
با عنصر انتظام عالم
عمرت همه ملک و ملک باقی
دورت همه عید و عید خرم
واندر دو جهان مخالفت را
با عجز و عنا و رنج در هم
با سخرهٔ سیلی حوادث
یا کورهٔ آتش جهنم
نازان ز تو در صدور فردوس
جد و پدر و برادر و عم
قصیدهٔ شمارهٔ ۱۲۷ - در مدح عمادالدین پیروزشاه و خواجه جلالالوزرا: ای رایت رفیعت بنیاد نظم عالمقصیدهٔ شمارهٔ ۱۲۹ - در مدح رضیةالدین مریم: ای فخر همه نژاد آدم
اطلاعات
وزن: مفعول مفاعلن فعولن (هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
ای کلک تو پشت ملک عالم
وی روز تو عید دور آدم
هوش مصنوعی: تو قرار دادی که به تمامی عالم زندگی میبخشی و روز تو همانند عید بزرگمردان تاریخ است.
هرچ آمده زیر آفرینش
زاندازهٔ کبریای تو کم
هوش مصنوعی: هر چیزی که در آفرینش آمده، از اندازه و شأن کبریای تو کمتر است.
وقتی که هنوز آسمان طفل
آدم به طفیل تو مکرم
هوش مصنوعی: زمانی که آسمان هنوز بر سر انسان جدید و نوزاد بود، به خاطر وجود تو محترم و با کرامت بود.
در سلسلهٔ زمان مخر
بر هندسهٔ جهان مقدم
هوش مصنوعی: در جریان زمان، برتر از شکل و ساختار جهان قرار نگیرید.
عدل تو شبی چو روز روشن
روز تو چو روز عید خرم
هوش مصنوعی: در روزهای روشن و شاداب، عدالت تو همچون شب روشن است و روز تو، مانند روز عید و سرور به نظر میرسد.
با رای تو چرخ در مصالح
الحانکنان که هان تکلم
هوش مصنوعی: با نظر و مشورت تو، زندگی به گونهای موزون و هماهنگ در میآید که گویی به زبان میآید و سخن میگوید.
با عزم تو دهر در مسالک
اصرارکنان که هین تقدم
هوش مصنوعی: با اراده و هدف تو، زمانه در مسیرهای سخت و دشوار با پافشاری پیش میرود تا تو را به جلو براند.
صدر تو به پایه تخت جمشید
خنگ تو به سایه رخش رستم
هوش مصنوعی: تو در مرتبهای به بلندای تخت جمشید قرار داری و در عین حال به سادگی و بیخبر از عظمت رخش، از افسانههای بزرگ، همچنان که گویی در سایهاش به سر میبری.
در موکب تو به میخ پروین
مه بر سم مرکبانت محکم
هوش مصنوعی: در جمع تو، مانند ستارهای درخشان، با قدرت و استواری بر روی اسبهایت سوار هستی.
در کوکبهٔ تو طرهٔ شب
بر نیزهٔ بندگانت پرچم
هوش مصنوعی: در جایی که تو هستی، زیبایی شب مانند پرچمی بر نیزههای خدمتگزارانت به اهتزاز درآمده است.
وز عکس طراز رایت تو
آن رفعت ونصرت مجسم
هوش مصنوعی: از تصویر پرچم تو میتوان بلندی و پیروزی را دید.
بر دوشت فلک قبای کحلی
در چشم قضا نموده معلم
هوش مصنوعی: بر دوش تو آسمان لباسی از رنگ سیاه به حجم تقدیر آویخته است و تو در این زمینه، معلم و آموزگار هستی.
در دست تو کارنامهٔ جود
با جاه تو بارنامهٔ جم
هوش مصنوعی: در دستان تو، نشان بزرگی و generosity وجود دارد و مقام تو، مانند بارنامهٔ شاهانهٔ جم است.
بر آب روان نگاه دارد
حفظ تو نشان نقش خاتم
هوش مصنوعی: بر روی آب جاری علامت و نشانهای از تو را نگه میدارد، درست مانند نقش و اثر خاتم.
در شوره ز فتح باب دستت
با نامیه هم عنان رود یم
هوش مصنوعی: در این بیت، صحبت از دستی است که در حال باز کردن دروازههاست و با نامی معتبر و همراستا با جریانی قدرتمند به پیش میرود. به نوعی نشاندهنده پیوندی است با موفقیت و همراهی با نیروهای بزرگ و تاثیرگذار در زندگی.
در گرد جنیبت نفاذت
هرگز نرسد قضای مبرم
هوش مصنوعی: در اطراف قدرت تو، هیچگاه حوادث ناگوار نمیتوانند به تو آسیب برسانند.
در خشم تو عودهای رحمت
با زخم تو سفتهای مرهم
هوش مصنوعی: در زمان خشم تو، عطر رحمت و مهربانی به همراه درد و زخمهایی که ایجاد کردهای، بوجود میآید.
سبحانالله که دید هرگز
در آتش دوزخ آب زمزم
هوش مصنوعی: خداوند پاک است که برای اولین بار در آتش دوزخ، آب زمزم را مشاهده نکرد.
نوک قلم ترا پیاپی
خاک قدم ترا دمادم
هوش مصنوعی: نوک قلم تو همیشه در حال نوشتن و بیان اضطرابها و قدمهای تو در هر لحظه است.
اعجاز کف کلیم عمران
آثار دم مسیح مریم
هوش مصنوعی: قدرت و معجزات ناشی از دستنوشتههای پیامبر اسلام و نشانههای قدسی که به مسیح مریم نسبت داده میشود، اشاره به عظمت و تاثیری دارد که این شخصیتهای مذهبی و تاریخساز در زندگی انسانها و جهان داشتهاند.
اسرار قضا نهاده کلکت
در خال و خط حروف معجم
هوش مصنوعی: سرنوشت و رازهای مقدر شده تو در نشانهها و خطوطی که در چهرهات وجود دارد، نهفته است.
آنجا که صریر او مقرر
در معرض او عطارد ابکم
هوش مصنوعی: در جایی که صدای او به وضوح شنیده میشود، عطارد خاموش و بیصداست.
توقیع تو در دیار دولت
تفویض همی کند مسلم
هوش مصنوعی: امضا و نشانه تو در سرزمین قدرت، به وضوح نشاندهندهی اعتماد و واگذاری امور به مسلم است.
هر صدر به صاحبی مؤید
هر تخت به خسروی معظم
هوش مصنوعی: هر مقام و مرتبهای به کسی تعلق دارد که از حمایت و پیروزی برخوردار باشد، و هر تخت سلطنت به پادشاهی بزرگ و محترم اختصاص دارد.
در عدل تو آوخ ار نبودی
معماری کاینات مدغم
هوش مصنوعی: اگر در عدالت تو نبود آن سازندهای که کائنات را به هم متصل کرده، چه بسا اوضاع به هم میریخت و از هم میپاشید.
زیر لگد نحوس هستی
هر هفت فلک شکسته طارم
هوش مصنوعی: زیر فشار و سختی موجودیت، تمام آسمانها و سرنوشتها شکسته و در هم ریختهاند.
باطل شدهٔ قضای قهرت
حاصل نشود به حشر اعظم
هوش مصنوعی: قضا و قدر تو نمیتواند به خاطر خشم و غضب تو باطل شود و در روز قیامت هم نتیجهای نخواهد داشت.
کز بیم ملامت نشورش
در منفذ صور بگسلد دم
هوش مصنوعی: از ترس انتقاد، شور و هیجانش ممکن است در لحظهای از بین برود و نفسش قطع شود.
گر قهر تو بر فلک نهد پای
در محور عالم افکند خم
هوش مصنوعی: اگر خشم تو بر آسمان پا بگذارد، همچنان که محور عالم را میسازد، همه چیز تحت تاثیر آن خم میشود.
تاب سخطت زمین ندارد
چه جای زمین که آسمان هم
هوش مصنوعی: سختی و نارضایتی تو برای زمین قابل تحمل نیست، چه برسد به اینکه آسمان هم بتواند آن را تحمل کند.
تا عرصهٔ عالم عناصر
خالی نبود ز شادی و غم
هوش مصنوعی: تا زمانی که این دنیا از احساسات چون شادی و غم پر است، هیچ چیز نمیتواند کاملاً خالی باشد.
شادی و سعادت تو بادا
با عنصر انتظام عالم
هوش مصنوعی: برای تو آرزوی شادی و خوشبختی میکنم همراه با نظم و ترتیب موجود در جهان.
عمرت همه ملک و ملک باقی
دورت همه عید و عید خرم
هوش مصنوعی: زندگیات تماماً درختی سرسبز و پربار است و همچنین، همه روزهای زندگیات شاد و عیدوار به نظر میرسند.
واندر دو جهان مخالفت را
با عجز و عنا و رنج در هم
هوش مصنوعی: در این دنیا و آن دنیا، با ناتوانی، مشکلات و سختیها، با هم درگیر شدهاند.
با سخرهٔ سیلی حوادث
یا کورهٔ آتش جهنم
هوش مصنوعی: با چالشهای سخت زندگی یا با عذابهای شدید مانند آتش جهنم.
نازان ز تو در صدور فردوس
جد و پدر و برادر و عم
هوش مصنوعی: در بهشت، جد و پدر و برادر و عم، همه به خاطر تو ناز میکنند.