قصیدهٔ شمارهٔ ۱۲
ای سخا را مسببالاسباب
وی کرم را مفتحالابواب
آستان تو چرخ را معبد
بارگاه تو خلق را محراب
کف تو باب کان پرگوهر
در تو باب بحر بیپایاب
عنف تو در لب اجل خنده
لطف تو در شب امل مهتاب
صاحبا گرچه از پرستش تو
حرمت شیب یافتم به شباب
از حدیث و قدیم هست مرا
آستان مبارک تو مآب
بارها عقل مر مرا میگفت
که از این بارگاه روی متاب
مایه گیرد صواب او ز خطا
گر درنگت شود بدل به شتاب
زودجنبش مباش همچو عنان
دیرآرام باش همچو رکاب
دوش با یار خویش میگفتم
سخنی دوستوار از هر باب
تا رسیدم بدین که عقل شریف
مینماید مرا طریق صواب
کرد در زیر لب تبسم و گفت
ای تو را نام در عنا و عذاب
نه سلام تو را ز بخت علیک
نه سؤال تو را ز بخت جواب
طیرهای گاه سلوت از اعدا
خجلی وقت دعوی از احباب
تو چو هر غافلی و بیخبری
تن زدهستی در این وثاق خراب
روز و شب محرم تو کلک و دوات
سال و مه مونس تو رحل و کتاب
نه تو را راحت بقا و حیات
نه تو را لذت طعام و شراب
رمضان آمد و همیسازند
کدخداییسرا اولوالالباب
نزنی لاف خدمت اشراف
نکشی بار منت اصحاب
هم غریو تو چون غریو غریب
هم خروش تو چون خروش غراب
چون فلک بیقراری از غم و رنج
چون ملک بینصیبی از خور و خواب
معده و حلق ناز و نعمت تو
طعمهٔ صعوه و گلوی عقاب
گرچه در بذل و جود بنماید
سایهٔ صاحب آفتاب و سحاب
گرچه بر خنگ همتش گیتی
هست بیوزنتر ز پر ذباب
گرچه اقبال او که دائم باد
از رخ ملک برگرفت نقاب
تشنگان حدود عالم را
در یکی جام کی کند سیراب
در سمرقند و در بخارا هست
قدری ملک و اندکی اسباب
دخل آن در میان خرج فراخ
دیو آزرم را بود چو شهاب
محرم من تویی مرا هم تو
به سر آن رسان ز بهر ثواب
بشنو این از ره حقیقت و صدق
مشنو این از ره حدیث و عتاب
یک مه از عشق خدمت صاحب
مکش از روی اضطراب نقاب
قصیدهٔ شمارهٔ ۱۱ - در مدح صاحب ناصرالدین طاهر: گشت از دل من قرار غایبقصیدهٔ شمارهٔ ۱۳ - در مدح مجدالدین ابوالحسن عمرانی: ای جهان عدل را انصاف تو مالکرقاب
اطلاعات
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
ای سخا را مسببالاسباب
وی کرم را مفتحالابواب
هوش مصنوعی: ای سخا، تو ایجاد کننده و سبب اصلی تمامی خوبیها هستی و کرم و generosity تو کلید و گشاینده درهای نعمتها و برکات است.
آستان تو چرخ را معبد
بارگاه تو خلق را محراب
هوش مصنوعی: درگاه تو به گونهای است که جهان به عنوان معبد تو محسوب میشود و مردم در آنجا به عبادت و نیایش میپردازند.
کف تو باب کان پرگوهر
در تو باب بحر بیپایاب
هوش مصنوعی: کف دست تو گنجینهای پر از گوهر است و عمق وجودت همچون دریا بدون حد و اندازه میباشد.
عنف تو در لب اجل خنده
لطف تو در شب امل مهتاب
هوش مصنوعی: این بیت به زیبایی وصف یک احساس عمیق و شگرف را بیان میکند. در آن، از لبخند و لطفی که در شبهای تار و خیالانگیز وجود دارد، صحبت میشود و به نوعی به احساس آرامش و زیبایی در مواجهه با سختیها اشاره میکند. این تصویرسازی، نشاندهندهی امید و زیبایی در لحظات دشوار زندگی است.
صاحبا گرچه از پرستش تو
حرمت شیب یافتم به شباب
هوش مصنوعی: ای دوست، هرچند که از پرستش تو مقام و ارزشی به دست آوردهام، اما در دوران جوانیام احساس میکنم.
از حدیث و قدیم هست مرا
آستان مبارک تو مآب
هوش مصنوعی: من از سخنهای قدیمی میدانم که آستان پاک و محترم تو جایگاه من است.
بارها عقل مر مرا میگفت
که از این بارگاه روی متاب
هوش مصنوعی: عقل من بارها به من توصیه میکرد که از این مکان مهم و باعظمتی دور نشوم و رویم را برنگردانم.
مایه گیرد صواب او ز خطا
گر درنگت شود بدل به شتاب
هوش مصنوعی: اگر تأمل کنی، ممکن است از اشتباهاتت درس بگیری و به درستی دست یابی؛ اما اگر بیفکری عمل کنی، وضعیتت تغییر خواهد کرد.
زودجنبش مباش همچو عنان
دیرآرام باش همچو رکاب
هوش مصنوعی: تند و بیصبر نباش، مانند افسار، بلکه آرام و منطقی مثل رکاب حرکت کن.
دوش با یار خویش میگفتم
سخنی دوستوار از هر باب
هوش مصنوعی: دیروز شب با دوست خود صحبت میکردم و در مورد موضوعات مختلف با محبت و صمیمیت گفتگو میکردیم.
تا رسیدم بدین که عقل شریف
مینماید مرا طریق صواب
هوش مصنوعی: زمانی که به این نتیجه رسیدم که عقل با ارزش به من نشان میدهد چه راهی درست است.
کرد در زیر لب تبسم و گفت
ای تو را نام در عنا و عذاب
هوش مصنوعی: با لبخندی زیرکانه گفت: ای کسی که نامت در زمره مشکلات و رنجهاست.
نه سلام تو را ز بخت علیک
نه سؤال تو را ز بخت جواب
هوش مصنوعی: اینجا اشاره به این است که نه از خوششانسی شما، سلامی به ما رسیده و نه از شانس خوب شما، سوالی از ما پاسخ داده شده است. به نوعی حاکی از بیتوجهی یا نداشتن ارتباطی بین افراد است.
طیرهای گاه سلوت از اعدا
خجلی وقت دعوی از احباب
هوش مصنوعی: گاهی در فضایی که دشمنان وجود دارند، دوستان نیز احساس خجالت میکنند وقتی به دفاع از خود میپردازند.
تو چو هر غافلی و بیخبری
تن زدهستی در این وثاق خراب
هوش مصنوعی: تو مانند هر فرد غافل و بیخبر هستی که در این بند و شرایط خراب گرفتار شدهای.
روز و شب محرم تو کلک و دوات
سال و مه مونس تو رحل و کتاب
هوش مصنوعی: هر روز و شب محرم، تو با قلم و دوات مشغول هستی و در طول سال و ماه، دوستت کتاب و قرآن هستند.
نه تو را راحت بقا و حیات
نه تو را لذت طعام و شراب
هوش مصنوعی: نه زندگی برای تو آسان است و نه از خوردن و نوشیدن لذتی میبری.
رمضان آمد و همیسازند
کدخداییسرا اولوالالباب
هوش مصنوعی: ماه رمضان فرا رسیده و اهل بصیرت و خردمندان در تلاشند تا خانههایی برای پذیرایی از این ماه مبارک بسازند.
نزنی لاف خدمت اشراف
نکشی بار منت اصحاب
هوش مصنوعی: اگر به بزرگان فخر ندهی و خود را در خدمت آنها بالا نبری، نباید بار سختی را از دوستان خود بپذیری.
هم غریو تو چون غریو غریب
هم خروش تو چون خروش غراب
هوش مصنوعی: صدای تو مانند صدای یک غریب است و خروش تو شبیه به صدای کلاغ.
چون فلک بیقراری از غم و رنج
چون ملک بینصیبی از خور و خواب
هوش مصنوعی: زمانی که آسمان از غم و درد بیقرار است، مانند یک پادشاه که از خوراک و خواب بیبهره است.
معده و حلق ناز و نعمت تو
طعمهٔ صعوه و گلوی عقاب
هوش مصنوعی: دلمشغولی و شوق تو همچون طعمهای است که در دل شکاری چون صعوه و گلوی عقاب قرار دارد.
گرچه در بذل و جود بنماید
سایهٔ صاحب آفتاب و سحاب
هوش مصنوعی: هرچند که بخشش و generosity به وضوح از سوی کسی که مانند آفتاب و ابر است، نمایان میشود، اما در واقعیت این ویژگیها به سختی قابل دسترسی است.
گرچه بر خنگ همتش گیتی
هست بیوزنتر ز پر ذباب
هوش مصنوعی: هرچند که ارادهاش در دنیا به اندازهای هست که حتی از بال یک مگس هم سبکتر به نظر میرسد.
گرچه اقبال او که دائم باد
از رخ ملک برگرفت نقاب
هوش مصنوعی: اگرچه شانس و روزگار او همیشه به گونهای است که پرده از چهرهی سلطنت کنار میزند و مقام و جایگاهش را روشن میکند.
تشنگان حدود عالم را
در یکی جام کی کند سیراب
هوش مصنوعی: آیا ممکن است که یک جام به تنهایی بتواند تمامی تشنگان جهان را سیراب کند؟
در سمرقند و در بخارا هست
قدری ملک و اندکی اسباب
هوش مصنوعی: در سمرقند و بخارا، مقدار کمی دارایی و مال وجود دارد.
دخل آن در میان خرج فراخ
دیو آزرم را بود چو شهاب
هوش مصنوعی: در این شعر به نوعی ناپایداری و تعادل در زندگی اشاره شده است. به معنای اینکه درآمد و هزینهها در ماهیّت خود متضاد هستند و در حالی که درآمد در یک طرف قرار دارد، هزینهها ممکن است از آن بیشتر شوند. شبیه به یک دیو که به آرامی و به صورت ناگهانی وارد زندگی میشود و مانند شهابی در آسمان درخشیدنی میباشد، به همین ترتیب میتوان به ناپایداری و عدم تعادل در زندگی اشاره کرد.
محرم من تویی مرا هم تو
به سر آن رسان ز بهر ثواب
هوش مصنوعی: تو به من نزدیک هستی و من را به مقامی بلند برسان، تا از این کار پاداشی نصیبم شود.
بشنو این از ره حقیقت و صدق
مشنو این از ره حدیث و عتاب
هوش مصنوعی: این را از جوهر حقیقت بشنو و نه از داستانها و سرزنشها.
یک مه از عشق خدمت صاحب
مکش از روی اضطراب نقاب
هوش مصنوعی: دختر زیبایی از عشق، چهرهاش را در اثر نگرانی پنهان کرده است.
حاشیه ها
1392/10/05 08:01
یعقوب خاوری
در بیت 6 مب به مآب تبدیل شود. مآب به معنای محل رجوع