گنجور

قصیدهٔ شمارهٔ ۱۳ - در مدح مجدالدین ابوالحسن عمرانی

ای جهان عدل را انصاف تو مالک‌رقاب
دین حق را مجد و گردون شرف را آفتاب
دست عدلت خاک را بیرون کند از دست باد
پای قهرت بسپرد مر باد را در زیر آب
فکرتت همچون فلک دائم سبک دارد عنان
صولتت همچون زمین دائم گران دارد رکاب
پیش سیر حکم تو چون خاک باد اندر درنگ
پیش سنگ حلم تو چون باد خاک اندر شتاب
از بزرگی اوج گردون زیبدت سقف خیام
وز شگرفی جرم کیوان شایدت میخ طناب
رد و منعت حکم گردون را حنا بر کف نهد
در هر آن عزمی که تو نوک قلم کردی خضاب
کشتهٔ قهر تو را تقدیر ننماید نشور
چشمهٔ فضل تو را ایام ننماید سراب
دست عدلت گر بخواهد آشیان داند نهاد
کبک را در مخلب شاهین و منقار عقاب
در جهان مصلحت با احتساب عدل تو
قوت مستی همی بیرون توان کرد از شراب
ای ز استسلام انصاف تو جز بخت تو را
یک جهان را برده اندر سایهٔ عدل تو خواب
دشمنت را آب نی از خاکساری در جگر
لاجرم بر آتش حسرت جگر دارد کباب
همچو قارون در زمین پنهان کنی بدخواه را
گر به گردون برشود همچون دعای مستجاب
بر ضمیر خصم تو یاد تو همچون نان رود
کز اثیر اندر هوای تیره‌شب جرم شهاب
زاتفاق رای تو با صدر دین آسوده گشت
عالمی از اضطرار و امتی از اضطراب
در مذاق دهر هست از لطف تو طعم شکر
در دماغ چرخ هست از خوی تو بوی گلاب
شد قوی‌دل دولت و دین از وفاق هر دوان
قوت دل می‌زاید آری در طبیعت از جلاب
گر نبودی طبع تو دانش نماندی در جهان
ور نبودی دست او بخشش بماندی در نقاب
چرخ پیش همت تو همچو باطل پیش حق
فتنه پیش بأس او همچون قصب در ماهتاب
تو ز بهر او همی‌خواهی بزرگی و شرف
او ز بهر خدمت تو زندگانی و شباب
گر برای او نباشد تو نخواهی صدر و قدر
ور برای تو نباشد او نخواهد جاه و آب
تا بپیوسته‌ست دست عهدتان با یکدگر
دست جور از دهر ببرید اینت پیوند صواب
گرچه استحقاق آن دارد که از سلطان وقت
هر حدیثی کاو بگوید نزد او یابد جواب
هم به اقبال تو می‌یابد ز سلطان جهان
اسب و طوق و جامه و فرمان و القاب خطاب
گرچه گل بر بار چون بشگفت خود تازه بود
تازگیش آخر صبا می‌بخشد و تری سحاب
ای زبان راست‌گویت هم حدیث غیب صرف
وی خیال راست‌بینت همنشین وحی ناب
تا بود مقدور سعد و نحس گردون خیر و شر
تا بود مجبور سرد و گرم گیتی شیخ و شاب
پایهٔ قدرت مباد از گردش گردون فرود
عالم عمرت مباد از آفت گیتی خراب
عرض پاکت همچو ذات عقل ایمن از فساد
سال عمرت همچو دور چرخ بیرون از حساب
بدسگالت در دو گیتی در سقر باد و سفر
نیک‌خواهت در دو عالم در ثنا و در ثواب

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ای جهان عدل را انصاف تو مالک‌رقاب
دین حق را مجد و گردون شرف را آفتاب
هوش مصنوعی: ای تو که مالک عدالت و انصاف هستی، دین حق به دست تو پایدار است و شرف و عظمت مانند آفتاب به تو وابسته است.
دست عدلت خاک را بیرون کند از دست باد
پای قهرت بسپرد مر باد را در زیر آب
هوش مصنوعی: عدالت تو همچون دستانی قوی، خاک را از چنگالِ باد نجات می‌دهد و باد را با شدت غیظ خود به زیر آب می‌فرستد.
فکرتت همچون فلک دائم سبک دارد عنان
صولتت همچون زمین دائم گران دارد رکاب
هوش مصنوعی: اندیشه‌ات مانند آسمان همیشه آزاد و سبک است، در حالی که قدرت و تاثیر تو مانند زمین همیشه سنگین و دارای استقامت است.
پیش سیر حکم تو چون خاک باد اندر درنگ
پیش سنگ حلم تو چون باد خاک اندر شتاب
هوش مصنوعی: حکم تو در پیش سیر، همچون گرد و غبار بر روی زمین در حال آرامش است، و در مقابل سنگ صبر تو، مانند بادی است که به سرعت بر روی خاک می‌وزد.
از بزرگی اوج گردون زیبدت سقف خیام
وز شگرفی جرم کیوان شایدت میخ طناب
هوش مصنوعی: این بیت به توصیف بزرگی و عظمت کیوان (زحل) و آسمان می‌پردازد. از دیدگاه شاعر، این عظمت و زیبایی به قدری است که شاید برای تو فهمیدنی باشد که سقف خیمه خیام، نمادی از آسمان، به تو زیبا می‌نماید. همچنین، وجود میخ طناب که خیمه را نگه داشته، به نوعی نشان‌دهنده ثبات و استحکام کیهان است. به طور کلی، تصویر بزرگی و شکوه عالم هستی در ذهن تداعی می‌شود و با لطافت بیان می‌کند که به رغم عظمت این فضا، انسان می‌تواند به نوعی با آن ارتباط برقرار کند.
رد و منعت حکم گردون را حنا بر کف نهد
در هر آن عزمی که تو نوک قلم کردی خضاب
هوش مصنوعی: اگر کسی بخواهد اراده و تصمیمات خود را به عزم و خواست خداوند بچسباند، مانند حنا که بر دست می‌نشیند، هر کار و تصمیمی که با نیت خالص انجام دهد، رنگ و بویی ویژه به خود می‌گیرد و در مسیر تقدیر و سرنوشت خود تأثیرگذار می‌شود.
کشتهٔ قهر تو را تقدیر ننماید نشور
چشمهٔ فضل تو را ایام ننماید سراب
هوش مصنوعی: چشم‌پوشی و قهر تو باعث می‌شود که کسی نتواند از تو بهره‌مند شود و نعمت‌های تو برای افراد در طول زمان نمایان نخواهد شد. مانند سرابی که در بیابان دیده می‌شود، اما در واقعیت وجود ندارد.
دست عدلت گر بخواهد آشیان داند نهاد
کبک را در مخلب شاهین و منقار عقاب
هوش مصنوعی: اگر خداوند بخواهد، می‌داند چگونه به کبک (پرنده‌ای کوچک و آسیب‌پذیر) پناه و امنیت بدهد، حتی در زمانی که در خطر طعمه‌ی پرندگان شکاری مانند شاهین و عقاب باشد.
در جهان مصلحت با احتساب عدل تو
قوت مستی همی بیرون توان کرد از شراب
هوش مصنوعی: در دنیا با در نظر گرفتن عدالت تو، قدرت سرخوشی و نشاط را می‌توان از شراب بیرون آورد.
ای ز استسلام انصاف تو جز بخت تو را
یک جهان را برده اندر سایهٔ عدل تو خواب
هوش مصنوعی: برخی از سرنوشت‌ها به خاطر تسلیم شدن به انصاف تو، به خواب رفته‌اند و تحت تأثیر عدالت تو قرار گرفته‌اند.
دشمنت را آب نی از خاکساری در جگر
لاجرم بر آتش حسرت جگر دارد کباب
هوش مصنوعی: دشمنت از ندامت و پشیمانی در درونش احساس درد و رنج می‌کند و به همین خاطر در دلش حسرتی سوزان دارد که او را عذاب می‌دهد.
همچو قارون در زمین پنهان کنی بدخواه را
گر به گردون برشود همچون دعای مستجاب
هوش مصنوعی: اگر می‌خواهی دشمن خود را مانند قارون در زمین مخفی کنی، باید بدان که اگر او از آسمان برآید، نتیجه‌ای مشابه با دعای مستجاب خواهد داشت.
بر ضمیر خصم تو یاد تو همچون نان رود
کز اثیر اندر هوای تیره‌شب جرم شهاب
هوش مصنوعی: یاد تو در دل دشمن به اندازه نانی است که در هوای تاریک شب، در اثر پرتو شهاب، به چشم می‌آید.
زاتفاق رای تو با صدر دین آسوده گشت
عالمی از اضطرار و امتی از اضطراب
هوش مصنوعی: با توافق نظر تو و رهبری دین، جهانی از نگرانی و گروهی از اضطراب راحت شدند.
در مذاق دهر هست از لطف تو طعم شکر
در دماغ چرخ هست از خوی تو بوی گلاب
هوش مصنوعی: در حال و هوای زندگی، محبت و خوبی‌های تو مانند طعم شیرین شکر حس می‌شود. همچنین، عطر دوست‌داشتنی تو مانند بوی گلاب، در فضا و وجود عالم پراکنده است.
شد قوی‌دل دولت و دین از وفاق هر دوان
قوت دل می‌زاید آری در طبیعت از جلاب
هوش مصنوعی: با اتحاد و همسویی دولت و دین، دل‌های قوی‌تری شکل می‌گیرد. در حقیقت، از این توافق، قوت دل به وجود می‌آید.
گر نبودی طبع تو دانش نماندی در جهان
ور نبودی دست او بخشش بماندی در نقاب
هوش مصنوعی: اگر استعداد تو نبود، دانش نیز در این دنیا باقی نمی‌ماند و اگر دست او (خدا) بر بخشش نبود، این نعمت‌ها در پس پرده می‌ماندند.
چرخ پیش همت تو همچو باطل پیش حق
فتنه پیش بأس او همچون قصب در ماهتاب
هوش مصنوعی: این بیت بیانگر این است که تلاش و اراده تو باعث می‌شود که مشکلات و موانع مانند باطل در برابر حق به نظر برسند. به عبارتی دیگر، قدرت همت و اراده‌ات به قدری است که می‌تواند بر موانع غلبه کند و آن‌ها را کوچک و بی‌اهمیت جلوه دهد، مشابه به این که یک نی در برابر نور ماه خفیف و ناچیز به نظر می‌رسد.
تو ز بهر او همی‌خواهی بزرگی و شرف
او ز بهر خدمت تو زندگانی و شباب
هوش مصنوعی: تو برای کسب بزرگي و مقام تلاش می‌کنی، و او (خدا) برای خدمت به تو، زندگی و جوانی‌اش را فدای می‌کند.
گر برای او نباشد تو نخواهی صدر و قدر
ور برای تو نباشد او نخواهد جاه و آب
هوش مصنوعی: اگر کسی برای تو وجود نداشته باشد، تو هم دیگر به مقام و اعتبار اهمیتی نخواهی داد و اگر تو برای او نباشی، او نیز به مقام و آبرو توجهی نخواهد کرد.
تا بپیوسته‌ست دست عهدتان با یکدگر
دست جور از دهر ببرید اینت پیوند صواب
هوش مصنوعی: تا زمانی که شما با یکدیگر پیمان و دوستی دارید، باید از سختی‌ها و ناملایمات دنیا فاصله بگیرید و رابطه‌تان را بر اساس درستی و انصاف بنا کنید.
گرچه استحقاق آن دارد که از سلطان وقت
هر حدیثی کاو بگوید نزد او یابد جواب
هوش مصنوعی: هرچند او شایسته است که هر موضوعی را از فرمانروا بپرسد، اما پاسخ هر سخن را نزد او خواهد یافت.
هم به اقبال تو می‌یابد ز سلطان جهان
اسب و طوق و جامه و فرمان و القاب خطاب
هوش مصنوعی: به خاطر خوش‌شانسی تو، از شاه جهانی، اسب و زین و لباس و دستورات و عنوان‌ها به دست می‌آید.
گرچه گل بر بار چون بشگفت خود تازه بود
تازگیش آخر صبا می‌بخشد و تری سحاب
هوش مصنوعی: اگرچه گل در بهار به تازگی شکوفا می‌شود، اما آخرین تازگی‌اش را باد صبا و بارانی که از آسمان می‌بارد، به آن می‌دهد.
ای زبان راست‌گویت هم حدیث غیب صرف
وی خیال راست‌بینت همنشین وحی ناب
هوش مصنوعی: ای زبان راست‌گو، تو همواره از حقایق سخن می‌گویی و با خیال درست خود، در کنار وحی پاک و الهی قرار داری.
تا بود مقدور سعد و نحس گردون خیر و شر
تا بود مجبور سرد و گرم گیتی شیخ و شاب
هوش مصنوعی: تا وقتی که سرنوشت انسان‌ها در دست تقدیر است، خیر و شر همچنان وجود خواهند داشت. همچنین، تا زمانی که این جهان وجود دارد، تغییرات و دگرگونی‌ها در زندگی مردم به چشم خواهد خورد، چه در حالت شور و نشاط و چه در حال سردی و کسالت.
پایهٔ قدرت مباد از گردش گردون فرود
عالم عمرت مباد از آفت گیتی خراب
هوش مصنوعی: بنیاد قدرت تو نباید تحت تأثیر تغییرات روزگار قرار گیرد. عمرت نیز نباید بر اثر مشکلات و دردسرهای این دنیا نابود شود.
عرض پاکت همچو ذات عقل ایمن از فساد
سال عمرت همچو دور چرخ بیرون از حساب
هوش مصنوعی: در این بیت، شاعر به زیبایی و پاکی عقل اشاره می‌کند و آن را از آلودگی‌ها دور می‌داند. طول عمر فرد را نیز با حرکت چرخ فلک مقایسه کرده و بیان می‌کند که عمرش خارج از محاسبات و قواعد دنیا است، نشان‌دهنده این که ممکن است زندگی‌اش در واقع به دور از نگرانی و مشکلات باشد.
بدسگالت در دو گیتی در سقر باد و سفر
نیک‌خواهت در دو عالم در ثنا و در ثواب
هوش مصنوعی: در دو جهان، بدی تو در جهنم خواهد بود، و سفر خوب و مطلوب تو در دو عالم، در ستایش و پاداش خواهد بود.

حاشیه ها

1397/10/12 17:01
پارسا

بیت سوم: قدما معتقد بودند که فلک متحرک و زمین ثابت است. در این مورد نظامی گنجوی میگوید: به نام آنکه هستی نام ازو یافت فلک جنبش زمین آرام ازو یافت.
عنان سبک کردن و رکاب گران کردن هر دو کنایه از تاختن و با سرعت راندن است.

1400/04/21 11:07
امیرحسین سدهی

برضمیر خصم تو یاد تو همچون نان رود- اصلاح گردد.
برضمیر خصم تو یاد تو همی چونان رود
چونان: مانند