گنجور

قصیدهٔ شمارهٔ ۱۱ - در مدح صاحب ناصرالدین طاهر

گشت از دل من قرار غایب
کارم نشود به از نوایب
دل دم‌خور و دل‌فریب شادان
غم حاضر و غمگسار غایب
بر ضعف تنم قضا موکل
بر سوز دلم قدر مواظب
افلاک به رمح طعنه طاعن
ایام به سیف هجر ضارب
ماییم و شکایت احبا
ماییم و ملامت اقارب
آشفته دل از جهان جافی
آسیمه‌سر از سپهر غاضب
بر چهره دلیل شمع سوزان
بر دیده رسیل دمع ساکب
آسیب عوایق از چپ و راست
آشوب خلایق از جوانب
هر مستویی ز وصل مغلوب
هر ممتنعی ز هجر واجب
شاخ گل عیش با عوالی
برگ گل انس با قواضب
با این همه شوق فتنه مفتی
با این همه قصه عشق خاطب
معشوق بتی که هست پیوست
عشقش چو زمانه پر عجایب
با شمس و قمر به رخ مساعد
با شهد و شکر به لب مناسب
از نوش به مل درش لآلی
وز مشک به گل برش عقارب
چین کله بر عقیق چینی
تیر مژه بر کمان حاجب
رخساره چو گلستان خندان
زلفین چو زنگیان لاعب
با روح دو بسدش معاشر
با عقل دو نرگسش معاتب
از توبه برآمده ز حالش
هر روز هزار مرد تایب
جماش بدان دو چشم عیار
قلاش بدان دو زلف ناهب
شیرینی لطفش از نوادر
زیبایی وصفش از غرایب
زیبا بود آن سخن که باشد
دیباچهٔ آفرین صاحب
صدرالوزراء مؤیدالملک
دست و دل و دیدهٔ مراتب
دریای کرم نمای صافی
خورشید فرح‌فزای صائب
ممدوح ائمه و سلاطین
مشهور مشارق و مغارب
معمور به حشتمش اقالیم
منصور به دولتش کتایب
چون باد صبا به خلق نیکو
چون ابر سخی به دست واهب
از خون مخالفان طاغی
وز مغز محاربان حارب
آلوده هژبر را براثن
اندوده عقاب را مخالب
مکشوف به کوشش و به بخشش
مشعوف به قادم و به ذاهب
در قبضهٔ علم او مهمات
در سایهٔ صدق او تجارب
یک عالم و صدهزار جاهل
یک صادق و صدهزار کاذب
عقل و نظرش سر مساعی
جود و کرمش در مواهب
در مسکن علم و عدل ساکن
بر مرکب قدر و جاه راکب
مجموع مکارم و معالی
قانون مفاخر و مناقب
ای هر ملکی ترا مخاطب
وی هر ملکی ترا مخاطب
نام تو چو آفتاب معروف
کام تو چو روزگار غالب
درگاه تو عام را مطامع
ایوان تو خاص را مکاسب
گردون به ستایش تو مایل
اختر به پرستش تو راغب
گفتار ترا ائمه عاشق
دیدار ترا ملوک طالب
منشور تو درج پر جواهر
ایوان تو چرخ پر کواکب
چون ماه ترا هزار منهی
چون تیر ترا هزار کاتب
چالاک‌تر از عصای موسی
فرخ قلمت گه مرب
ای جود ترا بحار خازن
وی حلم ترا جبال نایب
آزادهٔ دهر و صدر اسلام
با درد نوایب و مصایب
زنده است به تو که زنده کردی
ادرار جهانیان و راتب
روشن به تو گشت شغل گیتی
شارق ز تو گشت شمس غارب
تا هست علوم را مبادی
تا هست امور را عواقب
حکم تو همیشه باد باقی
عزم تو همیشه باد ثاقب
با چرخ کمال تو مشارک
با دهر جمال تو مصاحب

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعلن فعولن (هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

گشت از دل من قرار غایب
کارم نشود به از نوایب
هوش مصنوعی: از دل من آرامش رفته و نمی‌توانم بدون یاد آن شخص برایم کارها پیش برود.
دل دم‌خور و دل‌فریب شادان
غم حاضر و غمگسار غایب
هوش مصنوعی: دل شاد و پر از عشق، دلتنگی‌ها و غم‌هایی را که در کنار ما هستند، احساس می‌کند و همچنین به یاد غم‌هایی که دور هستند، دچار افسوس می‌شود.
بر ضعف تنم قضا موکل
بر سوز دلم قدر مواظب
هوش مصنوعی: من بر ضعف جسمم تسلیم قضا هستم و دل پرسوزم را با دقت و مراقبت زیر نظر دارم.
افلاک به رمح طعنه طاعن
ایام به سیف هجر ضارب
هوش مصنوعی: آسمان‌ها به انتقادی تند و تیز می‌زنند و روزگار با جدایی و دوری، ضرباتی سخت می‌زند.
ماییم و شکایت احبا
ماییم و ملامت اقارب
هوش مصنوعی: ما در درد و غصه‌ی دوستان خود هستیم و در خشم و سرزنش نزدیکان.
آشفته دل از جهان جافی
آسیمه‌سر از سپهر غاضب
هوش مصنوعی: دل نگران و پریشان از این دنیا و سر به آسمان بلند مربوط به ناملایمات و شرایط سختی است که انسان را آشفته و مضطرب می‌کند.
بر چهره دلیل شمع سوزان
بر دیده رسیل دمع ساکب
هوش مصنوعی: بر چهره دلیل شمع سوزان، یعنی نشانه‌ای از عشق یا احساس در چهره کسی دیده می‌شود که به مانند شمعی سوزان است. و بر چشم کسی دیگر، مانند دمی از شراب، نشانی از سرخی و نشاط وجود دارد. این تصویرها نشان‌دهنده‌ی احساسات و حالاتی عمیق و عاشقانه هستند.
آسیب عوایق از چپ و راست
آشوب خلایق از جوانب
هوش مصنوعی: مشکلات و موانع از همه‌جا به ما آسیب می‌زنند و این باعث تحول و ناامنی در جامعه می‌شود.
هر مستویی ز وصل مغلوب
هر ممتنعی ز هجر واجب
هوش مصنوعی: هر کسی که به وصال محبوب دست پیدا کند، تحت تاثیر آن قرار می‌گیرد و هر کسی که از هجران و دوری رنج می‌برد، نمی‌تواند از آن فرار کند.
شاخ گل عیش با عوالی
برگ گل انس با قواضب
هوش مصنوعی: شاخ گل نشانه‌ای از لذت و شادی است و برگ‌های آن نمایانگر ارتباط و دوستی با دوستان نزدیک است.
با این همه شوق فتنه مفتی
با این همه قصه عشق خاطب
هوش مصنوعی: با وجود تمام اشتیاق و جذابیت فتنه، و با این همه داستان عشق عارفانه، هنوز هم از یاد نمی‌رود.
معشوق بتی که هست پیوست
عشقش چو زمانه پر عجایب
هوش مصنوعی: محبوب من مانندی دارد که همواره در عشقش هستم، گویی زمانه پر از شگفتی‌هاست.
با شمس و قمر به رخ مساعد
با شهد و شکر به لب مناسب
هوش مصنوعی: چهره‌ای دل‌فریب و زیبا که مانند خورشید و ماه درخشان است و لب‌هایش همچون شهد و شکر لطیف و شیرین‌اند.
از نوش به مل درش لآلی
وز مشک به گل برش عقارب
هوش مصنوعی: در این بیت، شاعر به زیبایی و دلربایی شگفت‌انگیز یک معشوق اشاره می‌کند که به مانند مرواریدهایی درخشان و خوش‌بوست. او با توصیف رنگ و عطر، جذابیت و گیرایی اشیای زیبا را به تصویر می‌کشد. این تصویرسازی باعث می‌شود که خواننده به جهان پر از زیبایی و لطافت فکر کند.
چین کله بر عقیق چینی
تیر مژه بر کمان حاجب
هوش مصنوعی: چهره‌اش مانند سنگ عقیق زیباست و مژه‌هایش به مانند تیرهایی هستند که از کمان بیرون می‌آیند.
رخساره چو گلستان خندان
زلفین چو زنگیان لاعب
هوش مصنوعی: چهره‌اش مانند گلستانی با طراوت و زلف‌هایش مانند زنگ‌هایی زیبا و دلنشین است.
با روح دو بسدش معاشر
با عقل دو نرگسش معاتب
هوش مصنوعی: دوستی با روح، مانند دوستی با عقل است و در این دوستی، زیبایی و روشنی را می‌توان دید، مانند دو نرگس که به هم پیوند خورده‌اند.
از توبه برآمده ز حالش
هر روز هزار مرد تایب
هوش مصنوعی: هر روز هزار نفر از حال او به سوی توبه بازمی‌گردند.
جماش بدان دو چشم عیار
قلاش بدان دو زلف ناهب
هوش مصنوعی: صورت زیبای تو مانند دو چشم زیبا و جذاب است و موهای پیچیده و دلربایت مانند دو زلف درهم و نازک است.
شیرینی لطفش از نوادر
زیبایی وصفش از غرایب
هوش مصنوعی: شیرینی محبت او یکی از نمونه‌های نادر زیبایی است و توصیف او از عجایب و شگفتی‌هاست.
زیبا بود آن سخن که باشد
دیباچهٔ آفرین صاحب
هوش مصنوعی: سخن زیبا و دلنشین همانند پوششی گرانبهاست که می‌تواند روح بخش و الهام بخش باشد.
صدرالوزراء مؤیدالملک
دست و دل و دیدهٔ مراتب
هوش مصنوعی: در این شعر به شخصی اشاره شده که در مقام بلندپایه‌ای قرار دارد و ویژگی‌های خاصی چون دست و دل و نگاه عمیق به موضوعات مختلف را دارا است. این شخص به خوبی می‌تواند به امور اداره کشور بپردازد و در مسائل مهم به درستی عمل کند.
دریای کرم نمای صافی
خورشید فرح‌فزای صائب
هوش مصنوعی: دریای مهربانی نشان‌دهنده‌ی روشنی و زیبایی خورشید شادی‌آور است.
ممدوح ائمه و سلاطین
مشهور مشارق و مغارب
هوش مصنوعی: مدح و ستایش شخصیت‌های مهم تاریخ، از ائمه و سلاطین معروف در شرق و غرب جهان.
معمور به حشتمش اقالیم
منصور به دولتش کتایب
هوش مصنوعی: در دل باغش، اقلیم‌ها به سرافرازی می‌رسند و به برکت قدرتش، قلمروها را به تصرف درآورده است.
چون باد صبا به خلق نیکو
چون ابر سخی به دست واهب
هوش مصنوعی: مردم خوب و سخاوتمند باید مثل باد نرم و دلپذیر باشند که به آرامی می‌وزد و مثل ابر پربرکت که هدیه‌هایی نیکو به دیگران می‌دهد.
از خون مخالفان طاغی
وز مغز محاربان حارب
هوش مصنوعی: این عبارت به معنای استفاده یا بهره‌برداری از زحمات و تلاش‌های کسانی است که با قدرت‌های ستمگر مبارزه کرده‌اند و جان خود را در این راه فدا کرده‌اند. به نوعی به ارزش و اهمیت فداکاری این افراد اشاره دارد و نشان‌دهنده این است که چنین مبارزانی تأثیر عمیقی بر روندهای اجتماعی و سیاسی دارند.
آلوده هژبر را براثن
اندوده عقاب را مخالب
هوش مصنوعی: در این بیت به تضاد و تضاد بین دو موجود اشاره شده است. هژبر، که نمادی از قدرت و سلطه است، به آلودگی و فساد دچار شده و در نتیجه قدرتش کاهش یافته است. در مقابل، عقاب که نمادی از بلندی پرواز و هدفمندی است، باید در برابر چنین آلودگی‌ای مقاومت کند و به سمت هدف‌های بلند پروازی خود حرکت کند. به طور کل، این بیت به مبارزه و تلاش در برابر چالش‌های موجود در زندگی اشاره دارد.
مکشوف به کوشش و به بخشش
مشعوف به قادم و به ذاهب
هوش مصنوعی: کسی که با تلاش و کوشش خود به موفقیت می‌رسد و از بخشش و عطا خوشحال می‌شود، چه به خاطر آمدن کسی و چه به خاطر رفتن دیگری.
در قبضهٔ علم او مهمات
در سایهٔ صدق او تجارب
هوش مصنوعی: در掌 جدید علم او، امور مهم تحت تأثیر صداقت و راستی او قرار دارند و تجربیات حاصل می‌شوند.
یک عالم و صدهزار جاهل
یک صادق و صدهزار کاذب
هوش مصنوعی: یک عالم با دانش و آگاهی، در برابر صد هزار نفر نادان و بی‌اطلاع قرار دارد. همچنین، یک فرد راستگو در مقایسه با صد هزار دروغگو و فریبکار وجود دارد.
عقل و نظرش سر مساعی
جود و کرمش در مواهب
هوش مصنوعی: عقل و اندیشه‌اش در تلاش برای بخشش و سخاوتش در هدایا و نعمت‌هاست.
در مسکن علم و عدل ساکن
بر مرکب قدر و جاه راکب
هوش مصنوعی: در محل علم و انصاف زندگی می‌کند و بر مرکب مقام و جایگاه سوار است.
مجموع مکارم و معالی
قانون مفاخر و مناقب
هوش مصنوعی: این بیت به بررسی ویژگی‌ها و فضایل برجسته‌ای می‌پردازد که در قوانین و اصول اخلاقی وجود دارد. در واقع، صحبت از فضایل و درجه‌های بالای انسانی است که می‌تواند به عنوان مایه افتخار و شایستگی برای فرد یا جامعه محسوب شود.
ای هر ملکی ترا مخاطب
وی هر ملکی ترا مخاطب
هوش مصنوعی: ای فرشته، تو به هر موجودی خطاب می‌کنی.
نام تو چو آفتاب معروف
کام تو چو روزگار غالب
هوش مصنوعی: نام تو مانند آفتاب معروف و شناخته شده است و کام تو مانند روزگار، بر همه تسلط دارد.
درگاه تو عام را مطامع
ایوان تو خاص را مکاسب
هوش مصنوعی: درگاه تو برای همه مردم باز است و آرزوهای آن‌ها را در بر می‌گیرد، اما کار و کسب‌ها و درآمدهای خاص، مخصوص افراد خاصی است.
گردون به ستایش تو مایل
اختر به پرستش تو راغب
هوش مصنوعی: آسمان به خاطر تو تمجید می‌کند و ستاره‌ها به پرستش تو علاقه‌مندند.
گفتار ترا ائمه عاشق
دیدار ترا ملوک طالب
هوش مصنوعی: سخن تو برای پیشوایان روشن و عزیز است که مشتاق دیدار تو هستند و پادشاهان به دنبال ملاقات تو هستند.
منشور تو درج پر جواهر
ایوان تو چرخ پر کواکب
هوش مصنوعی: تو مانند گوهری در ایوانی زیبا هستی و آسمان پر از ستاره‌ها به مانند پرچم تو در اهتزاز است.
چون ماه ترا هزار منهی
چون تیر ترا هزار کاتب
هوش مصنوعی: وقتی که تو مثل ماه زیبا و درخشان هستی، هزار نفر به تو حسادت می‌کنند و در تلاش هستند که تو را تحسین کنند. همچنین وقتی که مانند تیر مستقیم و قوی عمل می‌کنی، هزاران نویسنده و شاعری وجود دارند که درباره‌ی تو می‌نویسند و تو را وصف می‌کنند.
چالاک‌تر از عصای موسی
فرخ قلمت گه مرب
هوش مصنوعی: قلم تو از عصای موسی هم چابک‌تر و سریع‌تر است و در کارهای بزرگتر و مؤثرتر از آن عمل می‌کند.
ای جود ترا بحار خازن
وی حلم ترا جبال نایب
هوش مصنوعی: تو مانند بهار سخاوتی و حلم تو همچون کوه‌هاست.
آزادهٔ دهر و صدر اسلام
با درد نوایب و مصایب
هوش مصنوعی: آزادگان در طول زمان و در دوران صدر اسلام با مشکلات و سختی‌ها دست و پنجه نرم کرده‌اند.
زنده است به تو که زنده کردی
ادرار جهانیان و راتب
هوش مصنوعی: تو به خاطر وجودت زندگی را به دیگران هدیه داده‌ای و موجب حیات و نشاط آن‌ها شده‌ای.
روشن به تو گشت شغل گیتی
شارق ز تو گشت شمس غارب
هوش مصنوعی: تو باعث روشنایی و نور جهان شدی و به خاطر وجود تو، خورشید در آسمان به درخشش و شکوه می‌افتد.
تا هست علوم را مبادی
تا هست امور را عواقب
هوش مصنوعی: تا زمانی که علوم دارای اصول و مبانی مشخصی هستند، امور و مسائل نیز نتیجه و پیامدهایی خواهند داشت.
حکم تو همیشه باد باقی
عزم تو همیشه باد ثاقب
هوش مصنوعی: فرمان تو همواره پایدار است و اراده‌ات همیشه قوی و قاطع خواهد بود.
با چرخ کمال تو مشارک
با دهر جمال تو مصاحب
هوش مصنوعی: با درخشندگی و کمال تو در کنار زمان، زیبایی تو همراهم است.

حاشیه ها

1397/10/14 22:01
پارسا

بیت ده: بهتر است بجای "عوالی" در قافیه "ظرابی " آورده شود‌. ظرابی جمع ظربان است و منظور از آن جانوری است شبیه به گربه که به لانه مرغ و خروس و پرندگان اهلی حمله میکند و موذی است و به غایت بدبوست.
بدین ترتیب حاصل کلام این میشود که شاعر میگوید نوشم با نیش و شهدم با شرنگ آمیخته است.
شاخ گل عیش خوش بوی من با بوی گند و متعفن ظرابی آمیخته شده و برگ گل انس و ارامشم با شمشیر بران فتنه و آشوب درآمیخته است.