گنجور

قصیدهٔ شمارهٔ ۱۱۴ - در وصف کوشک صدر سعید ابوالحسن عمرانی

حبذا کارنامهٔ ارتنگ
ای بهار از تو رشک برده به رنگ
صحنت از صحن خلد دارد عار
سقفت از سقف چرخ دارد ننگ
داده رنگ ترا قضا ترکیب
کدره نقش ترا قدر بی‌رنگ
صورت قندهار پیش تو زشت
عرصهٔ روزگار نزد تو تنگ
وحش و طیرت بصورت و بصفت
همه همراز در شتاب و درنگ
تیر ترکانت فارغ از پرتاب
تیغ گردانت ایمنست از زنگ
داعی زایران درت بصریر
هم ز یک خطوه و ز یک فرسنگ
حاکی مطربان خمت به صدا
هم در آن پرده و در آن آهنگ
لب ناییت می‌سراید نای
دست چنگیت می‌نوازد چنگ
بوده بر یاد خواجه بی‌گه و گاه
جام ساقیت پر شراب چو زنگ
مجد دین بوالحسن که فرهنگش
خاک را فر دهد هوا را هنگ
آنکه عدلش در انتظام امور
شکل پروین دهد به هفتو رنگ
وانکه سهمش در انتقام حسود
ناف آهو کند چو کام نهنگ
تا بود پشت و روی کار جهان
گه شکر در مزاج و گاه شرنگ
باد پیوسته از سرشک حسد
روی بدخواه تو چو پشت پلنگ

اطلاعات

وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

حبذا کارنامهٔ ارتنگ
ای بهار از تو رشک برده به رنگ
هوش مصنوعی: چه خوب است که کارنامهٔ ارتنگ، ای بهار! که به خاطر زیبایی‌اش، گل‌ها به تو حسد می‌ورزند.
صحنت از صحن خلد دارد عار
سقفت از سقف چرخ دارد ننگ
هوش مصنوعی: محل تو از بهشت زیباست، اما سقف تو از آسمانی که بر تو سایه افکنده، بد نزدیک است.
داده رنگ ترا قضا ترکیب
کدره نقش ترا قدر بی‌رنگ
هوش مصنوعی: رنگ و نقشی که سرنوشت برای تو تعیین کرده، باعث شده که تو را به گونه‌ای خاص بشناسند، اما قدرت و ارزش تو فراتر از ظواهر و رنگ‌هاست و خود را در عمق وجودت نشان می‌دهد.
صورت قندهار پیش تو زشت
عرصهٔ روزگار نزد تو تنگ
هوش مصنوعی: چهرهٔ قندهار در مقابل تو نازیباست و دنیای روزگار برای تو تنگ و محدود به نظر می‌رسد.
وحش و طیرت بصورت و بصفت
همه همراز در شتاب و درنگ
هوش مصنوعی: وحش و پرندگان، چه از نظر ظاهر و چه از نظر ویژگی‌ها، در همه حال با هم در تلاش و زندگی مشغول هستند و در حرکت و سکون یکسانی احساس همدلی می‌کنند.
تیر ترکانت فارغ از پرتاب
تیغ گردانت ایمنست از زنگ
هوش مصنوعی: آسیب تیرهای بی‌رحم از تیغ به دور از گردنت ایمن است.
داعی زایران درت بصریر
هم ز یک خطوه و ز یک فرسنگ
هوش مصنوعی: دعوت کننده زائران تو با صدای دلنشین خود، حتی از فاصله نزدیک یا دور، همیشه در دسترس و در حالت آماده باش است.
حاکی مطربان خمت به صدا
هم در آن پرده و در آن آهنگ
هوش مصنوعی: صدای مطربان نشان‌دهنده زیبایی و نشاطی است که در آن موسیقی و نوا وجود دارد، و هر صدایی که در آن فضا به گوش می‌رسد، به همراه لحن و ریتم خاصی است که روح را شاداب می‌کند.
لب ناییت می‌سراید نای
دست چنگیت می‌نوازد چنگ
هوش مصنوعی: صدای نای تو زیبا و دل‌نواز است و چنگ تو هم به نرمی موسیقی‌اش را می‌نوازد.
بوده بر یاد خواجه بی‌گه و گاه
جام ساقیت پر شراب چو زنگ
هوش مصنوعی: یاد خویش را همیشه در قلب من حفظ کرده‌ام و لحظاتی را که با تو بودم به خاطر می‌آورم. در این لحظات، جامی از شراب در دست دارم که همچون زنگی نوا می‌دهد و یادآور خوشی‌ها و شادکامی‌هاست.
مجد دین بوالحسن که فرهنگش
خاک را فر دهد هوا را هنگ
هوش مصنوعی: شخصیت بوالحسن، نمایانگر چیزی است که فرهنگ و دانش او به قدری بالاست که می‌تواند ارزش خاک را بالا ببرد و آن را به آسمان برساند. به عبارتی، وجود او تأثیر عمیقی بر محیط و جامعه دارد و می‌تواند پیشرفت و تعالی را رقم بزند.
آنکه عدلش در انتظام امور
شکل پروین دهد به هفتو رنگ
هوش مصنوعی: آن کسی که با عدل و انصاف خود، امور را به گونه‌ای سامان می‌دهد که به زیبایی ستاره پروین و با رنگ‌هایی مختلف می‌افتد.
وانکه سهمش در انتقام حسود
ناف آهو کند چو کام نهنگ
هوش مصنوعی: کسی که در انتقام حسود است، مانند آن است که سهمش از زندگی به اندازه‌ی جانداری بی‌پناه و بی‌دفاع باشد، در حالی که خواسته‌اش به وسعت یک نهنگ است.
تا بود پشت و روی کار جهان
گه شکر در مزاج و گاه شرنگ
هوش مصنوعی: زندگی همیشه یکسان نیست و روزگار ممکن است هر لحظه تغییر کند. گاهی طعم شیرینی دارد و گاهی تلخی.
باد پیوسته از سرشک حسد
روی بدخواه تو چو پشت پلنگ
هوش مصنوعی: باد به طور مداوم از اشک حسد بر چهره بدخواه تو می‌وزد، مانند لکه‌های روی پشت پلنگ.