گنجور

شمارهٔ ۸

خطّی است‌ که بر عارض آن ماه تنیدست
یا دست فلک غالیه بر ماه‌ کشیدست
یا رهگذر مورچگان است به ‌گلبرک
یا بر سمن تازه بنفشه بدمیدست
در جمله یکی خط بدیع است‌که آن خط
صد توبه شکسته است و دو صد پرده دریدست
من عاشق آن تُرک پریزاد که او را
هم جعد پریشیده و هم زلف خمیدست
صورتگر چین از حسد صورت خویش
هم خامه شکسته است و هم انگشت‌ گزیدست
من از همه املاک دلی دارم و جانی
و اندر دل و جانم گل شادی شکفیدست
دل دوستی یار دلارام‌ گرفته است
جان بندگی شاه جهاندار گزیدست

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

حاشیه ها

1397/10/05 11:01

در بیت 5 خوبش باید درست باشه

1403/03/30 16:05
سیّد مبین محدثی

خوانش بیت پنج به نظر به این شکل می‌باشد:

صورتگر چین در حصد صُوِّرَت(صورتگری کردن) خویش