شمارهٔ ۸
خطّی است که بر عارض آن ماه تنیدست
یا دست فلک غالیه بر ماه کشیدست
یا رهگذر مورچگان است به گلبرک
یا بر سمن تازه بنفشه بدمیدست
در جمله یکی خط بدیع استکه آن خط
صد توبه شکسته است و دو صد پرده دریدست
من عاشق آن تُرک پریزاد که او را
هم جعد پریشیده و هم زلف خمیدست
صورتگر چین از حسد صورت خویش
هم خامه شکسته است و هم انگشت گزیدست
من از همه املاک دلی دارم و جانی
و اندر دل و جانم گل شادی شکفیدست
دل دوستی یار دلارام گرفته است
جان بندگی شاه جهاندار گزیدست
اطلاعات
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
خطّی است که بر عارض آن ماه تنیدست
یا دست فلک غالیه بر ماه کشیدست
هوش مصنوعی: خطی بر چهره آن ماه نقش بسته، یا اینکه دست آسمان زیباییهایی بر آن ماه افشانده است.
یا رهگذر مورچگان است به گلبرک
یا بر سمن تازه بنفشه بدمیدست
هوش مصنوعی: شاید فردی در حال عبور باشد که در مسیرش به مورچهها برخورد کرده یا بادی ملایم از گل بنفشه عبور کرده است.
در جمله یکی خط بدیع استکه آن خط
صد توبه شکسته است و دو صد پرده دریدست
هوش مصنوعی: در میان روزگاری که در آن به اشتباهات و گناهان میپردازیم، یک نشانه زیبا وجود دارد که نشاندهندهی توبه و بازگشت به سوی درست است و این نشانه قادر است بسیاری از موانع و حجابها را از میان بردارد.
من عاشق آن تُرک پریزاد که او را
هم جعد پریشیده و هم زلف خمیدست
هوش مصنوعی: من عاشق آن دختر زیبای ترک هستم که هم موی زبر و به هم ریخته دارد و هم زلفهایش به شکل خمیده است.
صورتگر چین از حسد صورت خویش
هم خامه شکسته است و هم انگشت گزیدست
هوش مصنوعی: صورتگر چینی به دلیل حسد به زیبایی خود، نه تنها قلمش را شکسته، بلکه انگشتش را هم گاز گرفته است.
من از همه املاک دلی دارم و جانی
و اندر دل و جانم گل شادی شکفیدست
هوش مصنوعی: من دارای دل و جان هستم و در دل و جانم گل شادی میروید.
دل دوستی یار دلارام گرفته است
جان بندگی شاه جهاندار گزیدست
هوش مصنوعی: دل برای دوستی یاری آرامشبخش پر شده است و جان من در خدمت شاهی است که بر کل دنیا سلطنت میکند.
حاشیه ها
1397/10/05 11:01
در بیت 5 خوبش باید درست باشه
1403/03/30 16:05
سیّد مبین محدثی
خوانش بیت پنج به نظر به این شکل میباشد:
صورتگر چین در حصد صُوِّرَت(صورتگری کردن) خویش