گنجور

شمارهٔ ۶

حلقه‌های زلف جانان تا سراندر سرزده است
دل ز من بگریخته است و زیر زلف او شده است
گر شب تاریک خواب آرد همی در چشم من
زلف شبرنگش چرا خواب از دو چشمم بستداست
گر ز اصل جادویی و شعبده خواهی نشان
چشم او بنگر که اصل جادویی و شعبده است
تاکه او را دو رده است از در مکنون و عقیق
از سرشک و لعل او بر چهرهٔ من صد رده است
گر بود آتشکده آرامگاه موبدان
عشق او چون موبدست و جان من آتشکده است
پارسا چون باشم از عشق وی و توبه ‌کنم
کان بت عیار تیر غمزه بر جانم زده است
با چنان غمزه‌ که او دارد مرا و جز مرا
پارسایی باطل است و توبه ‌کردن بیهده است
دارد آن خورشید لشکر صورت فردوسیان
گویی از فردوس پیش تخت سلطان آمده است
خسرو گیتی ملکشاه آن‌ که اندر شرق و غرب
نه بود هرگز چنو سلطان و نه هرگز بُده است

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

حلقه‌های زلف جانان تا سراندر سرزده است
دل ز من بگریخته است و زیر زلف او شده است
هوش مصنوعی: زلف‌های محبوب تا جایی که به سرم برخورد کرده، دل من از من دور شده و الآن زیر زلف او قرار گرفته است.
گر شب تاریک خواب آرد همی در چشم من
زلف شبرنگش چرا خواب از دو چشمم بستداست
هوش مصنوعی: اگر شب تاریک باعث خواب شود، پس چرا زلف سیاه او مانع خواب از چشمانم شده است؟
گر ز اصل جادویی و شعبده خواهی نشان
چشم او بنگر که اصل جادویی و شعبده است
هوش مصنوعی: اگر به دنبال نشانه‌ای از جادو و شعبده هستی، به چشم او نگاه کن که خود نماد واقعی جادو و شعبده است.
تاکه او را دو رده است از در مکنون و عقیق
از سرشک و لعل او بر چهرهٔ من صد رده است
هوش مصنوعی: او که در دلش دو لایه از راز و درخشش است، من از اشک و عشق او بر چهره‌ام نشانه‌های زیادی دارم.
گر بود آتشکده آرامگاه موبدان
عشق او چون موبدست و جان من آتشکده است
هوش مصنوعی: اگر آتشکده مکانی برای آرامش موبدان باشد، عشق او نیز همانند موبدی منیر و محترم است و وجود من مانند آتشکده‌ای پرشور و داغ است.
پارسا چون باشم از عشق وی و توبه ‌کنم
کان بت عیار تیر غمزه بر جانم زده است
هوش مصنوعی: اگر من شخصی نیکوکار باشم و از عشق او دوری کنم و توبه کنم، به خاطر اینکه آن معشوق زیبا با چشمانش تیر غم را به جانم زده است.
با چنان غمزه‌ که او دارد مرا و جز مرا
پارسایی باطل است و توبه ‌کردن بیهده است
هوش مصنوعی: او چنان جاذبه و نگاهی دارد که خاص خود اوست و اگر او در زندگی من نباشد، هیچ چیزی از پاکی و توبه برایم معنا ندارد.
دارد آن خورشید لشکر صورت فردوسیان
گویی از فردوس پیش تخت سلطان آمده است
هوش مصنوعی: آن خورشید مانند لشکری از چهره‌های فردوسیان به نظر می‌رسد، گویی از بهشت پیش روی تخت سلطان آمده است.
خسرو گیتی ملکشاه آن‌ که اندر شرق و غرب
نه بود هرگز چنو سلطان و نه هرگز بُده است
هوش مصنوعی: ملکشاه، پادشاه بزرگ و برجسته‌ای بود که هیچ‌گاه در شرق و غرب، مانند او سلطانی وجود نداشت و نخواهد داشت.

حاشیه ها

1397/01/02 09:04
امین کیخا

حلقه به فارسی زرفین هم میشود که واژه ی صفر از آن است .