گنجور

شمارهٔ ۵

ز عشق لاف تو ای پیر فوطه پوش خطاست
که عشق و فوطه و پیری بهم نیاید راست
تو را که هست دو عارض سپید و جامه‌ کبود
دلت سیاه و رخت زرد و اشک سرخ چراست
تو را به عشق همه راستگوی نشناسند
و گرچه بر تو اثرهای عاشقی پیداست
مگر که بشکنی از بهر عشق توبه و نذر
که نذر و توبه شکستن ز بهر عشق رواست
سخن ز رَحل مگوی و ز رَطل ‌گوی سخن
که عاشقی و به ‌دست تو رطل باده سزاست

اطلاعات

وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

حاشیه ها

1397/01/02 02:04
امین کیخا

فوته فارسی است و فوطه در عربی رفته است و منطقه به عربی و بروفه به فارسی یکی هستند به همین معنا و مندیل عربی است که رومال میباشد و هم عمامه

1397/01/02 02:04
امین کیخا

رطل باید از لتر باشد و مغلوب شده است .

1397/01/02 02:04
امین کیخا

رطل باید از لتر باشد و مقلوب شده است