شمارهٔ ۵
ز عشق لاف تو ای پیر فوطه پوش خطاست
که عشق و فوطه و پیری بهم نیاید راست
تو را که هست دو عارض سپید و جامه کبود
دلت سیاه و رخت زرد و اشک سرخ چراست
تو را به عشق همه راستگوی نشناسند
و گرچه بر تو اثرهای عاشقی پیداست
مگر که بشکنی از بهر عشق توبه و نذر
که نذر و توبه شکستن ز بهر عشق رواست
سخن ز رَحل مگوی و ز رَطل گوی سخن
که عاشقی و به دست تو رطل باده سزاست
اطلاعات
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
ز عشق لاف تو ای پیر فوطه پوش خطاست
که عشق و فوطه و پیری بهم نیاید راست
هوش مصنوعی: عشق تو را به طور واقعی نمیتوان با لباس و سن پیری شبیه کرد، زیرا عشق و پیرسالی به هم نمیخورند و نمیتوانند یکدیگر را توجیه کنند.
تو را که هست دو عارض سپید و جامه کبود
دلت سیاه و رخت زرد و اشک سرخ چراست
هوش مصنوعی: تو که دو گونه زلف سفید و لباس آبی داری، دل تو سیاه است و لباس تو زرد و اشکهای تو هم سرخ است؛ چرا اینگونهای؟
تو را به عشق همه راستگوی نشناسند
و گرچه بر تو اثرهای عاشقی پیداست
هوش مصنوعی: بعضی از مردم شاید به دلیل عشق و情感ی که نسبت به تو دارند، هرگز نتوانند تو را به درستی بشناسند، حتی اگر نشانههای عاشقانهی تو برای دیگران مشهود باشد.
مگر که بشکنی از بهر عشق توبه و نذر
که نذر و توبه شکستن ز بهر عشق رواست
هوش مصنوعی: اگر به خاطر عشق، عهد و نذر خود را بشکنی، اشکالی ندارد، چون شکستن عهد و نذر به خاطر عشق پذیرفتنی است.
سخن ز رَحل مگوی و ز رَطل گوی سخن
که عاشقی و به دست تو رطل باده سزاست
هوش مصنوعی: راز عشق را با کلمات بیمعنا بیان نکن و به جای آن، از شراب و لذتهای آن سخن بگو، زیرا عاشق بودن و در دستان تو بودن، خود به اندازهی یک رطل شراب ارزش دارد.
حاشیه ها
1397/01/02 02:04
امین کیخا
فوته فارسی است و فوطه در عربی رفته است و منطقه به عربی و بروفه به فارسی یکی هستند به همین معنا و مندیل عربی است که رومال میباشد و هم عمامه
1397/01/02 02:04
امین کیخا
رطل باید از لتر باشد و مغلوب شده است .
1397/01/02 02:04
امین کیخا
رطل باید از لتر باشد و مقلوب شده است