شمارهٔ ۵۹
ای ترک زبهر تو دلی دارم و جانی
ور هر دو بخواهی به تو بخشم به زمانی
با چون تو بتی زشت بود گر چو منی را
تیمار دلی باشد و اندیشهٔ جانی
از کوچکی ای بت که دهان داری گفتم
آن غالیهدان است همانا نه دهانی
وز لاغری ای بت که دهان داری گویم
آن سیمین کلک است همانا نه میانی
نه نه که به آن سان که میان و دهن توست
من بندهام ازکلکی و از غالیه دانی
باد آید و از حلقهٔ زلفین تو هر شب
بر لاله ستان تو کند مشک فشانی
شادند همه شهر بهدیدار تو امروز
حقا که چنین است و در این نیست گمانی
اطلاعات
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
ای ترک زبهر تو دلی دارم و جانی
ور هر دو بخواهی به تو بخشم به زمانی
هوش مصنوعی: ای دل و جان من برای توست و اگر بخواهی، هر دو را در یک لحظه به تو میسپارم.
با چون تو بتی زشت بود گر چو منی را
تیمار دلی باشد و اندیشهٔ جانی
هوش مصنوعی: اگر کسی همچون تو، که زیبا و دلرباست، وجود داشته باشد، پس وجود من که دردمند و دارای اندیشههای عمیق است، در مقابل تو زشت به نظر میرسد.
از کوچکی ای بت که دهان داری گفتم
آن غالیهدان است همانا نه دهانی
هوش مصنوعی: از همان کودکی به تو اشاره کردم که تو مانند یک جواهر ساز هستی، نه فقط یک کسی که دهان دارد.
وز لاغری ای بت که دهان داری گویم
آن سیمین کلک است همانا نه میانی
هوش مصنوعی: از لاغری و ظرافت تو، ای زیبای دلربا، میگویم که آن لبهای نازک مانند نقره است و هیچ شباهتی به وسط ندارد.
نه نه که به آن سان که میان و دهن توست
من بندهام ازکلکی و از غالیه دانی
هوش مصنوعی: نه، من به آن اندازه که تو فکر میکنی زیر سلطهات نیستم. من از جهل و نادانی تو آگاه هستم و به همین دلیل، بنده تو نمیشوم.
باد آید و از حلقهٔ زلفین تو هر شب
بر لاله ستان تو کند مشک فشانی
هوش مصنوعی: هر شب باد به زلفهای تو سر میزند و عطر خوشی را به گلهای لالهات هدیه میدهد.
شادند همه شهر بهدیدار تو امروز
حقا که چنین است و در این نیست گمانی
هوش مصنوعی: امروز همه شهر به خاطر دیدن تو شادمانند و واقعاً همینطور است و در این موضوع هیچ شکی وجود ندارد.