گنجور

شمارهٔ ۵۳

گر یار نگارینم در من نگرانستی
بار غم و رنج او بر من نه‌ گرانستی
ور غمزهٔ غمارش رازش نگشادستی
از خلق جهان رازم همواره نهانستی
گویی چو بهشتستی آراسته و خرم
گر دوست به کوی من گه‌گه گذرانستی
ای کاش که قوت من بودی ز دو یاقوتش
تا بر سر او چشمم یاقوت نشانستی
ای کاش که از بزمم غایب نشدی هرگز
تا بزم من از رویش چون لاله ستانستی
رخسار چو ماه او بگرفت ز خط هاله
گر مه نگرفتستی آن خط نه چنانستی

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعیلن مفعول مفاعیلن (هزج مثمن اخرب)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

گر یار نگارینم در من نگرانستی
بار غم و رنج او بر من نه‌ گرانستی
هوش مصنوعی: اگر محبوب زیباروی من نگران من است، بنابراین بار غم و رنج او بر دوشم سنگینی نمی‌کند.
ور غمزهٔ غمارش رازش نگشادستی
از خلق جهان رازم همواره نهانستی
هوش مصنوعی: اگر راز او را با یکی از چشم بر هم زدن فاش نکردی، پس راز من در این دنیا همیشه مخفی خواهد ماند.
گویی چو بهشتستی آراسته و خرم
گر دوست به کوی من گه‌گه گذرانستی
هوش مصنوعی: به نظر می‌رسد تو بهشتی زیبا و شاداب هستی، وقتی که گاهی در کوچه من قدم می‌زنی و می‌آیی.
ای کاش که قوت من بودی ز دو یاقوتش
تا بر سر او چشمم یاقوت نشانستی
هوش مصنوعی: این آرزو را دارم که تو مانند دو جواهر قرمز در دلم می‌درخشیدی تا با نگاه کردن به تو، چشمانم رنگ یاقوت را به یادم می‌آورد.
ای کاش که از بزمم غایب نشدی هرگز
تا بزم من از رویش چون لاله ستانستی
هوش مصنوعی: ای کاش هرگز از مهمانی من دور نمی‌شدی، تا زیبایی‌ات مانند گل لاله، جاذبهٔ بزم من را بیشتر می‌کرد.
رخسار چو ماه او بگرفت ز خط هاله
گر مه نگرفتستی آن خط نه چنانستی
هوش مصنوعی: صورتش مانند ماه است، اگر پرده‌ای روشن بر چهره‌اش بیفتد، اگر مه آن را نپوشاند، این خط و نشان بر چهره او این‌گونه نخواهد بود.

حاشیه ها

1397/03/25 23:05
فاطمه

به نظر ور غمزه ی غمازش ....صحیح باشد