گنجور

شمارهٔ ۵۱

آن روی به نیکویی خورشید جهانستی
وان یار به‌ زیبایی چون حور جنانستی
خونخواره دو چشم او چون در نگرد شاید
گویی‌ که دو جادو را آهنگ به‌ جانستی
گر راز دو زلفینش ایام بدانستی
شوریده شدی عالم خورشید نهان استی
کافر بشدی مؤمن, مؤمن بشدی مرتد
گر راه وصال او بر خلق بیانستی
ور قیصر رومی را زنار رفیقستی
راهش نشدی پنهان عیبش نه عیانستی
ور نعرهٔ مستان را در هجر خطر بودی
دایم رقم دولت سروی و بنانستی
گر زخم فراق او بر کوه گذر کردی
کُه را به جهان اندر چون موی میانستی

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعیلن مفعول مفاعیلن (هزج مثمن اخرب)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

آن روی به نیکویی خورشید جهانستی
وان یار به‌ زیبایی چون حور جنانستی
هوش مصنوعی: تو همچون خورشید، زیبا و نورانی هستی و آن یار نیز به زیبایی، مانند حورهای بهشتی است.
خونخواره دو چشم او چون در نگرد شاید
گویی‌ که دو جادو را آهنگ به‌ جانستی
هوش مصنوعی: چشمان او مانند دو حیوان درنده است که به هر طرف نگاه می‌کند، گویی دو جادوگر به جان انسان حمله کرده‌اند.
گر راز دو زلفینش ایام بدانستی
شوریده شدی عالم خورشید نهان استی
هوش مصنوعی: اگر از راز دو زلف او آگاه بودی، دیوانه می‌شدی؛ چرا که عالم آفتاب در خفا قرار دارد.
کافر بشدی مؤمن, مؤمن بشدی مرتد
گر راه وصال او بر خلق بیانستی
هوش مصنوعی: اگر طریقه رسیدن به او برای مردم روشن شود، کافر به مؤمن تبدیل می‌شود و مؤمن به مرتد.
ور قیصر رومی را زنار رفیقستی
راهش نشدی پنهان عیبش نه عیانستی
هوش مصنوعی: اگر قیصر رومی دوستی داشته باشد که او را به اشتباهاتش آگاه نکند و عیوبش را پنهان کند، به راستی او راهی نخواهد داشت که از عیب‌هایش آگاه شود.
ور نعرهٔ مستان را در هجر خطر بودی
دایم رقم دولت سروی و بنانستی
هوش مصنوعی: اگر ناله و فریاد عاشقان در زمان جدایی خطرناک بود، همیشه سرنوشت خوشبختی چون سرو و خوشcrispenedham بود.
گر زخم فراق او بر کوه گذر کردی
کُه را به جهان اندر چون موی میانستی
هوش مصنوعی: اگر زخم جدایی او را بر کوه انتقال دهی، کوه را در جهان مانند مویی در میان خود خواهی دید.