گنجور

شمارهٔ ۴۷

کی نهم روی دگرباره بر آن روی چو ماه
کی زنم دست دگرباره در آن زلف سیاه
بروم روی بر آن روی نهم کامد وقت
بشوم دست بدان زلف زنم کامد گاه
ای پسر چند کنم بی‌لب خندان تو صبر
وی صنم چندکشم در غم هجران تو آه
چند دارم ز پی وعده تو گوش به در
چند دارم زپی رقعهٔ تو چشم به‌راه
هست پیوسته تورا خواب در آن چشم دژم
هست همواره تورا تاب در آن زلف دو تاه
خواب در چشم به‌من درنگری روزبروز
تاب در زلف به‌من درگذری ماه به‌ماه
اشک من لؤلؤ و یاقوت شود چون تو به من
با کلاه و کمر از دورکنی ژرف نگاه

اطلاعات

وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

کی نهم روی دگرباره بر آن روی چو ماه
کی زنم دست دگرباره در آن زلف سیاه
هوش مصنوعی: آیا دوباره می‌توانم بر روی زیبای تو که مانند ماه است نگاه کنم؟ آیا باز هم می‌توانم دستم را در آن زلف سیاه تو بگذارم؟
بروم روی بر آن روی نهم کامد وقت
بشوم دست بدان زلف زنم کامد گاه
هوش مصنوعی: با عشق و شوق به سراغ محبوب می‌روم، وقتی وقتش برسد که به آن چهره زیبا نگاه کنم و با دستم به آن موهایش دست بزنم.
ای پسر چند کنم بی‌لب خندان تو صبر
وی صنم چندکشم در غم هجران تو آه
هوش مصنوعی: ای پسر! چقدر باید در غم تو صبر کنم، در حالی که لبخند تو را ندارم؟ و چقدر باید در فراق تو هم درد را تحمل کنم؟ آه!
چند دارم ز پی وعده تو گوش به در
چند دارم زپی رقعهٔ تو چشم به‌راه
هوش مصنوعی: چند بار به خاطر وعده‌ات کنار در منتظرم ایستاده‌ام و چند بار به خاطر نامه‌ات چشم به راه هستم.
هست پیوسته تورا خواب در آن چشم دژم
هست همواره تورا تاب در آن زلف دو تاه
هوش مصنوعی: همیشه در چشمان تو خواب و آرامشی وجود دارد و همواره در زلف‌های تو، جذابیتی محسوس است که انسان را به خود می‌کشد.
خواب در چشم به‌من درنگری روزبروز
تاب در زلف به‌من درگذری ماه به‌ماه
هوش مصنوعی: به آرامی و به طور مداوم، خواب در چشمان تو برای من می‌ماند و زیبایی و درخشش زلف‌هایت هر روز بیشتر می‌شود، مانند گذر زمان که ماه به ماه جلو می‌رود.
اشک من لؤلؤ و یاقوت شود چون تو به من
با کلاه و کمر از دورکنی ژرف نگاه
هوش مصنوعی: اشک‌های من مانند مروارید و یاقوت خواهد شد اگر تو با کلاه و کمربندت از دور به من نگاه کنی.