گنجور

شمارهٔ ۴۴

جانا جفا نکردم هرگز به جای تو
کارم به جان رسید زجور و جفای تو
هرچند جز جفا نکنی تو به جای من
حقا که جز وفا نکنم من به جای تو
دل برده‌ای اگر ببری جان روا بود
زیرا که جان نخواهم جز از برای تو
ور صد هزار جان بود ای دوست مرمرا
من وقف کرده‌ام به دعا و ثنای تو
من بی‌رضای تو نکنم عیش در بهشت
حاشا که دوزخ است مرا بی‌رضای تو
هر روز بر امید جمالت هزار بار
سجده‌کنم به‌ پیش سریر و سرای تو

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

جانا جفا نکردم هرگز به جای تو
کارم به جان رسید زجور و جفای تو
هوش مصنوعی: ای محبوب، من هرگز به تو بی‌وفایی نکردم، اما کار من به جایی رسیده است که از درد و جفای تو به جانم رسیده‌ام.
هرچند جز جفا نکنی تو به جای من
حقا که جز وفا نکنم من به جای تو
هوش مصنوعی: اگرچه تو به من هیچ آسیب و جفایی نمی‌زنی، اما من هم به خاطر تو وفاداری جز وفا را از خود نشان نخواهم داد.
دل برده‌ای اگر ببری جان روا بود
زیرا که جان نخواهم جز از برای تو
هوش مصنوعی: اگر دل مرا ببری، گرفتن جانم جایز است، چون من جز برای تو از جانم چیزی نمی‌خواهم.
ور صد هزار جان بود ای دوست مرمرا
من وقف کرده‌ام به دعا و ثنای تو
هوش مصنوعی: اگرچه عمرم به اندازه صد هزار جان باشد، ای دوست، من تمام وجودم را صرف دعا و ستایش تو کرده‌ام.
من بی‌رضای تو نکنم عیش در بهشت
حاشا که دوزخ است مرا بی‌رضای تو
هوش مصنوعی: من بدون رضایت تو هیچ لذتی از بهشت نمی‌برم، زیرا اگر تو راضی نباشی، حتی بهشت هم برای من جهنمی خواهد بود.
هر روز بر امید جمالت هزار بار
سجده‌کنم به‌ پیش سریر و سرای تو
هوش مصنوعی: هر روز به خاطر زیبایی تو هزار بار در برابر تخت و خانه‌ات سجده می‌کنم.