گنجور

شمارهٔ ۴۴

جانا جفا نکردم هرگز به جای تو
کارم به جان رسید زجور و جفای تو
هرچند جز جفا نکنی تو به جای من
حقا که جز وفا نکنم من به جای تو
دل برده‌ای اگر ببری جان روا بود
زیرا که جان نخواهم جز از برای تو
ور صد هزار جان بود ای دوست مرمرا
من وقف کرده‌ام به دعا و ثنای تو
من بی‌رضای تو نکنم عیش در بهشت
حاشا که دوزخ است مرا بی‌رضای تو
هر روز بر امید جمالت هزار بار
سجده‌کنم به‌ پیش سریر و سرای تو

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.