شمارهٔ ۴۰
تا دل بود ای دلبر تا جان بود ای جانان
با مهر تو دارم دل با عشق تو دارم جان
گر دل ببری شاید زیرا که تویی دلبر
ور جان ببری زیبد زیرا که تویی جانان
هوش از همه بستانی چون غمزه کنی ناوک
گوی از همه بربایی چون زلف کنی چوگان
هرچندکه سلطانم آخر به تو محتاجم
چون عشق پدید آید محتاج شود سلطان
اطلاعات
وزن: مفعول مفاعیلن مفعول مفاعیلن (هزج مثمن اخرب)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
تا دل بود ای دلبر تا جان بود ای جانان
با مهر تو دارم دل با عشق تو دارم جان
هوش مصنوعی: تا زمانی که دل وجود دارد ای محبوب، و تا زمانی که جان هست ای عشق من، من با محبت تو دل دارم و با عشق تو جان.
گر دل ببری شاید زیرا که تویی دلبر
ور جان ببری زیبد زیرا که تویی جانان
هوش مصنوعی: اگر دل را ببری، شاید به این خاطر است که تو محبوب منی، و اگر جانم را بگیری، شایسته است زیرا که تو معشوق منی.
هوش از همه بستانی چون غمزه کنی ناوک
گوی از همه بربایی چون زلف کنی چوگان
هوش مصنوعی: وقتی با ناز و دلربایی نگاه میکنی، همه هوش و حواس را از آدم میگیری. و وقتی موهایت را به زیبایی در هم میپیچی، همه چیز را به تسخیر خود درمیآوری.
هرچندکه سلطانم آخر به تو محتاجم
چون عشق پدید آید محتاج شود سلطان
هوش مصنوعی: اگرچه من در مقام سلطنت هستم، اما در عشق به تو نیازمندم. وقتی عشق به وجود میآید، حتی بزرگترین سلطنتها هم به نهاد محبت وابسته میشوند.