گنجور

شمارهٔ ۳۶

اگر یگانه شوی با تو دل یگانه‌کنم
زعشق و مهر دگر دلبران‌کرانه کنم
وگر جفا کنی و بگذری ز راه وفا
دو دیده تیر جفای تو را نشانه کنم
رمیده کرد زمن گردش زمانه تو را
بدین سبب گله ازگردش زمانه کنم
سیاه خال تو دانه است و تیره زلف تو دام
به دام بسته شوم ‌گر طمع به دانه کنم
به مجلسی که رفیقان نگاه دارندت
به چشم با تو سخن‌ گویم و بهانه کنم
چو ننگرند رفیقان نگه کنم سوی تو
چو بنگرند نگه سوی آستانه‌کنم
اگر چو مرغ برآرم زآرزوی تو پر
همه به کوی سرای تو آشیانه کنم

اطلاعات

وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

اگر یگانه شوی با تو دل یگانه‌کنم
زعشق و مهر دگر دلبران‌کرانه کنم
هوش مصنوعی: اگر تو همدل و نزدیک من شوی، من هم با تمام وجود به محبت و عشق تو دل می‌سپارم و دیگران را از این عشق خود دور می‌کنم.
وگر جفا کنی و بگذری ز راه وفا
دو دیده تیر جفای تو را نشانه کنم
هوش مصنوعی: اگر به من ستم کنی و از راه وفا دور شوی، دو چشمانم نشانه‌ای از جفای تو خواهند بود.
رمیده کرد زمن گردش زمانه تو را
بدین سبب گله ازگردش زمانه کنم
هوش مصنوعی: زمانه تو را از من دور کرده و من به همین خاطر از گردش زمانه شکایت می‌کنم.
سیاه خال تو دانه است و تیره زلف تو دام
به دام بسته شوم ‌گر طمع به دانه کنم
هوش مصنوعی: خال سیاه تو مانند دانه‌ای می‌ماند و موهای تاریکت همچون دام است. اگر به دانه طمع ورزم، در دام تو گرفتار می‌شوم.
به مجلسی که رفیقان نگاه دارندت
به چشم با تو سخن‌ گویم و بهانه کنم
هوش مصنوعی: به جمعی می‌روم که دوستانم به من توجه دارند و با من صحبت می‌کنند، و در این فضا از هر چیزی برای گفتگو استفاده می‌کنم.
چو ننگرند رفیقان نگه کنم سوی تو
چو بنگرند نگه سوی آستانه‌کنم
هوش مصنوعی: هرگاه دوستانم به من توجه نکنند، به تو نگاه می‌کنم، ولی وقتی آنها به من توجه می‌کنند، رویم را به سمت آستان تو می‌چرخانم.
اگر چو مرغ برآرم زآرزوی تو پر
همه به کوی سرای تو آشیانه کنم
هوش مصنوعی: اگر مثل یک پرنده برای رسیدن به تو از آرزوهایم پرواز کنم، همه وجودم را در محله و خانه‌ات جا می‌زنم.