گنجور

شمارهٔ ۳۰

بس‌که من دل را به‌دام عشق خوبان بسته‌ام
از نشاط روی ایشان توبه‌ها بشکسته‌ام
جسته‌ام او را که او را دیده تیر انداخته است
تا دل و جان را به تیر غمزهٔ او خسته‌ام
هرکجا سوزنده‌ای را دیده‌ام چون خویشتن
دوستی را دامن اندر دامن او بسته‌ام
دوستانم بر سرکارند در بازار عشق
من چو معزولان چرا در گوشه‌ای بنشسته‌ام
گر به ظاهر بنگری درکار من‌ گویی مگر
با سلامت همنشین و از خصومت رسته‌ام
این سلامت را که من دارم ملامت در قفاست
تا نپنداری که از دام ملامت جسته‌ام
نوک خار هجر این یاران مشکین موی را
از جفای دوستان در دیدگان بشکسته‌ام

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

بس‌که من دل را به‌دام عشق خوبان بسته‌ام
از نشاط روی ایشان توبه‌ها بشکسته‌ام
هوش مصنوعی: من به‌قدری دل خود را به دام عشق زیبایی‌ها وابسته کرده‌ام که از هیجان دیدن چهره‌هایشان، بارها از آینۀ توبه گذشته‌ام.
جسته‌ام او را که او را دیده تیر انداخته است
تا دل و جان را به تیر غمزهٔ او خسته‌ام
هوش مصنوعی: من به دنبال او هستم، او که با نگاهش دل و جانم را زخم کرده و برایم عذابی به همراه آورده است.
هرکجا سوزنده‌ای را دیده‌ام چون خویشتن
دوستی را دامن اندر دامن او بسته‌ام
هوش مصنوعی: هرجا که دلی آتشین و سوزان را دیده‌ام، مانند خودم به دوستی چنگ زده‌ام و به او نزدیک شده‌ام.
دوستانم بر سرکارند در بازار عشق
من چو معزولان چرا در گوشه‌ای بنشسته‌ام
هوش مصنوعی: دوستانم مشغول و فعال در عرصه عشق هستند، اما من مانند کسی که کنار گذاشته شده‌ام، در یک گوشه نشسته‌ام.
گر به ظاهر بنگری درکار من‌ گویی مگر
با سلامت همنشین و از خصومت رسته‌ام
هوش مصنوعی: اگر فقط به ظواهر توجه کنی، تصور می‌کنی که در کارم همه چیز خوب است و با سلامت کنار دیگران هستم و از دعوا و دشمنی دورم.
این سلامت را که من دارم ملامت در قفاست
تا نپنداری که از دام ملامت جسته‌ام
هوش مصنوعی: من این سلامت و امنیتی که دارم را در قفسی از ملامت نگاه داشته‌ام، تا فکر نکنی که از دام انتقاد و سرزنش رهایی یافته‌ام.
نوک خار هجر این یاران مشکین موی را
از جفای دوستان در دیدگان بشکسته‌ام
هوش مصنوعی: به خاطر جدایی یاران با موی‌های مشکی‌ام، چنان درد و رنجی را تحمل کرده‌ام که اشک‌هایم در چشمانم شکسته شده است.