گنجور

شمارهٔ ۲۸

ای داده روی خوب تو خورشید را نظام
ای‌گشته عالمی به سر زلف تو غلام
بر ماه لاله داری و بر لاله سلسله
هرگز که دید سلسله بر مه ز عود خام
در زیر سایهٔ سر زلفین عارضت
کالْبَدْر فی‌الرّیٰاحین والشّمس فی‌الغَمام
ای روی تو چو لاله و قد تو همچو سرو
وی خال تو چو دانه و زلف تو همچو دام
روی از رهی نتابی و در بنده ننگری
ای بی‌وفای کم‌خرد آخر کم از سلام
خونم حرام دانی و بوسه حرام چیست
می ننگری که بوسه حلال است و خون حرام
گر باد صبحدم به تو آرد پیام من
زنهار تا نگیری آزار از آن پیام
هرگز بود که باز خرامی به سوی من
بر کف‌ گرفته ساغر و بر لب نهاده جام
تو باده نوش کرده و من گفته مر تورا
یا ایّها الغَزال تَنشا لَکَ المدام

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

حاشیه ها

1398/08/21 01:11
عین. ح

بیت ششم باید اینگونه باشد:
خونم حلال دانی و بوسه حرام، چیست
می ننگری که بوسه حلال است و خون حرام