شمارهٔ ۲۴
آن شب که مرا بودی وصل تو به کف بر
با دوست نشستم به سرکوی لَطَف بر
ابروش کمان بود و هدف ساختم از دل
تا غمزهٔ او تیر همی زد به هدف بر
پر دُر صدفی داشت عقیقین و همان شب
غواص صدف یافته بودم به صدف بر
گفتی خط مشکینش بر عارض سیمین
طغرای جمال است به منشور شرف بر
در خلد به نظارهٔ طغرای جمالش
گرد آمده حوران بهشتی به غُرَف بر
گفتیکه مگر هست زپیراهنکُحلی
پیدا شده دستیکه زند نقره به دف بر
اطلاعات
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
آن شب که مرا بودی وصل تو به کف بر
با دوست نشستم به سرکوی لَطَف بر
هوش مصنوعی: در آن شبی که به وصال تو دست یافتم، با دوستانم در خیابان لطف و مهربانی نشسته بودم.
ابروش کمان بود و هدف ساختم از دل
تا غمزهٔ او تیر همی زد به هدف بر
هوش مصنوعی: ابروهای او مانند کمانی است و من از دل خود هدفی ساختم که تیرهای نگاه او به آن هدف میزند.
پر دُر صدفی داشت عقیقین و همان شب
غواص صدف یافته بودم به صدف بر
هوش مصنوعی: عقیقینی شگفتانگیز مانند دُر درون صدفی بود که در همان شب غواصی صدفی را پیدا کرده بودم.
گفتی خط مشکینش بر عارض سیمین
طغرای جمال است به منشور شرف بر
هوش مصنوعی: گفتی که خط سیاه او بر روی چهره نقرهایاش، زیبایی او را به گونهای خاص و دلنشین نمایش میدهد.
در خلد به نظارهٔ طغرای جمالش
گرد آمده حوران بهشتی به غُرَف بر
هوش مصنوعی: در باغ بهشت، حوریها برای تماشای زیبایی او دور هم جمع شدهاند و در اتاقهای خود نشستهاند.
گفتیکه مگر هست زپیراهنکُحلی
پیدا شده دستیکه زند نقره به دف بر
هوش مصنوعی: گفتی آیا از زیر پیراهن کُحلی، دستی پیدا شده که نقرهای را به دف بزند؟
حاشیه ها
1397/01/02 23:04
امین کیخا
از لغت مشک نام دختر مشکینک بسیار زیباست