شمارهٔ ۱۳
امروز بتم تیغ جفا آخته دارد
خون دلم از دیده برون تاخته دارد
او را دلم آرامگه است و عجب این است
کارامگه خویش برانداخته دارد
صد مشعله از عشق برافروخته دارم
تا صد علم از حسن برافراخته دارد
جانم ببرد گر ز پی نرد بتازد
زیرا که از آغاز تو را باخته دارد
صد سلسله دارد ز شبه ساخته برسیم
وان سلسله گویی که مرا ساخته دارد
اطلاعات
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
امروز بتم تیغ جفا آخته دارد
خون دلم از دیده برون تاخته دارد
هوش مصنوعی: امروز عشقم با نیش و آزارش، قلب به درد آمدهام را به شدت آزرده کرده است و اشکهایم از چشمانم جاری شدهاند.
او را دلم آرامگه است و عجب این است
کارامگه خویش برانداخته دارد
هوش مصنوعی: دل من جایگاه آرامش اوست و جالب اینجاست که او به راحتی مکان آرامش خودش را رها کرده است.
صد مشعله از عشق برافروخته دارم
تا صد علم از حسن برافراخته دارد
هوش مصنوعی: من به اندازه صد مشعله عشق در دلم شعلهور دارم، تا اینکه به اندازه صد علم، زیبایی در وجودم برافراشته است.
جانم ببرد گر ز پی نرد بتازد
زیرا که از آغاز تو را باخته دارد
هوش مصنوعی: اگر جانم را هم بگیرد، به خاطر این است که از همان ابتدا با تو در ارتباط بوده و باختهام.
صد سلسله دارد ز شبه ساخته برسیم
وان سلسله گویی که مرا ساخته دارد
هوش مصنوعی: این بیت اشاره به این دارد که زندگی انسانها به مانند یک زنجیره است که هر یک از حلقههای آن به هم وابستهاند. به نوعی، ما تحت تأثیر تجربیات و داستانهای مختلفی هستیم که از نسلهای گذشته به ما رسیدهاند و این داستانها به شکلگیری هویت ما کمک میکنند. به عبارت دیگر، ما از مجموعهای از رویدادها و ارتباطات شکل میگیریم که هر یک به ما هویت خاصی میدهند.