گنجور

شمارهٔ ۳۰

کردم اندر فتح غزنین ساحری در شاعری
کرد پرگوهر دهانم پادشاه گوهری
دست رادش در دهانم درّ دریایی نهاد
چون ببارید از زبانم پیش او درّ دری
پادشا بخشد به شاعر زرّ و دیبا و قصب
او مرا این هر سه بخشید و جواهر بر سری
درکنارم درّ و فیروزه است و لعل از جود او
در وثاقم جامهٔ رومی و زرّ جعفری
هرگز از محمود غازی این عطا کی یافتند
زینبی و عسجدی و فرخی و عنصری
گر زند از جود محمودی به گیتی داستان
گشت باطل جود محمودی ز جود سنجری

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: قطعه
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

کردم اندر فتح غزنین ساحری در شاعری
کرد پرگوهر دهانم پادشاه گوهری
هوش مصنوعی: در پی موفقیت در غزنین، توانستم با هنر شاعری و سخنوری خود، به اندازه‌ای ارزشمند و گرانبها صحبت کنم که مانند یک پادشاه با جواهرات گرانبها به نظر می‌رسید.
دست رادش در دهانم درّ دریایی نهاد
چون ببارید از زبانم پیش او درّ دری
هوش مصنوعی: دست رادش چیزی باارزش و گرانبها را در دهان من گذاشت، و وقتی آن را بیان کردم، مانند جواهرات درخشان از زبانم بیرون آمد.
پادشا بخشد به شاعر زرّ و دیبا و قصب
او مرا این هر سه بخشید و جواهر بر سری
هوش مصنوعی: پادشاه به شاعر طلا و پارچه‌های نرم و زیبا و چیزهای گران‌بها عطا می‌کند. او به من هم از این سه مورد بخشیده و جواهرات با ارزشی بر سرم گذاشته است.
درکنارم درّ و فیروزه است و لعل از جود او
در وثاقم جامهٔ رومی و زرّ جعفری
هوش مصنوعی: کنار من سنگ‌های قیمتی و زیبا وجود دارد و این هدیه‌ای از سوی اوست که مرا در آغوش گرفته است. لباس رومی و زر جنیفر هم بر تنم است.
هرگز از محمود غازی این عطا کی یافتند
زینبی و عسجدی و فرخی و عنصری
هوش مصنوعی: هرگز عطا و بخشش محمود غازی مانند چیزی که زینبی، عسجدی، فرخی و عنصری دریافت کردند، پیدا نشد.
گر زند از جود محمودی به گیتی داستان
گشت باطل جود محمودی ز جود سنجری
هوش مصنوعی: اگر داستان بخشندگی محمود در دنیا مشهور شود، این بخشندگی به سبب بخشندگی سنجر به تذکر نمی‌ماند.