شمارهٔ ۲۵
ای شاه اگر سکندر دیدی حُسام تو
از سنگ و روی و آهن سدی نساختی
پیش تو پشت مَعْن چو چوگان شدی ز شرم
گر با تو در سخا و کرم گوی باختی
ور دست تو بدیدی محمود زابلی
از خاک سم مرکب تو سر فراختی
من بنده از سخاوت و جود تو یافتم
امروز خلعت تو و نیکو نواختی
رومی و اطلس و قصب و بدرههای زر
دو استر سبکرو و اسبی و ساختی
اطلاعات
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: قطعه
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
ای شاه اگر سکندر دیدی حُسام تو
از سنگ و روی و آهن سدی نساختی
هوش مصنوعی: ای پادشاه، اگر سکندر را دیدهای، بدان که تو همچون او قدرت و استحکام داری و به اندازهای قوی هستی که نیازی به ساختن سپر از سنگ و آهن نداری.
پیش تو پشت مَعْن چو چوگان شدی ز شرم
گر با تو در سخا و کرم گوی باختی
هوش مصنوعی: در حضور تو، معانی و مفاهیم مانند یک مهرهی شطرنج شدند و من از شرم به خودم میپیچم. اگر در بخشندگی و سخاوت با تو صحبت کنم، انگار که بازی را به تو باختم.
ور دست تو بدیدی محمود زابلی
از خاک سم مرکب تو سر فراختی
هوش مصنوعی: اگر دست تو را میدیدم، ای محمود زابلی، از خاک سم مرکب تو سر بلند میکردم.
من بنده از سخاوت و جود تو یافتم
امروز خلعت تو و نیکو نواختی
هوش مصنوعی: من از generosity و بخشندگی تو بهرهمند شدم و امروز به لطف تو، نعمت و احترامی را دریافت کردم.
رومی و اطلس و قصب و بدرههای زر
دو استر سبکرو و اسبی و ساختی
هوش مصنوعی: تو با رومیان، پارچههای نازک و زرین، دو استر سبک و یک اسب را نیز به خوبی تهیه کردهای.