شمارهٔ ۴۶۴
رسد هر ساعت از دولت نشانی
پیام آید زگردون هر زمانی
که چون سلطان معزالدین ملکشاه
نباشد در جهان صاحب قِرانی
امیری شهرگیری شهر بندی
شهی کشور دهی کشور ستانی
جهان را رای او چون آفتابی
زمین را تخت او چون آسمانی
نه جز در طاعتش پرورده عقلی
نه جز در خدمتش آسوده جانی
به تن بر هرکه خواهد کامکاری
به دل بر هر چه خواهد کامرانی
به کردار یکی قلعه است عالم
بر آن قلعه ز تیغش پاسبانی
جهانی را همی ماند سپاهش
عجب باشد جهانی در جهانی
خداوندا اگر مدحت نبودی
نبودی در جهان بسته میانی
گمان تو ز بهر خلق نیک است
چرا خصم تو بد داردگمانی
ز دست خویش نالد روزگارش
چو بد عهدی کند نامهربانی
اگر خصم تو با تیر و کمان است
شدست از بیم تیرت چون کمانی
شود حقّا مُسَخَّر با هزیمت
اگر نزدش فرستی پهلوانی
تو آن شاهی که از انصاف و عدلت
جهان گشته است همچون بوستانی
در این معنی اگر دستور باشد
به دستوری بگویم داستانی
شنیدستم که نوشروان نمودست
زعدل خویش هر جایی نشانی
به هر راهی فرستادست لشکر
که تا ایمن بود هرکاروانی
به عدل و راستیکردست هر جای
روان بازار هر بازارگانی
همی بینم کنون ای شاه عادل
به هر شهری تو را نوشیروانی
یکی زان نامداران میر دادست
که او را چون تو باشد میهمانی
اگر فرمان دهی جان برفشاند
چنین باید دل هر میزبانی
همیشه تا بود فصل بهاران
همیشه تا بود فصل خزانی
به شادی قهرمانت باد دولت
که چون دولت نباشد قهرمانی
تو را هر روز نوروزی و عیدی
تورا هر ساعتی نومهرگانی
اطلاعات
وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
رسد هر ساعت از دولت نشانی
پیام آید زگردون هر زمانی
هوش مصنوعی: هر لحظه از خوشبختی نشانهای میرسد و در هر زمانی پیامی از آسمان به ما میرسد.
که چون سلطان معزالدین ملکشاه
نباشد در جهان صاحب قِرانی
هوش مصنوعی: هرگاه سلطان معزالدین ملکشاه در دنیا وجود نداشته باشد، هیچکس دیگر نمیتواند در جایگاه او و با آن اعتبار باشد.
امیری شهرگیری شهر بندی
شهی کشور دهی کشور ستانی
هوش مصنوعی: امیر شریفی است که در مدیریت و اداره امور شهری مهارت دارد و به خوبی قادر است به کشور و مردمش خدمت کند.
جهان را رای او چون آفتابی
زمین را تخت او چون آسمانی
هوش مصنوعی: جهان به اراده او همچون خورشید درخشان است و زمین به مانند آسمانی بهمثابه تخت او میباشد.
نه جز در طاعتش پرورده عقلی
نه جز در خدمتش آسوده جانی
هوش مصنوعی: فردی که در راه اطاعت و بندگی خدا به سر میبرد، نه تنها عقلش در این مسیر پرورش مییابد، بلکه آرامش و آسایش روحیاش نیز در خدمت به او حاصل میشود.
به تن بر هرکه خواهد کامکاری
به دل بر هر چه خواهد کامرانی
هوش مصنوعی: هر کسی میتواند بر اساس تمایلات خود در زندگی لذتها و موفقیتهایی را تجربه کند؛ چه در ظاهر و چه در درون.
به کردار یکی قلعه است عالم
بر آن قلعه ز تیغش پاسبانی
هوش مصنوعی: جهان همچون یک قلعه است و در آن، نگهبانی به تیزی شمشیرش از آن محافظت میکند.
جهانی را همی ماند سپاهش
عجب باشد جهانی در جهانی
هوش مصنوعی: در اینجا به نوعی اشاره میشود که جهان با تمام شگفتیهایش، همچنان محافظت میشود. این تعجبآور است که چگونه جهانی در دل جهانی دیگر وجود دارد. به عبارت دیگر، با وجود گستردگی و پیچیدگی جهانها، همواره نیرویی وجود دارد که آنها را در کنار هم نگه میدارد.
خداوندا اگر مدحت نبودی
نبودی در جهان بسته میانی
هوش مصنوعی: خدایا، اگر تو نیستی و نامت را نبرند، در این دنیا هیچ چیزی وجود ندارد و همه چیز بیمعناست.
گمان تو ز بهر خلق نیک است
چرا خصم تو بد داردگمانی
هوش مصنوعی: به نظر تو، انگیزهات برای انجام کارهای خوب برای دیگران است. اما چرا دشمن تو چنین بدی در تو میبیند؟
ز دست خویش نالد روزگارش
چو بد عهدی کند نامهربانی
هوش مصنوعی: روزگار به خاطر رفتار بدی که دارد، از دست خود او شکایت میکند و این نامهربانی را نشان میدهد.
اگر خصم تو با تیر و کمان است
شدست از بیم تیرت چون کمانی
هوش مصنوعی: اگر دشمن تو با تیر و کمان به جنگ میآید، ترس او از تیر تو او را مثل کمان کشیده و آماده کرده است.
شود حقّا مُسَخَّر با هزیمت
اگر نزدش فرستی پهلوانی
هوش مصنوعی: اگر پهلوانی را به نزد او بفرستی، حتماً شکستش خواهد داد و او را تحت تسلط خود درآورد.
تو آن شاهی که از انصاف و عدلت
جهان گشته است همچون بوستانی
هوش مصنوعی: تو مانند پادشاهی هستی که با انصاف و عدالت خود، دنیا را به زیبایی یک بوستان تبدیل کردهای.
در این معنی اگر دستور باشد
به دستوری بگویم داستانی
هوش مصنوعی: اگر در موضوعی چیزی بگویید، من هم داستانی میزنم.
شنیدستم که نوشروان نمودست
زعدل خویش هر جایی نشانی
هوش مصنوعی: شنیدهام که نوشروان برای نشان دادن عدالت خود در هر مکان نشانهای گذاشته است.
به هر راهی فرستادست لشکر
که تا ایمن بود هرکاروانی
هوش مصنوعی: هر راهی که لشکر فرستاده شده، به این منظور است که هر کاروانی در امنیت باشد.
به عدل و راستیکردست هر جای
روان بازار هر بازارگانی
هوش مصنوعی: در هر گوشهای از بازار، انصاف و راستگویی حاکم است و همه با صداقت رفتار میکنند.
همی بینم کنون ای شاه عادل
به هر شهری تو را نوشیروانی
هوش مصنوعی: مشاهده میکنم که ای پادشاه عادل، در هر شهری نام تو همچون نوشیروان بر سر زبانهاست.
یکی زان نامداران میر دادست
که او را چون تو باشد میهمانی
هوش مصنوعی: یکی از مردان بزرگ و نامدار، انسانی را فرستاده است که او نیز مانند تو، میهمانپذیر و مهماننواز است.
اگر فرمان دهی جان برفشاند
چنین باید دل هر میزبانی
هوش مصنوعی: اگر تو دستور دهی، جانم را فدای تو میکنم. این، وظیفه هر مهمانداری است که دلش برای مهمانش بسوزد.
همیشه تا بود فصل بهاران
همیشه تا بود فصل خزانی
هوش مصنوعی: در هر زمان که فصل بهار باشد، همیشه فصل خزان نیز در کنار آن وجود دارد.
به شادی قهرمانت باد دولت
که چون دولت نباشد قهرمانی
هوش مصنوعی: خوشا به حال قهرمان تو که در زمانی که خوشبختی و موفقیت وجود ندارد، قهرمانی معنا ندارد.
تو را هر روز نوروزی و عیدی
تورا هر ساعتی نومهرگانی
هوش مصنوعی: هر روز برای تو همانند نوروز و عید است و هر لحظهات مثل آغاز یک زندگی تازه و خوش به نظر میرسد.