گنجور

شمارهٔ ۴۵۵

بر هوا ابر بهاری سیم پالاید همی
بر زمین باد شمالی مشک پیماید همی
گُلْستان نقاش گشت و نقشها سازد همی
بوستان عطار گشت و عطرها ساید همی
هر درختی در چمن چون دختر رز حامله است
بَچّگانِ رنگ‌رنگ و گونه‌گون زاید همی
دارد از کافور کهسار افسری بر فرق خویش
نور خورشید افسر از کُهسار بِرباید همی
از سوی بالا به پستی سیل بشتابد همی
وز سوی پستی به بالا ابر بگراید همی
شب همی کاهد چو عمر دشمنان شهریار
روز همچون دولت و ملکش بیفزاید همی
خسرو دنیا ملکشاه آن‌که اندر باغ ملک
دست عدلش سرو دولت را بپیراید همی
سیرت او دفتری هر ماه بنگارد همی
دولت او کشوری هر سال بگشاید همی
گرچه آزادی بهر حالی بِه‌ است از بندگی
خسروان را بنده بودن پیش او شاید همی
کار عالی همتس بخشیدن و بخشودن است
زان‌ که دایم یا ببخشد یا ببخشاید همی
عادت او روز و شب‌ گرد جهان برگشتن است
آفتاب است او که ازگردش نیاساید همی
شرق تا غرب جهان اندر خط پیمان اوست
پادشاهی و خداوندی چنین باید همی
هست بی‌پیغمبری چون معجز پیغمبران
هر چه اندر روزگار او پدید آید همی
زهر باید هر ملک را تا نهان دشمن‌ کشد
کین او زهری است کاندر حال بگزاید همی
وان زدوده تیغ‌ گوهردار او چون صیقل است
کز دل کفار زنگ کر بزداید همی
خسروان دعوی بی‌برهان فراوان کرده‌اند
شاه چون دعوی کند برهانش بنماید همی
بیش ازین برهان چه باید کاو هنوز اندر عراق
در بخارا خطبه از نامش بیاراید همی
ای جوان دولت جهانداری که دست روزگار
جامهٔ عمر تو را هرگز نفرساید همی
در جهانداری تو را ایام بپسندد همی
مهتران را کهتری حکم تو فرماید همی
هم برین سیرت بمان و هم برین عادت بپای
تا فلک ماند همی و تا زمین پاید همی
باد ،‌عمرت جاودان تا در بهار و در خزان
باده پیمایی که دشمن باد پیماید همی

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

بر هوا ابر بهاری سیم پالاید همی
بر زمین باد شمالی مشک پیماید همی
هوش مصنوعی: ابرهای بهاری در آسمان قرار دارند و به آرامی بر روی زمین باد شمالی می‌وزد و بویی مانند مشک به همراه دارد.
گُلْستان نقاش گشت و نقشها سازد همی
بوستان عطار گشت و عطرها ساید همی
هوش مصنوعی: گلستان به مانند یک نقاشی زیبا شده و نقاشی‌هایی را خلق می‌کند. همچنین، بوستان به حالت عطرآگین درآمده و عطرهایی را منتشر می‌کند.
هر درختی در چمن چون دختر رز حامله است
بَچّگانِ رنگ‌رنگ و گونه‌گون زاید همی
هوش مصنوعی: هر درختی در چمن مانند یک دختر گل سرخ است که فرزندان رنگارنگ و زیبا به دنیا می‌آورد.
دارد از کافور کهسار افسری بر فرق خویش
نور خورشید افسر از کُهسار بِرباید همی
هوش مصنوعی: او همچون افسران سربازان کهسار، بر روی سرش کافور دارد و نور خورشید را از بالای کوهسار می‌گیرد.
از سوی بالا به پستی سیل بشتابد همی
وز سوی پستی به بالا ابر بگراید همی
هوش مصنوعی: آب از بالا به سمت پایین سرازیر می‌شود و از سمت پایین ابرها به سمت بالا می‌روند.
شب همی کاهد چو عمر دشمنان شهریار
روز همچون دولت و ملکش بیفزاید همی
هوش مصنوعی: شب به مرور زمان دشمنان شهریار را از بین می‌برد، در حالی که روز به مانند دولت و ملک او همیشه در حال افزایش و پیشرفت است.
خسرو دنیا ملکشاه آن‌که اندر باغ ملک
دست عدلش سرو دولت را بپیراید همی
هوش مصنوعی: پادشاه دنیا ملک‌شاه، کسی که در باغ سلطنت، با دست عدالتش به درختان prosperous نظمی می‌دهد و به آن‌ها جلا می‌بخشد.
سیرت او دفتری هر ماه بنگارد همی
دولت او کشوری هر سال بگشاید همی
هوش مصنوعی: سیرت و شخصیت او همچون دفتری است که هر ماه در آن یادداشت می‌کند و هر سال دولتی را به خوبی اداره می‌کند.
گرچه آزادی بهر حالی بِه‌ است از بندگی
خسروان را بنده بودن پیش او شاید همی
هوش مصنوعی: هرچند که آزادی در هر شرایطی بهتر از بندگی سلاطین است، اما ممکن است که در برابر چنین بزرگی به بنده بودن هم ارزشمند باشد.
کار عالی همتس بخشیدن و بخشودن است
زان‌ که دایم یا ببخشد یا ببخشاید همی
هوش مصنوعی: عمل بزرگ و ارزشمند، عطا کردن و بخشیدن است، زیرا انسان همیشه یا باید ببخشاید یا ببخشد.
عادت او روز و شب‌ گرد جهان برگشتن است
آفتاب است او که ازگردش نیاساید همی
هوش مصنوعی: عادت او این است که هر روز و شب در گردشی در جهان باشد. او مانند آفتاب است که از حرکت و گردشش خسته نمی‌شود و همیشه در حال چرخش است.
شرق تا غرب جهان اندر خط پیمان اوست
پادشاهی و خداوندی چنین باید همی
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که از شرق تا غرب جهان تحت فرمان و سلطنت اوست و چنین فرمانروایی و خدایی لازم و شایسته است.
هست بی‌پیغمبری چون معجز پیغمبران
هر چه اندر روزگار او پدید آید همی
هوش مصنوعی: در غیاب پیامبران، هر چیزی که در زمان او به وجود می‌آید، مانند معجزات پیامبران به حساب می‌آید.
زهر باید هر ملک را تا نهان دشمن‌ کشد
کین او زهری است کاندر حال بگزاید همی
هوش مصنوعی: هر سرزمینی باید زهر وتری داشته باشد تا دشمن پنهانش را از بین ببرد، چرا که این زهر به گونه‌ای عمل می‌کند که در حال حاضر هم می‌تواند فعالیت کند و نفوذ کند.
وان زدوده تیغ‌ گوهردار او چون صیقل است
کز دل کفار زنگ کر بزداید همی
هوش مصنوعی: و شمشیر با کیفیت او که مانند یک تیغه تیز و صیقل‌خورده است، مانند ابزاری است که زنگار از دل کافران برمی‌دارد و آن را پاک می‌کند.
خسروان دعوی بی‌برهان فراوان کرده‌اند
شاه چون دعوی کند برهانش بنماید همی
هوش مصنوعی: پادشاهان زیادی بدون دلیل و برهان ادعای بزرگی کرده‌اند، اما وقتی که شاهی ادعایی می‌کند، باید دلایل و شواهد آن را هم نشان دهد.
بیش ازین برهان چه باید کاو هنوز اندر عراق
در بخارا خطبه از نامش بیاراید همی
هوش مصنوعی: بیش از این چه دلیلی می‌توان آورد، در حالی که هنوز در عراق و بخارا مراسم خطبه به نام او برگزار می‌شود.
ای جوان دولت جهانداری که دست روزگار
جامهٔ عمر تو را هرگز نفرساید همی
هوش مصنوعی: ای جوان، تو که در اوج قدرت و موفقیت هستی، بدان که هیچ چیز نمی‌تواند عمر تو را فرسوده کند و روزگار بر تو تأثیری نگذارد.
در جهانداری تو را ایام بپسندد همی
مهتران را کهتری حکم تو فرماید همی
هوش مصنوعی: در دوران حکومت تو، زمان به خوبی پیش می‌رود و بزرگترها نیز به تو احترام می‌گذارند، زیرا مقام تو باعث می‌شود که دیگران از تو تبعیت کنند.
هم برین سیرت بمان و هم برین عادت بپای
تا فلک ماند همی و تا زمین پاید همی
هوش مصنوعی: به همان رفتار و ویژگی‌های نیکو ادامه بده و این عادات خوب را حفظ کن، تا زمانی که آسمان و زمین همچنان پایدار باشند.
باد ،‌عمرت جاودان تا در بهار و در خزان
باده پیمایی که دشمن باد پیماید همی
هوش مصنوعی: باد، عمر تو را جاودانه کند تا در بهار و پاییز شادمانی و نوشیدن نیکو داشته باشی، زیرا دشمن همواره در تلاطم و مشکل است.