گنجور

شمارهٔ ۴۴۳

اگر به داد بود نام شاه دادگری
وگر به تاج بود فخر شاه تاجوری
چو روز بزم بود آفتابِ با قدحی
چو روز رزم شود آسمان با کمری
فلک نیی و به قدر بلند چون فلکی
عمر نیی و به عدل تمام چون عمری
موافقند مراد تو را قضا و قدر
مگر وکیل قضائی و نایب قدری
اگر جمال و هنرمایهٔ ملوک بود
تو آفتاب جمال و ستارهٔ هنری
وگر بباید خشنودی خدا و پدر
تو اختیار خدا و ستودهٔ پدری
رسوم داد تو داری و ملک جمله توراست
نبینم از دوبرون رسم ملک و دادگری
اگر به قول تناسخ سکندری ملکا
وگر به قدرت باری سکندر دگری
زگوهر تو چو داود زان بود فرزند
که تو نبیرهٔ داود ارسلان گهری
اگر به دولت عالی ‌نشسته‌ای بر تخت
همی به همت عالی زعرش برگذری
زبسکه تیغ تولشکر شکست و شهرگشاد
به باد داد سر خویشتن زخیره‌سری
چنانکه بود سلیمان نشسته با داود
تو در سرای سعادت نشسته باپسری
رسول و بوالْبَشر اندر بهشت فخر کنند
که فخر دین رسول و بشیر هر بشری
سپهر برحذرست از کمان‌ گروههٔ تو
تو ازکمین سپهر بلند بی‌حذری
ستارگان همه از آسمان فرو بارند
اگر به چشم سیاست به آسمان نگری
چنانکه فضل خدای جهان تورا سپرست
به تیغ تیز تو خلق خدای را سپری
تورا سزد زهمه خسروان خرید و فروخت
که زرّ سرخ‌ فروشیّ و نام نیک‌ خری
هر آن وطن‌ که درو سایهٔ سعادت توست
بر آن وطن نتواند گذشت دیو و پری
همی نگار شود روی حور فرش تو را
بر آن امید که یک راه روی او سپری
تورا سزد زجهان باده خوردن و رامش
همان به‌ است که رامش کنی و باده ‌خوری
گشاده بنده معزّی در خزانه ی شعر
نمود گوهر حکمت زخاطر گهری
مدایح تو به لفظ دری همی گوید
که از مدیح تو پاکیزه ‌گشت لفظ دری
همیشه تا که بود ارغوان و مر ‌زنگوش
به سان عارض و زلفین ترک کاشغری
به فال نیک تو را باد لهو و سور و سرور
مخالفان تورا باد مرگ و مویه‌گری
ز مشتری نظرت باد وز فلک طاعت
که شهریار فلک رآی مشتری نظری

اطلاعات

وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

اگر به داد بود نام شاه دادگری
وگر به تاج بود فخر شاه تاجوری
هوش مصنوعی: اگر کسی به عدل و انصاف شناخته شود، به نام شاه دادگر یاد می‌شود، و اگر به خاطر مقام و ثروت شناخته شود، به عنوان شاه تاجدار مورد احترام است.
چو روز بزم بود آفتابِ با قدحی
چو روز رزم شود آسمان با کمری
هوش مصنوعی: زمانی که جشن و شادمانی باشد، مانند آفتابی است که در حال نوشیدن شراب در کنار دوستان است؛ اما زمانی که جنگ و نبرد فرا برسد، آسمان مانند کسی می‌شود که کمربند می‌بندد و خود را آماده‌ی مبارزه می‌کند.
فلک نیی و به قدر بلند چون فلکی
عمر نیی و به عدل تمام چون عمری
هوش مصنوعی: به این معنی است که تو همچون آسمان بی‌نهایت و بلند نیستی و عمر تو هم به اندازه عمر آسمان‌ها نیست؛ پس بهتر است زندگی را با انصاف و عدالت سپری کنی.
موافقند مراد تو را قضا و قدر
مگر وکیل قضائی و نایب قدری
هوش مصنوعی: به نظر می‌رسد که سرنوشت و تقدیر با خواسته‌های تو هم‌راستا هستند، مگر اینکه کسی به عنوان وکیل یا نماینده برای تصمیم‌گیری در این امور باشد.
اگر جمال و هنرمایهٔ ملوک بود
تو آفتاب جمال و ستارهٔ هنری
هوش مصنوعی: اگر زیبایی و هنر از آن پادشاهان باشد، تو مانند خورشید زیبایی و ستارهٔ هنر هستی.
وگر بباید خشنودی خدا و پدر
تو اختیار خدا و ستودهٔ پدری
هوش مصنوعی: اگر می‌خواهی خشنودی خدا و پدرت را به دست آوری، باید انتخابت بر اساس رضایت خدا و ستایش پدرت باشد.
رسوم داد تو داری و ملک جمله توراست
نبینم از دوبرون رسم ملک و دادگری
هوش مصنوعی: تو دارای قوانین و آداب خاصی هستی و تمام ملک و سرزمین به تو تعلق دارد، اما من خارج از وجود تو نشانه‌ای از سلطنت و عدل نمی‌بینم.
اگر به قول تناسخ سکندری ملکا
وگر به قدرت باری سکندر دگری
هوش مصنوعی: اگر بر اساس نظریه تناسخ، شخصی در زندگی‌های مختلف به مقام و موقعیت‌های بالایی دست یابد، یا اگر به قدرت خداوند، شخص دیگری مثل سکندر در دنیا ظهور کند، در هر صورت، باز هم به عظمت و قدرت دست می‌یابند.
زگوهر تو چو داود زان بود فرزند
که تو نبیرهٔ داود ارسلان گهری
هوش مصنوعی: اگر تو همچون داود از گوهر خود باشی، فرزند تو نیز از نسل اوست و همچون ارسلان، گوهری با ارزش است.
اگر به دولت عالی ‌نشسته‌ای بر تخت
همی به همت عالی زعرش برگذری
هوش مصنوعی: اگر به مقام و قدرت بلندی دست یافته‌ای، مانند کسی که بر تخت سلطنت نشسته است، این موفقیت را باید با تلاش و اراده قوی به دست آورده باشی.
زبسکه تیغ تولشکر شکست و شهرگشاد
به باد داد سر خویشتن زخیره‌سری
هوش مصنوعی: به‌قدری که شمشیر فرمانده شکسته شد و شهر را به ویرانی کشاند، او خود را در یک حالت ناپایدار قرار داد.
چنانکه بود سلیمان نشسته با داود
تو در سرای سعادت نشسته باپسری
هوش مصنوعی: به گونه‌ای که سلیمان در کنار داود بود، تو هم در خانه خوشبختی به همراه پسری نشسته‌ای.
رسول و بوالْبَشر اندر بهشت فخر کنند
که فخر دین رسول و بشیر هر بشری
هوش مصنوعی: در بهشت، پیامبر و بزرگ‌ترین انسان‌ها به خود می‌بالند، زیرا افتخار دین متعلق به پیامبر و بشارت‌دهندهٔ همهٔ انسان‌هاست.
سپهر برحذرست از کمان‌ گروههٔ تو
تو ازکمین سپهر بلند بی‌حذری
هوش مصنوعی: آسمان از تیرهای خطرناک تو می‌ترسد، اما تو از بلندی آسمان در امنیت هستی.
ستارگان همه از آسمان فرو بارند
اگر به چشم سیاست به آسمان نگری
هوش مصنوعی: اگر با نگاه درستی به آسمان بنگریم، می‌توانیم ببینیم که ستارگان به زمین می‌افتند و به ما نزدیک می‌شوند. این جمله به اهمیت دیدگاه و نگرش در درک حقیقت‌ها اشاره دارد.
چنانکه فضل خدای جهان تورا سپرست
به تیغ تیز تو خلق خدای را سپری
هوش مصنوعی: خداوند به تو توانی داده است که مانند یک سپر عمل کنی و در برابر خطرات و دشواری‌ها از مردم محافظت کنی.
تورا سزد زهمه خسروان خرید و فروخت
که زرّ سرخ‌ فروشیّ و نام نیک‌ خری
هوش مصنوعی: شایسته است برای تو از میان همه پادشاهان خرید و فروش شود؛ چرا که تو مانند طلایی می‌درخشی که هم ارزش زیاد دارد و هم دارای نام نیک و معتبر هستی.
هر آن وطن‌ که درو سایهٔ سعادت توست
بر آن وطن نتواند گذشت دیو و پری
هوش مصنوعی: هر جایی که سایهٔ خوشبختی تو بر آن باشد، نه دیو می‌تواند به آنجا نزدیک شود و نه پری.
همی نگار شود روی حور فرش تو را
بر آن امید که یک راه روی او سپری
هوش مصنوعی: عزیز من، زلف تو همچون نگاری است که زیبایی چهره‌ات را جلوه‌گر می‌کند. امیدوارم که روزی بتوانم به سوی تو بروم و از حضور تابت بهره‌مند شوم.
تورا سزد زجهان باده خوردن و رامش
همان به‌ است که رامش کنی و باده ‌خوری
هوش مصنوعی: بهتر است که از زندگی لذت ببری و خوش باشی، زیرا شایسته‌ات این است که با خوشی و نوشیدن شراب اوقات خود را سپری کنی.
گشاده بنده معزّی در خزانه ی شعر
نمود گوهر حکمت زخاطر گهری
هوش مصنوعی: بنده‌ای که در برابر سختی‌ها آزاد شده است، در گنجینه‌ی شعر، جواهر حکمت را به نمایش می‌گذارد و از یادهایش مهری را نمایان می‌کند.
مدایح تو به لفظ دری همی گوید
که از مدیح تو پاکیزه ‌گشت لفظ دری
هوش مصنوعی: شعر می‌گوید که ستایش و توصیف‌های تو به زبان فارسی نشان‌دهنده‌ی این است که حتی زبان فارسی نیز به خاطر زیبایی‌های تو زیباتر شده است.
همیشه تا که بود ارغوان و مر ‌زنگوش
به سان عارض و زلفین ترک کاشغری
هوش مصنوعی: همیشه در کنار هم به زیبایی ارغوان و مرزنگوش، به همان شکلی که چهره و موهای یک دختر ترک کاشغری زیبا و جذاب هستند.
به فال نیک تو را باد لهو و سور و سرور
مخالفان تورا باد مرگ و مویه‌گری
هوش مصنوعی: به امید خوشبختی، روزگار مفرح و شادابی برای تو باشد و برای مخالفانت، مرگ و اندوه بیافریند.
ز مشتری نظرت باد وز فلک طاعت
که شهریار فلک رآی مشتری نظری
هوش مصنوعی: از نیکوترین نگاهت و از فرمان آسمان، که فرمانروای آسمان نظر و رای تو را می‌سازد.