شمارهٔ ۴۴۰
هست گویی به حکم بار خدای
آفتاب اندر این خجسته سرای
آفتابی که دید در گیتی
بر نهاده کلاه و بسته قبای
سایهٔ ایزدست شاه جهان
آفتابی که هست ملک آرای
سیّد خُسروان مَلِک سلطان
شاه مکار بند کار گشای
شهریاری که رای روشن او
چون یکی آینه است عدل نُمای
هرگز آن آینه نگیرد زنگ
کس نگوید که آینه بزدای
خشم و تیغ شه خدای پرست
گر بیند حسود یاوه سرای
مختصر چند بیت خواهم گفت
اندر این بزمگاه روح افزای
میهمانان و میزبانان را
دیدهاند و شنیده در همه جای
دیدهای یا شنیدهای هرگز
ای جهان دیدهٔ زمین پیمای
میهمان چون خدایگان جهان
میزبان چون قوام دین خدای
آن وزیری که دولت او را گفت
هم همی بخش و هم همی بخشای
آنکه از مذهبش درست شدست
قول صاحب حدیث و صاحب رای
نه عجب گر به فَرّ دولت شاه
این مبارک وزیر عالی رای
بگشاید به قصد خانهٔ خان
بستاند به قهر رایت رای
دیر زی ای شهنشه عالم
ای ولی پرور عدو فرسای
بر سعادات تو که ساید دست
با مباهات تو که دارد پای
تا که اندر لغت همی خوانند
ماه را در زبان ترکی آی
شاد باش ای بزرگوار مَلِک
شاد زی ای بزرگ بار خدای
تا بماند جهان تو نیز بمان
تا بپاید زمین تو نیز بپای
هوش تو سوی شادی و رامش
گوش تو سوی چنگ و بربط و نای
اطلاعات
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
هست گویی به حکم بار خدای
آفتاب اندر این خجسته سرای
هوش مصنوعی: به نظر میرسد که در این مکان خوشیمن، بهطرز جالبی نور خورشید به حکم خداوند درخشان و تابان است.
آفتابی که دید در گیتی
بر نهاده کلاه و بسته قبای
هوش مصنوعی: خورشیدی که در جهان میبیند، بر سرش کلاهی گذاشته و قبایی به تن کرده است.
سایهٔ ایزدست شاه جهان
آفتابی که هست ملک آرای
هوش مصنوعی: سایهی خداوند بر شاه جهان مانند آفتاب است که ملک را زینت میبخشد.
سیّد خُسروان مَلِک سلطان
شاه مکار بند کار گشای
هوش مصنوعی: سید خُسرو، پادشاه بزرگ و با نفوذ، در کارها و مشکلات راهگشا و تواناست.
شهریاری که رای روشن او
چون یکی آینه است عدل نُمای
هوش مصنوعی: حاکمی که اندیشهاش مانند آینهای شفاف و روشن است، نشانهای از عدالت را به نمایش میگذارد.
هرگز آن آینه نگیرد زنگ
کس نگوید که آینه بزدای
هوش مصنوعی: هرگز آینه به زنگار نمیافتد و هیچکس نمیگوید که آینه را تمیز کن.
خشم و تیغ شه خدای پرست
گر بیند حسود یاوه سرای
هوش مصنوعی: اگر خشم و شمشیر پادشاهی خداپرست را ببیند که حسودی در حال سخنچینی و بیهودهگویی است، به شدت عصبانی خواهد شد.
مختصر چند بیت خواهم گفت
اندر این بزمگاه روح افزای
هوش مصنوعی: در این جمع دلانگیز، به زودی چندین بیت کوتاه برای شما خواهم گفت.
میهمانان و میزبانان را
دیدهاند و شنیده در همه جای
هوش مصنوعی: میهمانها و میزبانها را در همه جا دیده و شنیدهاند.
دیدهای یا شنیدهای هرگز
ای جهان دیدهٔ زمین پیمای
هوش مصنوعی: آیا تا به حال دیدهای یا شنیدهای، ای جهانی که در زمین سفر میکند؟
میهمان چون خدایگان جهان
میزبان چون قوام دین خدای
هوش مصنوعی: میهمان در نظر گرفته میشود که مانند خدایان است و میزبان مانند پشتیبان دین خداوند میباشد.
آن وزیری که دولت او را گفت
هم همی بخش و هم همی بخشای
هوش مصنوعی: وزیر که به او گفته بود، هم خود بخشنده است و هم دیگران را به بخشش فرمان میدهد.
آنکه از مذهبش درست شدست
قول صاحب حدیث و صاحب رای
هوش مصنوعی: کسی که بر اساس دینش به درستی عمل کرده، میتواند به سخنان اهل حدیث و اندیشمندان گوش دهد.
نه عجب گر به فَرّ دولت شاه
این مبارک وزیر عالی رای
هوش مصنوعی: اگر نه عجیب باشد که این وزیر با تدبیر و کاردان در دولت شاه به چنین مرتبه و مقام بلندی رسیده است.
بگشاید به قصد خانهٔ خان
بستاند به قهر رایت رای
هوش مصنوعی: در اینجا اشاره شده که کسی به طور ناگهانی و با قصدی خاص به سوی خانهٔ یک خان میرود و در این راه با قهر و خشم رفتار میکند.
دیر زی ای شهنشه عالم
ای ولی پرور عدو فرسای
هوش مصنوعی: ای بزمگاه عالم، تو شاهی که سالها در انتظار بودهای، دشمنانت را چون اسبهایی میکوبی و نابود میکنی.
بر سعادات تو که ساید دست
با مباهات تو که دارد پای
هوش مصنوعی: خوشبختیهای تو که به دست آوردی، به قدری با افتخار است که پای تمام تلاشها و زحماتت را نادیده نمیگیرد.
تا که اندر لغت همی خوانند
ماه را در زبان ترکی آی
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که تا زمانی که در زبان ترکی، واژه "آی" به معنای ماه به کار میرود، این ارتباط و تأثیر بین زبانها برقرار است. به عبارتی، ارتباط فرهنگی و زبانی همچنان زنده و پابرجاست.
شاد باش ای بزرگوار مَلِک
شاد زی ای بزرگ بار خدای
هوش مصنوعی: ای بزرگوار، شاد و خوشحال باشی، ای بزرگ زاده، با نعمتهای الهی زندگی کن.
تا بماند جهان تو نیز بمان
تا بپاید زمین تو نیز بپای
هوش مصنوعی: برای آنکه جهان باقی بماند، تو نیز بمان تا زمین نیز پایدار بماند.
هوش تو سوی شادی و رامش
گوش تو سوی چنگ و بربط و نای
هوش مصنوعی: ذهن تو به سمت خوشبختی و خوشی متمایل است و گوش تو به نوازش موسیقی و سازهای مختلف جذابیت دارد.