گنجور

شمارهٔ ۴۳۵

شاها به خدمت آمد فرخنده مهرگانی
وز فرخی و شادی آورد کاروانی
گر جشن مهرگان نیست امروز پس چه باشد
از عدل توست ما را امروز مهرگانی
دیدار توست ما را روشن چو آفتابی
ایوان توست شاها عالی چو آسمانی
فرّ تو هست‌ گویی در هر سری چو چشمی
مهر تو هست گویی در هر تنی چو جانی
گردون چو تو نیارد در ملک شهریاری
گیتی چو تو نبیند بر خلق مهربانی
ای بر حصار دولت عدل تو کوتْوالی
وی در سرای شاهی تیغ تو پاسبانی
آن کیست کاو به شاهی بر تو کند کمینی
وان کیست کاو به مردی بر توکشد کمانی
بی‌حکم تو نغرد شیری به مرغزاری
بی‌ امر تو نپرّد مرغی ز آشیانی
گر اهل مصر بینند از تیغ تو خیالی
ور قوم روم یابند از تیر تو نشانی
در مصرکس نبیند خصمی و بدسگالی
در روم‌ کس نیابد دونی و بدگمانی
از درگهت غلامی وز حاسدت سپاهی
از لشکرت سواری وز دشمنت جهانی
هر نصرتی و فتحی کز تو شود مهیا
در چشم بدسگالت تیری است یا سنانی
هر کس‌ که سرکشیدست از خطّ طاعت تو
صد درد بیش دارد زیر هر استخوانی
از خدمت تو سودست ای شاه بندگان را
هرگز نبود کس را در خدمتت زیانی
اجرام آسمان را گشته است همت تو
فرخنده رازداری پیروز ترجمانی
شاها خدایگانا از گفتن مدیحت
پر عنبرست و گوهر پیش تو هر دهانی
از فر دولت تو نشگفت اگر ببارد
عنبر ز هر دهانی گوهر زهر زبانی
بشکفته باد شاها بزم تو تا قیامت
خرّم چو لاله‌زاری زیبا چوگلستانی
بادی چنین که بودی شایسته کامکاری
بادی چنین که هستی شایسته کامکاری
تا ‌هست بخت و دولت هرگز مباد غایب
بخت از بر تو روزی دولت زتو زمانی

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلاتن مفعول فاعلاتن (مضارع مثمن اخرب)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

شاها به خدمت آمد فرخنده مهرگانی
وز فرخی و شادی آورد کاروانی
هوش مصنوعی: پادشاهی به مجلس خدمت رسید که پر از مهر و محبت بود و با خوشحالی و سرور، گروهی را همراه خود آورد.
گر جشن مهرگان نیست امروز پس چه باشد
از عدل توست ما را امروز مهرگانی
هوش مصنوعی: اگر امروز جشن مهرگان نیست، پس چه می‌تواند باشد جز آنکه امروز به دادگری و انصاف تو بستگی دارد و ما را در این روز به مهر و محبت نیازمند می‌سازد.
دیدار توست ما را روشن چو آفتابی
ایوان توست شاها عالی چو آسمانی
هوش مصنوعی: دیدار تو برای ما مانند نوری است که همه جا را روشن می‌کند، و ایوان تو به قدری بلند و عظیم است که همچون آسمان می‌درخشد.
فرّ تو هست‌ گویی در هر سری چو چشمی
مهر تو هست گویی در هر تنی چو جانی
هوش مصنوعی: مهاجرت و دوری تو به نوعی در وجود هر فرد حس می‌شود، به طوری که انگار هر جانی برای تو عشق و محبت است و در هر دل، یاد تو به چشم می‌خورد.
گردون چو تو نیارد در ملک شهریاری
گیتی چو تو نبیند بر خلق مهربانی
هوش مصنوعی: جهان مانند تو را حاکمی نمی‌تواند تحمل کند و مردم در دنیا مهربانی مانند تو را نخواهند دید.
ای بر حصار دولت عدل تو کوتْوالی
وی در سرای شاهی تیغ تو پاسبانی
هوش مصنوعی: ای کسی که در سایه حکومت عادلت، نگهبانی می‌کنی و در کاخ شاهی، تیغ تو را به عنوان حافظ جان سلطنت می‌شناسند.
آن کیست کاو به شاهی بر تو کند کمینی
وان کیست کاو به مردی بر توکشد کمانی
هوش مصنوعی: این فردی که در مقام سلطنت به تو خیانت می‌کند، کیست؟ و آن کسی که به عنوان یک مرد، بر تو تیر می‌اندازد و خطر را برایت به وجود می‌آورد، چه کسی است؟
بی‌حکم تو نغرد شیری به مرغزاری
بی‌ امر تو نپرّد مرغی ز آشیانی
هوش مصنوعی: بدون فرمان تو، هیچ چیزی حرکت نمی‌کند و نمی‌تواند کاری انجام دهد. مانند این‌که در دشت، شیر نمی‌غرد و پرنده‌ای از آشیانه‌اش پرواز نمی‌کند، مگر اینکه تو دستور داده باشی.
گر اهل مصر بینند از تیغ تو خیالی
ور قوم روم یابند از تیر تو نشانی
هوش مصنوعی: اگر اهل مصر از تیغ تو ترس و هراسی ببینند و اگر قوم روم اثری از تیر تو مشاهده کنند.
در مصرکس نبیند خصمی و بدسگالی
در روم‌ کس نیابد دونی و بدگمانی
هوش مصنوعی: در مصر هیچ‌کس را دشمنی نیست و در روم هم کسی را بدگویی وجود ندارد.
از درگهت غلامی وز حاسدت سپاهی
از لشکرت سواری وز دشمنت جهانی
هوش مصنوعی: از خانه و دیارت، من تنها یک خدمتگزار هستم و از دشمنانت، یک سپاهی. از لشکر تو، یک سوار و از برابرت، به اندازه یک دنیا دشمن دارم.
هر نصرتی و فتحی کز تو شود مهیا
در چشم بدسگالت تیری است یا سنانی
هوش مصنوعی: هر پیروزی و موفقیتی که از طرف تو به دست آید، در نظر حسودان و بداندیشان مانند تیر یا نیزه‌ای است که به سمت تو پرتاب می‌شود.
هر کس‌ که سرکشیدست از خطّ طاعت تو
صد درد بیش دارد زیر هر استخوانی
هوش مصنوعی: هر کسی که از راه اطاعت تو خارج شده و سرکشی کرده، در واقع زیر هر استخوانش، دردهای زیادی را تحمل می‌کند.
از خدمت تو سودست ای شاه بندگان را
هرگز نبود کس را در خدمتت زیانی
هوش مصنوعی: خدمت به تو برای بندگان نفع دارد و هیچ کس از خدمت به تو زیان نمی‌بیند.
اجرام آسمان را گشته است همت تو
فرخنده رازداری پیروز ترجمانی
هوش مصنوعی: همت و تلاش تو سبب شده است که کیهان به شکلی خوشایند و اسرارآمیز به جلوه درآید و به موفقیت‌های بزرگی دست یابی.
شاها خدایگانا از گفتن مدیحت
پر عنبرست و گوهر پیش تو هر دهانی
هوش مصنوعی: ای پادشاه بزرگ، ستایش تو همچون عطر خوش و گوهر باارزش است و هر زبانی که درباره تو سخن بگوید، گویی در حال هدیه دادن گنجی ارزشمند است.
از فر دولت تو نشگفت اگر ببارد
عنبر ز هر دهانی گوهر زهر زبانی
هوش مصنوعی: اگر خوش شانسی و نعمت تو به این حد برسد، تعجبی ندارد که از هر دهانی عطر خوشی مانند عنبر و از هر زبانی جواهرات و کلمات زیبا خارج شود.
بشکفته باد شاها بزم تو تا قیامت
خرّم چو لاله‌زاری زیبا چوگلستانی
هوش مصنوعی: گویا بزم و میهمانی تو ای پادشاه، تا ابد شاداب و خوش باشد، همچون یک لاله‌زار زیبا و گلستانی پرگل.
بادی چنین که بودی شایسته کامکاری
بادی چنین که هستی شایسته کامکاری
هوش مصنوعی: اگر بادی به این شکل موجود باشد، شایستگی برای به دست آوردن آرزوهای خود را دارد. و اگر بادی به همین صورت باقی بماند، نیز شایستگی برای رسیدن به آرزوهای خود را خواهد داشت.
تا ‌هست بخت و دولت هرگز مباد غایب
بخت از بر تو روزی دولت زتو زمانی
هوش مصنوعی: تا زمانی که بخت و fortuna به تو یاری می‌رسانند، هرگز غفلت نکن از اینکه روزی ممکن است این نعمت‌ها از تو دور شوند. پس قدر لحظات خوش زندگی را بدان و از آنها بهره‌مند باش.