شمارهٔ ۴۳۴
صدهزاران سال میمون باد جشن مهرماه
بر شهنشاهی که دارد صدهزاران مهر وماه
بندگانش مهر و ماه اند وز فرخ طلعتش
روز ایشان هست فرختر ز جشن مهر ماه
یک تن است او از عدد وز نصرت و تایید هست
عالمی بر تخت شاهی با قبا و با کلاه
نه به عدل اندر فلک زاده است چون او شهریار
نه به ملک اندر زمین زاده است چون او پادشاه
در هنرمندی و مردی پاک دین و پاک تن
در خداوندی و شاهی نیکرای و نیکخواه
ملک بیحد و سپاه بیکران دادش خدای
این چنین شه را نشاید جز چنین ملک و سپاه
خسروی او را سزاوارست کز فرهنگ اوست
قیمت تاج و نگین و تیغ و تخت و بارگاه
هست رایش خلق را سوی سعادت راهبر
بیمبارک رای او سوی سعادت نیست راه
روی نصرت را دم شمشیر او دارد سپید
روی دشمن را پی شبرنگ او دارد سیاه
وعدهٔ خلد و وعید حشر بنماید همی
دست او در بزمگاه و تیغ او در رزمگاه
خُلد بینی چون کنی در بزمگاه او نظر
حَشر بینی چون کنی در رزمگاه او نگاه
خانیان از تاب تیغ او همیگویند وای
رومیان از ترس تیر او همیگویند آه
ای به جنب رای تو رای بداندیشان خطا
ای به جنب عزم تو عزم ستمکاران تباه
ای ز جباری مقدس همچو عیسی از دروغ
ای زبیدادی مطهر همچو یحیی ازگناه
از تو دارد هر کسی در ملک و دولت نام و نان
وز تو دارد هرکسی در دین و دنیا عز و جاه
گر سر از شادی بیفرازی کنون وقت است وقت
ور رخ از عشرت بیفروزی کنون گاه استْ گاه
خاصه کز باد خزانی هم به باغ و هم به راغ
شنبلیدی شد درخت و زعفرانی شدگاه
رنگ را اندرکمرها تنگ شد جای گریز
ماغ را اندر شَمَرها سرد شد جای شناه
در چنین فصلی سزد گر جام می داری به کف
در چنین وقتی سزد گر حق می داری نگاه
در همه وقتی تو دل یکتاه داری پیش حق
باد پیش قامت تو قامت شاهان دوتاه
تو معین شرع بادی و تو را ایزد معین
تو پناه خلق بادی و تو را ایزد پناه
خشم تو مانند آتش باد وگمراهان چو نی
کین تو چون باد صرصر باد و بدخواهان چوکاه
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
صدهزاران سال میمون باد جشن مهرماه
بر شهنشاهی که دارد صدهزاران مهر وماه
هوش مصنوعی: صدها هزار سال، زنده باد جشن مهرماه برای پادشاهی که دارای صدها هزار مهر و ماه است.
بندگانش مهر و ماه اند وز فرخ طلعتش
روز ایشان هست فرختر ز جشن مهر ماه
هوش مصنوعی: بندگان خدا مانند ماه و خورشید هستند و از چهره زیبا و خوشبختی او، روزشان به مراتب بهتر و شادتر از جشنهای ماه مهر است.
یک تن است او از عدد وز نصرت و تایید هست
عالمی بر تخت شاهی با قبا و با کلاه
هوش مصنوعی: او به قدری برجسته و یکتا است که از هر نظر میتواند به عنوان یک پشتیبان و کمککننده به شمار آید. در واقع، او همچون یک پادشاه بر تخت نشسته و با لباس و کلاهی شایسته، جهانی را تحت تأثیر خود قرار داده است.
نه به عدل اندر فلک زاده است چون او شهریار
نه به ملک اندر زمین زاده است چون او پادشاه
هوش مصنوعی: هیچ شهریاری در آسمان به عدالت او به وجود نیامده و هیچ پادشاهی در زمین به مانند او برنگزیده است.
در هنرمندی و مردی پاک دین و پاک تن
در خداوندی و شاهی نیکرای و نیکخواه
هوش مصنوعی: در هنر و مردانگی، خلوص دین و پاکی جسم در پروردگاری و سلطنت با تفکری نیک و خیرخواهانه وجود دارد.
ملک بیحد و سپاه بیکران دادش خدای
این چنین شه را نشاید جز چنین ملک و سپاه
هوش مصنوعی: خداوند، چنین پادشاهی را با سلطنتی بیپایان و لشکری گسترده سزاوار میداند.
خسروی او را سزاوارست کز فرهنگ اوست
قیمت تاج و نگین و تیغ و تخت و بارگاه
هوش مصنوعی: او شایستهی سلطنت است، چون ارزش تاج، نگین، شمشیر، تخت و کاخ به فرهنگ و دانش او وابسته است.
هست رایش خلق را سوی سعادت راهبر
بیمبارک رای او سوی سعادت نیست راه
هوش مصنوعی: رای و نظر خوب او مردم را به سوی خوشبختی هدایت میکند و در غیر این صورت، بدون این نظر خوب، راهی به سعادت نخواهند داشت.
روی نصرت را دم شمشیر او دارد سپید
روی دشمن را پی شبرنگ او دارد سیاه
هوش مصنوعی: شمشیر او نمایانگر پیروزی و نصرت است و بر دشمنانی که در برابر او قرار میگیرند، نشانههایی از شکست و تیرگی به همراه دارد.
وعدهٔ خلد و وعید حشر بنماید همی
دست او در بزمگاه و تیغ او در رزمگاه
هوش مصنوعی: دست او در میخانه به وعدهٔ بهشت و تیغش در میدان نبرد به اخطار از قیامت اشاره دارد.
خُلد بینی چون کنی در بزمگاه او نظر
حَشر بینی چون کنی در رزمگاه او نگاه
هوش مصنوعی: وقتی در محفل او نگاه کنی، به بهشتی که در آن است برخورد میکنی؛ و وقتی در میدان جنگ او نظر بیندازی، صحنهی قیامت را میبینی.
خانیان از تاب تیغ او همیگویند وای
رومیان از ترس تیر او همیگویند آه
هوش مصنوعی: خانها از شدت ضربهی شمشیر او ناله میکنند و رومیان از ترس تیرهای او آه میکشند.
ای به جنب رای تو رای بداندیشان خطا
ای به جنب عزم تو عزم ستمکاران تباه
هوش مصنوعی: تو با تدبیر خود، صلاح و درست اندیشی را از افرادی که ناپاک فکر هستند، دور میکنی. ارادهات، قاطعیت کسانی که در ظلم و ستم هستند را نیز بیاثر میسازد.
ای ز جباری مقدس همچو عیسی از دروغ
ای زبیدادی مطهر همچو یحیی ازگناه
هوش مصنوعی: ای کسی که قدرت و عظمت تو مقدس است و مانند عیسی به دور از دروغی، ای کسی که پاکی و خلوص تو همانند یحیی است و از گناه دوری، تو مصداقی از صفات والا و معنوی هستی.
از تو دارد هر کسی در ملک و دولت نام و نان
وز تو دارد هرکسی در دین و دنیا عز و جاه
هوش مصنوعی: هر کسی در زندگی و مقامات اجتماعی خود به نام و نان تو وابسته است و از تو در دین و دنیایش عزت و مقام میگیرد.
گر سر از شادی بیفرازی کنون وقت است وقت
ور رخ از عشرت بیفروزی کنون گاه استْ گاه
هوش مصنوعی: اگر میخواهی شادی را در زندگیات افزایش دهی، اکنون زمان مناسبی است. و اگر میخواهی از لذتها دوری کنی، حالا هم وقت مناسبی برای این کار است.
خاصه کز باد خزانی هم به باغ و هم به راغ
شنبلیدی شد درخت و زعفرانی شدگاه
هوش مصنوعی: بهویژه اینکه به واسطهٔ باد خزانی، هم در باغ و هم در دشت، درختان میمیرند و زعفرانی میشوند.
رنگ را اندرکمرها تنگ شد جای گریز
ماغ را اندر شَمَرها سرد شد جای شناه
هوش مصنوعی: در کمربندها رنگ تنگ شده و جایی برای فرار وجود ندارد، و در شَمَرها نیز، شنا کردن برای ما سخت و ناممکن شده است.
در چنین فصلی سزد گر جام می داری به کف
در چنین وقتی سزد گر حق می داری نگاه
هوش مصنوعی: در این فصل زیبا و دلانگیز، شایسته است که لیوان می را در دست داشته باشی، و در این زمان مناسب، شایسته است که به حقیقت و صداقت نگاه کنی.
در همه وقتی تو دل یکتاه داری پیش حق
باد پیش قامت تو قامت شاهان دوتاه
هوش مصنوعی: در هر زمانی که تو دل خالص و صمیمی داری، پیش خداوند مثل کسی هستی که قامت شاهان در مقابل تو کوتاه است.
تو معین شرع بادی و تو را ایزد معین
تو پناه خلق بادی و تو را ایزد پناه
هوش مصنوعی: تو در واقع مشخصکننده و تعیینکننده قوانین الهی هستی و خداوند برای تو نقش راهنما و حمایتکننده مردم را داشته است.
خشم تو مانند آتش باد وگمراهان چو نی
کین تو چون باد صرصر باد و بدخواهان چوکاه
هوش مصنوعی: خشم تو به اندازهی آتش تند و سوزان است و افرادی که گمراهند مانند نی هستند. همچنین دشمنان تو شبیه طوفان سخت و شدید هستند.