شمارهٔ ۴۳۳
گرفت صدر وزارت جمال و حشمت و جاه
به دین و دانش و داد وزیر شاهنشاه
نظام دولت و صدر جهان موید ملک
عماد دین خداوند حق عبیدالله
بلند همت و کوتاه دست دستوری
که قدر چرخ بلند است پیش او کوتاه
مقدم است و منزه زعار و عیب چنانک
پیمبران ز دروغ و فرشتگان ز گناه
صحیفهٔ هنرش بیکرانه دریایی است
که وهم از او نتواند گذشت جز به شناه
به خط عدل و سیاست بروی عالم پیر
نوشت همت او: «میتاً فاحییناه»
میان بادیهٔ قهر در شب بِدْعت
زمانه بود سراسیمه و فتاده ز راه
چو ماه دولت او زاسمان ملک بتافت
زمانه با ز ره آمد به روشنایی ماه
جباه ناموران را همی ببوسد چرخ
که پیش او به زمین بر همی نهند جباه
ایاکفایت تو بر هدایت تو دلیل
و یا شمایل تو بر فضیلت تو گواه
رکاب و رایت شاه از ظفر بشارت یافت
چو گشت رای تو جفت رکاب و رایت شاه
زگنجه چون به سعادت نهاد روی بهری
فلک سپرد بدو گنج و ملک و افسر و گاه
عنایت ابدی بر میانْشْ بست کمر
سعادت ازلی بر سرش نهاد کلاه
خجسته رایت منصور دور بود هنوز
که نصرت و ظفر افتاده بود در اَفْواه
چو وقت نصرت و گاه ظفر فرا رسید
بیامدند قضا و قدر ز پیش سپاه
به حیله بازنگردد قضا چو آمد وقت
به چاره باز نگردد قدر چو آمد گاه
ز دستبرد قضا روزگار گشت دگر
ز گوشمال قدر بدسگال گشت تباه
همه جهان به زمانی بدل شد ای عجبی
اکه کس ندید و ندیدست این چنین مولاه
همان که دام همی ساخت بسته گشت به دام
همان که چاه همیکند در فتاد به چاه
چگونه باشد حال کسی که گاه حیات
به چشم طنز و تَهاون کند به خلق نگاه
به عاقبت چو نکالی شود میانهٔ خلق
دریغ او نخورد یک تن و نگوید آه
سموم خشم تو و زمهریر کینهٔ تو
بر آن زمین که رود روز رزم و بادافراه
معاندان را در استخوان بسوزد مغز
مخالفان را در پشت بفسراند باه
زبهر جامهٔ خصمان و نیکخواهانت
همی کنند شب و روز صنعت جولاه
به دست قدرت بر کارگاه ظلمت و نور
یکی گلیم همی بافد و یکی دیباه
سپاس و شکر خداوند را که کار جهان
به تو سپرد و جهان کرد خالی از بدخواه
کجا وزیر تو باشی ملک سزد خورشید
ستاره لشکر و چرخ بلند لشکرگاه
تو راست همت حشمت فروز بدعت
تو را ست دولت نعمت فزای دشمن کاه
عنایت دو محمد بس است در دو جهان
که داشتی به هنر دین و ملک هر دو نگاه
تو را به روز شمار آن محمد است شفیع
تورا به روز نبرد این محمدست پناه
رواستگر بکنم حال خویش را تقریر
که هست رای تو از حال من رهی آگاه
کنون که با دل یکتاه پیشت آمدهام
چه غم خورم که قدم شد زحادثات دوتاه
چو پشت باز نهادم به کوه دولت تو
چه باک دارم اگر باد بُرد خرمن کاه
همیکنم به ری آن خواب را کنون تعبیر
که در مه رمضان پار دیدهام بهراه
ز بهر مجلس عالیت کرده بودم جمع
مدایح و غزل خوش زیاده از پنجاه
شد آن ز دستم و اشباه آن به دستم نیست
چگونه باشد درّ یتیم را اشباه
همیشه تا که بلرزد به روزگار بهار
درخت را ز نسیم و گیاه را ز میاه
ز دور دانش تو تازه باد دولت و دین
چو از نسیم درخت و چو از میاه گیاه
خجسته بادت روز و خجسته بادت شب
خجسته بادت سال و خجسته بادت ماه
ز جاه تو همه آزادگان رسیده به مال
ز مال تو همه فرزانگان رسیده به جاه
اطلاعات
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
گرفت صدر وزارت جمال و حشمت و جاه
به دین و دانش و داد وزیر شاهنشاه
هوش مصنوعی: وزیر بزرگ و پرمعنا، با دانش، دین و عدالت خود، مقام بلند و زیبایی را در دربار شاه به دست آورد.
نظام دولت و صدر جهان موید ملک
عماد دین خداوند حق عبیدالله
هوش مصنوعی: دولت و نظام حاکمیتی که در رأس جهان قرار دارد، به حمایت و تایید ملک عماد دین خداوند، عبیدالله، وابسته است.
بلند همت و کوتاه دست دستوری
که قدر چرخ بلند است پیش او کوتاه
هوش مصنوعی: کسانی که اهداف بزرگ دارند و اراده قوی دارند، باید بدانند که در برابر چرخ روزگار و مشکلات زندگی، توانایی و قدرت آنها محدود است. در واقع، هرچقدر هم که همت و تلاش آنها بالا باشد، در برابر واقعیتهای زندگی نمیتوانند همهچیز را به دلخواه خود تغییر دهند.
مقدم است و منزه زعار و عیب چنانک
پیمبران ز دروغ و فرشتگان ز گناه
هوش مصنوعی: او پیشوایی است خالی از نقص و عیب، همانطور که پیامبران از دروغ و فرشتگان از گناه دور هستند.
صحیفهٔ هنرش بیکرانه دریایی است
که وهم از او نتواند گذشت جز به شناه
هوش مصنوعی: آثار هنری او مانند دریایی بیانتهاست که فقط با تلاش و کوشش میتوان از آن عبور کرد و فهمید.
به خط عدل و سیاست بروی عالم پیر
نوشت همت او: «میتاً فاحییناه»
هوش مصنوعی: بر روی دنیای کهنسال، با قلم عدالت و تدبیر، نوشته شده است که تلاش او این بوده است: «مردگان را زنده کردیم».
میان بادیهٔ قهر در شب بِدْعت
زمانه بود سراسیمه و فتاده ز راه
هوش مصنوعی: در دل بیابان و در اوج خشم و ناامیدی، در زمانی که ناملایمات آغاز شده بود، فردی پریشان و گمراه به چشم میخورد.
چو ماه دولت او زاسمان ملک بتافت
زمانه با ز ره آمد به روشنایی ماه
هوش مصنوعی: زمانی که ماه دولت او از آسمان پادشاهی تابید، زمانه با راهیابی به روشنایی ماه، درخشید.
جباه ناموران را همی ببوسد چرخ
که پیش او به زمین بر همی نهند جباه
هوش مصنوعی: چرخ گردش روزگار سرهای معروف را میبوسد، چون در برابر او بر زمین سر به خاک میگذارند.
ایاکفایت تو بر هدایت تو دلیل
و یا شمایل تو بر فضیلت تو گواه
هوش مصنوعی: آیا وجود تو به عنوان نشانهای بر هدایت و فضیلت کافی نیست؟
رکاب و رایت شاه از ظفر بشارت یافت
چو گشت رای تو جفت رکاب و رایت شاه
هوش مصنوعی: زمانی که فکر و تصمیم تو با هم هماهنگ شد، پیروزی و موفقیت شاه نیز به اثبات رسید و نشانههایی از پیروزی به وجود آمد.
زگنجه چون به سعادت نهاد روی بهری
فلک سپرد بدو گنج و ملک و افسر و گاه
هوش مصنوعی: هنگامی که چیزی را در گنجینه نهادند و به سمت خوشبختی روی آورد، آسمان (فلک) به او ثروت، ملک، تاج و مقام بخشید.
عنایت ابدی بر میانْشْ بست کمر
سعادت ازلی بر سرش نهاد کلاه
هوش مصنوعی: برکات همیشگی بر او فرود آمد و برای او نشانهای از خوشبختی جاودانه قرار داد.
خجسته رایت منصور دور بود هنوز
که نصرت و ظفر افتاده بود در اَفْواه
هوش مصنوعی: پرچم خوشبختی منصور هنوز دور و دستنیافتنی بود، در حالی که پیروزی و موفقیت در دهانها زمزمه میشد.
چو وقت نصرت و گاه ظفر فرا رسید
بیامدند قضا و قدر ز پیش سپاه
هوش مصنوعی: وقتی زمان پیروزی و موفقیت فرا رسید، تقدیر و سرنوشت به پیشاپیش سپاه آمدند.
به حیله بازنگردد قضا چو آمد وقت
به چاره باز نگردد قدر چو آمد گاه
هوش مصنوعی: زمانی که تقدیر به سراغ انسان میآید، هیچ تلاشی برای دور زدن آن نتیجه نمیدهد و هرگاه که سرنوشت در حال وقوع است، راه چارهای برای تغییر آن وجود ندارد.
ز دستبرد قضا روزگار گشت دگر
ز گوشمال قدر بدسگال گشت تباه
هوش مصنوعی: به خاطر تأثیرات سرنوشت و زمان، هر چیز به شکل دیگری درآمد و از عذاب و تنبیه ناپسند دچار فساد و نابودی شد.
همه جهان به زمانی بدل شد ای عجبی
اکه کس ندید و ندیدست این چنین مولاه
هوش مصنوعی: همهی جهان در یک لحظه تغییر یافت و این واقعیت برای هیچکس قابل مشاهده نبود و کسی تا به حال چنین چیزی را ندیده است.
همان که دام همی ساخت بسته گشت به دام
همان که چاه همیکند در فتاد به چاه
هوش مصنوعی: کسی که برای دیگران تله و دام میسازد، خود گرفتار آن دام میشود. همچنین کسی که برای دیگران چاه میکند، خود در چاه میافتد. این به این معناست که هر کسی که نقشهای برای آسیب رساندن به دیگران میکشد، ممکن است همان آسیب به خودش برگردد.
چگونه باشد حال کسی که گاه حیات
به چشم طنز و تَهاون کند به خلق نگاه
هوش مصنوعی: حال کسی که زندگی را با تمسخر و بیتوجهی ببیند و به دیگران نگاهی سرسری و سطحی داشته باشد، چگونه میتواند باشد؟
به عاقبت چو نکالی شود میانهٔ خلق
دریغ او نخورد یک تن و نگوید آه
هوش مصنوعی: زمانی که فردی از جمع مردم خارج شود، پس از آن از او هیچ کس قدر و ارزش او را نمیداند و هیچ کس افسوسش را نمیخورد یا آه و نالهای نمیکند.
سموم خشم تو و زمهریر کینهٔ تو
بر آن زمین که رود روز رزم و بادافراه
هوش مصنوعی: خشم و کینهٔ تو مانند بادهای سوزان و سرد بر سرزمینی که در روز جنگ و نبرد میوزد، تأثیر میگذارد.
معاندان را در استخوان بسوزد مغز
مخالفان را در پشت بفسراند باه
هوش مصنوعی: دشمنان را باید به شدت مجازات کرد و کسانی که با ما مخالفاند، باید به شدت تحت فشار قرار گیرند.
زبهر جامهٔ خصمان و نیکخواهانت
همی کنند شب و روز صنعت جولاه
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که برای تهیه و دوختن لباسهای مناسب برای دشمنان و نیکوکاران، روز و شب تلاش و کوشش میشود.
به دست قدرت بر کارگاه ظلمت و نور
یکی گلیم همی بافد و یکی دیباه
هوش مصنوعی: در دستان قدرت، تاریکی و روشنی هر دو با هم در حال بافته شدن هستند، یکی گلیمی میبافد و دیگری پارچهای زیبا.
سپاس و شکر خداوند را که کار جهان
به تو سپرد و جهان کرد خالی از بدخواه
هوش مصنوعی: سپاسگزار خداوند هستیم که اداره امور عالم را به تو سپرد و باعث شد تا دنیا از دشمنان خالی شود.
کجا وزیر تو باشی ملک سزد خورشید
ستاره لشکر و چرخ بلند لشکرگاه
هوش مصنوعی: کجا تو به مقام وزیری برسی، در حالی که خورشید و ستارهها در لشکرگاه و آسمان حضور دارند؟
تو راست همت حشمت فروز بدعت
تو را ست دولت نعمت فزای دشمن کاه
هوش مصنوعی: تو با اراده و عزم خود، درخشندگی و افتخار را به دست آوردهای، زیرا تو با سختکوشی و تلاش، توانستهای نعمت و موفقیت را به زندگیات وارد کنی، حتی اگر دشمنان همواره در تلاش برای کاهش ارزش تو باشند.
عنایت دو محمد بس است در دو جهان
که داشتی به هنر دین و ملک هر دو نگاه
هوش مصنوعی: محبت و توجه محمد (ص) در این دنیا و آن دنیا کافی است، زیرا او با هنر و علم خود به دین و حکومت هر دو اهمیت داده است.
تو را به روز شمار آن محمد است شفیع
تورا به روز نبرد این محمدست پناه
هوش مصنوعی: شما را به روزهای مشخصی در زندگی اشاره میکند که پیامبر محمد، شفیع و نجاتدهنده شماست، و در روزهای سخت و دشوار، این محمد است که به شما پناه میدهد.
رواستگر بکنم حال خویش را تقریر
که هست رای تو از حال من رهی آگاه
هوش مصنوعی: اگر بخواهم وضعیت خود را توصیف کنم، مشکلی نیست؛ چون نظر تو درباره حال من، برای من روشن است.
کنون که با دل یکتاه پیشت آمدهام
چه غم خورم که قدم شد زحادثات دوتاه
هوش مصنوعی: حالا که با دل یکدلی به پیش تو آمدهام، چه نگرانی باید داشته باشم از اینکه قدمهایم تحت تاثیر حوادث دچار لغزش شدهاند.
چو پشت باز نهادم به کوه دولت تو
چه باک دارم اگر باد بُرد خرمن کاه
هوش مصنوعی: وقتی که به طرف کوه قدرت تو تکیه کردهام، دیگر اهمیتی ندارد اگر باد خرمن کاه را ببرد.
همیکنم به ری آن خواب را کنون تعبیر
که در مه رمضان پار دیدهام بهراه
هوش مصنوعی: من در پی آن هستم که خوابم را که در ماه رمضان دیدهام، اکنون به واقعیت برسانم و تعبیر کنم.
ز بهر مجلس عالیت کرده بودم جمع
مدایح و غزل خوش زیاده از پنجاه
هوش مصنوعی: برای این که در محضرتان باشم، بیش از پنجاه شعر و مدح جمعآوری کرده بودم.
شد آن ز دستم و اشباه آن به دستم نیست
چگونه باشد درّ یتیم را اشباه
هوش مصنوعی: چگونه ممکن است که من چیزی را که از دست دادهام، دوباره به دست آورم، در حالی که مانند آن را نیز در اختیار ندارم؟ بندرت پیدا میشود که به یتیم، چیزی شبیه به در گرانبها بدهند.
همیشه تا که بلرزد به روزگار بهار
درخت را ز نسیم و گیاه را ز میاه
هوش مصنوعی: هرگاه که در بهار، درخت به خاطر نسیم میلرزد و گیاه تحت تأثیر آب و هوا حرکت میکند، نشاندهنده تأثیرات گذران زندگی و تغییرات طبیعی است.
ز دور دانش تو تازه باد دولت و دین
چو از نسیم درخت و چو از میاه گیاه
هوش مصنوعی: از دوری دانش تو، دولت و دین تازه و شکوفا میشود، مانند این که درخت از نسیم لطیف و گیاه از آبیاری تازه سرسبز و زنده میشود.
خجسته بادت روز و خجسته بادت شب
خجسته بادت سال و خجسته بادت ماه
هوش مصنوعی: برای تو روزها، شبها، سالها و ماهها خوش و مبارک باشد.
ز جاه تو همه آزادگان رسیده به مال
ز مال تو همه فرزانگان رسیده به جاه
هوش مصنوعی: از مقام و منزلت تو، همه آزادگان به ثروت دست یافتهاند و از دارایی تو، همه فرزانهها به مقام و نفوذ رسیدهاند.