شمارهٔ ۴۳۱
نوبهار و آفتابی ای مبارک پادشاه
نوبهار ملک و دین و آفتاب تخت و گاه
جز تو در عالم ندیدم نوبهاری با قبا
جز تو در گیتی ندیدم آفتابی با کلاه
دادْ دادن رسم توست و دادْدِه بِه شهریار
نام جستن کار توست و نامورْ بهْ پادشاه
اصل شاهی گر هنر باشد تویی اصل هنر
پشت شاهی گر سپه باشد تویی پشت سپاه
زاتشِ خشم تو بدخواهان همی گویند رای
زآهنِ تیغِ تو بدگویان همیگویند آه
روز رزم از تو چنان ترسند شاهانِ دلیر
چون گنهکاران به روز محشر از بیم گناه
پیش تو دشمن چنان باشد به دیدار و صفت
همچو پیش ماهْ ماهی یا که پیش کوه کاه
دشمنانت را همیبینم ز محنت چار چیز
اشکْ سرخ و رویْ زرد و سرْ سپید و دلْ سیاه
دوستانت را همی بینم ز دوران چار چیز
سعدِ بخت و زورِ چرخ و فرّ مهر و نور ماه
ای شهنشاهی که هستی داور یزدانپرست
ای خداوندی که هستی خسروِ یزدانپناه
آمدی مهمانِ فرزند وزیرِ خویشتن
آن وزیرِ نیکبخت و کدخدای نیکخواه
آن وزیری کاو همه صافی کند ملک جهان
آن وزیری کاو همی باقی کند دین اله
همچو رضوان آمدی مهمان فخرالملک خویش
چون بهشت آراستی این مجلس و این بزمگاه
لاجرم زین افتخار و زین شرف تا روز حشر
دوده و اعقاب فخرالملک را فخرست و جاه
تا تو کار بندگان خود چنین سازی تمام
تا تو حق چاکران خود چنین داری نگاه
بندگان تو چنین دارند جاه و منزلت
چاکران تو چنین دارند قدر و پایگاه
فرش دولت گستراند هر که او دارد هنر
آب جیحون بگذراند هر که او داند شناه
تا که باشد آدمی در عالم و دیو و پری
تا که باشد خاک و باد و آتش و آب و گیاه
در سعادت باد یا هر جا که باشد روز و شب
در سلامت باد یا هر جا که باشی سال و ماه
شاهی و شادی تو داری تا جهان ماند بمان
همچنین از بخت شاد و همچنین بر تخت شاه
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
نوبهار و آفتابی ای مبارک پادشاه
نوبهار ملک و دین و آفتاب تخت و گاه
هوش مصنوعی: بهار و نور آفتاب بر تو مبارک باد، ای پادشاهی که بهار و دین و نور خورشید را به ارمغان میآوری و تخت و جایگاه تو روشن و با شکوه است.
جز تو در عالم ندیدم نوبهاری با قبا
جز تو در گیتی ندیدم آفتابی با کلاه
هوش مصنوعی: در این جهان، جز تو هیچ بهاری را نمیبینم که با زیبایی تو برابری کند و هیچ آفتابی را نمیشناسم که به روشنایی تو برسد.
دادْ دادن رسم توست و دادْدِه بِه شهریار
نام جستن کار توست و نامورْ بهْ پادشاه
هوش مصنوعی: شما به دیگران کمک و یاری میرسانید و این نشان از سلیقه و رفتار نیکوی شماست. همچنین، شناخته و محبوب شدن شما به عنوان یک پادشاه و فرمانروا هم بر اثر همین رفتار نیکو است.
اصل شاهی گر هنر باشد تویی اصل هنر
پشت شاهی گر سپه باشد تویی پشت سپاه
هوش مصنوعی: اگر هنر و قابلیت رهبری وجود داشته باشد، تو مظهر و اصل آن هستی. و اگر نیروی نظامی و سپاه داشته باشیم، باز هم تو عظمت و پشتوانه آن هستی.
زاتشِ خشم تو بدخواهان همی گویند رای
زآهنِ تیغِ تو بدگویان همیگویند آه
هوش مصنوعی: در شعری به بیان این نکته پرداخته شده که دشمنان در برابر خشم تو به طعنه و نیش زدن پرداخته و میگویند که زبان آنها تیزتر از تیغ آهنین توست. این یعنی آنها تلاش میکنند با سخنان بد و کنایهآمیز خود تو را تحت فشار قرار دهند.
روز رزم از تو چنان ترسند شاهانِ دلیر
چون گنهکاران به روز محشر از بیم گناه
هوش مصنوعی: در روز جنگ، شاهان شجاع آنقدر از تو میترسند که مانند گناهکاران در روز قیامت از ترس گناهانشان میهراسند.
پیش تو دشمن چنان باشد به دیدار و صفت
همچو پیش ماهْ ماهی یا که پیش کوه کاه
هوش مصنوعی: در برابر تو، دشمن به اندازهای ضعیف و ناچیز به نظر میرسد که مانند موجودی کوچک و بیاهمیت است که در مقابل نور ماه قرار میگیرد یا مانند کاه در برابر یک کوه بزرگ.
دشمنانت را همیبینم ز محنت چار چیز
اشکْ سرخ و رویْ زرد و سرْ سپید و دلْ سیاه
هوش مصنوعی: من در چهره دشمنانم آثار سختی را میبینم: چشمانشان از اشک، چهرهشان زرد، موهایشان سپید و دلهایشان سیاه است.
دوستانت را همی بینم ز دوران چار چیز
سعدِ بخت و زورِ چرخ و فرّ مهر و نور ماه
هوش مصنوعی: دوستانت را میبینم که تحت تأثیر چهار عامل قرار دارند: خوششانسی، قدرت زمان، زیبایی و نور عشق.
ای شهنشاهی که هستی داور یزدانپرست
ای خداوندی که هستی خسروِ یزدانپناه
هوش مصنوعی: ای پادشاهی که داوری میکنی و پرستشکنندهی خدا هستی، ای اربابی که مورد حمایت و پناه یزدان هستی.
آمدی مهمانِ فرزند وزیرِ خویشتن
آن وزیرِ نیکبخت و کدخدای نیکخواه
هوش مصنوعی: تو به خانه فرزند وزیر خودت آمدی، همان وزیر خوشبخت و نیکوکار.
آن وزیری کاو همه صافی کند ملک جهان
آن وزیری کاو همی باقی کند دین اله
هوش مصنوعی: وزیر مأموریتی دارد که جهان را پاک و منظم کند و همچنین دین الهی را حفظ نماید و باقی نگه دارد.
همچو رضوان آمدی مهمان فخرالملک خویش
چون بهشت آراستی این مجلس و این بزمگاه
هوش مصنوعی: تو همچون رضوان، به عنوان مهمان فخرالملک به این مجلس آمدی و این بزمگاه را به زیبایی بهشت زینت بخشیدی.
لاجرم زین افتخار و زین شرف تا روز حشر
دوده و اعقاب فخرالملک را فخرست و جاه
هوش مصنوعی: بدون شک، به خاطر این افتخار و این مقام، تا روز قیامت نسلها و فرزندان فخرالملک دارای عزت و اعتبار خواهند بود.
تا تو کار بندگان خود چنین سازی تمام
تا تو حق چاکران خود چنین داری نگاه
هوش مصنوعی: تا زمانی که تو با بندگان خود اینگونه رفتار میکنی و در حق آنان اینطور مینگری، همه چیز به همین منوال خواهد بود.
بندگان تو چنین دارند جاه و منزلت
چاکران تو چنین دارند قدر و پایگاه
هوش مصنوعی: بندههای تو در مقام و منزلت اینگونهاند و در جایگاه و ارزش، خدمتگذاران تو نیز به همین صورت هستند.
فرش دولت گستراند هر که او دارد هنر
آب جیحون بگذراند هر که او داند شناه
هوش مصنوعی: هر کسی که هنری دارد مانند فرش زیبایی از نعمت و خوشبختی را برای خود میگسترد. و هر که بتواند شنا کردن را بداند، به راحتی میتواند از آب جیحون بگذرد.
تا که باشد آدمی در عالم و دیو و پری
تا که باشد خاک و باد و آتش و آب و گیاه
هوش مصنوعی: تا زمانی که انسان در دنیا وجود دارد، عناصر طبیعی مانند خاک، باد، آتش، آب و گیاه نیز وجود خواهند داشت.
در سعادت باد یا هر جا که باشد روز و شب
در سلامت باد یا هر جا که باشی سال و ماه
هوش مصنوعی: آرزو میکنم که همیشه در خوشبختی باشی و هر جا که هستی، روزها و شبهایت در آرامش سپری شود. همچنین امیدوارم که سالها و ماههایت به خوبی و سلامتی بگذرد.
شاهی و شادی تو داری تا جهان ماند بمان
همچنین از بخت شاد و همچنین بر تخت شاه
هوش مصنوعی: تو تا زمانی که دنیا پابرجاست، پادشاهی و شادی خواهی داشت و همچنین خوشبختی و مقام سلطنت این نعمتها نیز برای تو باقی خواهد ماند.