شمارهٔ ۴۱۷
ایا معزی برهانی این جمال ببین
که با ولایت صاحبقران شدست قرین
کنون که گشت بیاض زمان چو ساحت عدن
کنونکهگشت سواد زمین چو چرخ برین
سواد فایدهٔ خاطر از بیاض بیار
در این بیاض زمان و در این سواد زمین
گر از بزرگی و مقدار او سوال کنی
جهان چو حلقهٔ انگشتری است او چو نگین
خیال خیر عمادی است در زمین و زمان
شعاع نور عمادی است در مکان و مکین
وگر ز نصرت و آثار او سوالکنی
فذلکش نتوان یافت از شهور و سنین
اگر نشان دهی از معجزات دولت او
بود طراز کرامات اولیا به یقین
وگر خبر دهی از خلقت و جِبِلّت او
بخوان چهارم آیت ز سورهٔ والتین
وگر تعرّف دینش کنی بحمدالله
کمال دارد و نقصان در او نیافت مکین
وگر سخن ز سخاوت رود بداد تمام
عروس حرص و امل را سخای او کابین
وگر زمصلحت خلق و منفعتگویی
نصیب یافته از او حجاز تا در چین
وگر مخاطبه گویی چهار پیشروست
چنانکه طبع چهارست چیست معنی این
به هر مکان اثری دارد آن چهار تمام
به هر زمان خطری دارد این چهار گزین
ستوده سیف مسلمانی و امیر عراق
عماد دولت صاحبقران و قطب الدین
زمانه همچو یکی نامه بود بیعنوان
فلک نوشت بر آن نامه نام ساوتکین
ز عز دولت او وز کمال همت او
زمانه ایمن و آباد شد بهشت آیین
همی ننالد آهو ز پنجهٔ ضیغم
همی نترسد تیهو ز چنگل شاهین
هزار میر به درگاه او شده است رهی
هزار شاه به فرمان او شده است رهین
ایا مثال تو پرگار عقل را نقطه
و یا نوال تو میزان جود را شاهین
به چاکر تو تقربکند شه توران
به نامهٔ تو تفاخرکند شه غزنین
حسام توست چو بحری که زهر دارد موج
خدنگ توست چو ابری که مرگ دارد هین
مخالف تو به سر بر لگام دارد از آن
که بخت تو به فلک برنهاده دارد زین
کسیکه بر تن و بر جان تو سگالد بد
سپهر بر تن و بر جان او کند نفرین
به زخم تیر تو زیر زمین نهفته شود
هر آنکه او به دل اندر نهفته دارد کین
مکان مادح تو هست بقعهٔ رفعت
سرای حاسد تو هست مسکن مسکین
به توست شیرین عیش هزار خسرو و میر
چو زندگانی خسرو به طلعت شیرین
یکی درخت نشاندی به باغ ملک اندر
که آن درخت همی سرکشد به علیین
خدا بهشت دو تا آفرید در دو جهان
یکی است خلد و دگر ملک پادشاه زمین
در آن بهشت درختی است نام او طوبی
در این بهشت درختی است اصل او زرین
بر آن درخت ز یاقوت لاله وگلنار
بر این درخت زکافور سوسن و نسرین
همی حسد برد از شاخههای آن جوزا
همی خجل شود از برگهای این پروین
بر آن درخت همه شاخههای دُر افشان
بدین درخت همه برگهای مشکآگین
به زیر سایهٔ این ایمن است لشکر شاه
به زیر سایهٔ آن ساکن است حورالعین
همی بنازد رضوان در آن بهشت بدان
همی بنازد سلطان درین بهشت بدین
خدایگانا یک چند از فراق پدر
زمانه تار بدیدم به چشم روشنبین
مرا به خدمت درگاه خواست پیوستن
اجل ز کالبدش جان گسست در قزوین
ملک به شهر نشابور شاه را فرمود
قبول و حشمت و منشور و خلعت و تمکین
منم که پیش شهنشاه نایب پدرم
به مرغزار علوم اندرون چو شیر عرین
پسر به جای پدر بهتر اندر این خدمت
برین بساط ز خاطر فشانده در ثمین
به جود و جاه و قبول تو آرزومندست
چنانکه تشنه به کاس دهاق و ماء معین
همیشه تا که بهارست موسم نیسان
همیشه تا که خزان است موسم تشرین
بقات باد به شادی و عز و پیروزی
قرین یسر یسارت ندیم یمن یمین
مساعد تو سعادت دلیل تو دولت
موافقت شده توفیق و مستعانت معین
اطلاعات
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
ایا معزی برهانی این جمال ببین
که با ولایت صاحبقران شدست قرین
هوش مصنوعی: آیا معزی، برهان تو، این زیبایی را ببین که با مقام والای صاحبقران پیوند خورده است؟
کنون که گشت بیاض زمان چو ساحت عدن
کنونکهگشت سواد زمین چو چرخ برین
هوش مصنوعی: حال که زمان مانند کاغذی سفید شده است و زمین همچون بهشت زیبا به نظر میرسد، اکنون که زمین به دور از مشکلات و ناامیدیها میچرخد.
سواد فایدهٔ خاطر از بیاض بیار
در این بیاض زمان و در این سواد زمین
هوش مصنوعی: آدمی باید از دانستهها و تجربیات خود استفاده کند تا در زندگی به پیشرفت و بهبود برسد. زمان و مکان مناسبی برای یادگیری و رشد فراهم است، پس باید از آن بهرهبرداری کنیم.
گر از بزرگی و مقدار او سوال کنی
جهان چو حلقهٔ انگشتری است او چو نگین
هوش مصنوعی: اگر دربارهٔ بزرگی و اهمیت او بپرسی، دنیا مانند حلقهٔ یک انگشتری است و او مانند نگینی در آن حلقه قرار دارد.
خیال خیر عمادی است در زمین و زمان
شعاع نور عمادی است در مکان و مکین
هوش مصنوعی: اندیشه و تصویر خوبی از عماد در سراسر زمین و زمان وجود دارد و نور وجود او در همه مکانها و دنیاها تابیده شده است.
وگر ز نصرت و آثار او سوالکنی
فذلکش نتوان یافت از شهور و سنین
هوش مصنوعی: اگر درباره پیروزی و تأثیرات او بپرسی، نمیتوانی آن را در ماهها و سالها پیدا کنی.
اگر نشان دهی از معجزات دولت او
بود طراز کرامات اولیا به یقین
هوش مصنوعی: اگر تو نشانهای از معجزات او را نشان دهی، این خود حکایت از بزرگی و مقام او دارد و به وضوح نشاندهنده ویژگیهای خاص اولیای الهی است.
وگر خبر دهی از خلقت و جِبِلّت او
بخوان چهارم آیت ز سورهٔ والتین
هوش مصنوعی: اگر از آفرینش و سرشت او سخن بگویی، میتوانی چهارمین آیه از سورهٔ وَالتّین را بخوانی.
وگر تعرّف دینش کنی بحمدالله
کمال دارد و نقصان در او نیافت مکین
هوش مصنوعی: اگر در مورد دین او تحقیق کنی، با کمال میل میبینی که دینی کامل و بدون نقص دارد.
وگر سخن ز سخاوت رود بداد تمام
عروس حرص و امل را سخای او کابین
هوش مصنوعی: اگر سخن از بخشندگی باشد، به یاری آن تمام زینتهای حرص و آرزو را میتوان به دست آورد. بخشش او همچون صداقی برای عروس حرص و آرزو است.
وگر زمصلحت خلق و منفعتگویی
نصیب یافته از او حجاز تا در چین
هوش مصنوعی: اگر به فکر مصلحت مردم و منافع آنها باشی، از حجاز تا چین به تو خیر و برکت خواهد رسید.
وگر مخاطبه گویی چهار پیشروست
چنانکه طبع چهارست چیست معنی این
هوش مصنوعی: اگر کسی با تو سخن میگوید و میتواند در چهار مورد مهم پیشگام باشد، باید بپرسیم که چه معنایی دارد که این چنین طبیعت و ویژگیها وجود دارد؟
به هر مکان اثری دارد آن چهار تمام
به هر زمان خطری دارد این چهار گزین
هوش مصنوعی: هر جا نشانهای وجود دارد، چهار چیز مهم همواره تأثیرگذارند و در هر زمانی میتوانند باعث خطر شوند. این چهار مورد انتخابی هستند.
ستوده سیف مسلمانی و امیر عراق
عماد دولت صاحبقران و قطب الدین
هوش مصنوعی: در این جمله، فردی به نام سیف، که به عنوان یک مسلمان و امیر عراق شناخته میشود، مورد ستایش قرار گرفته است. او به عنوان یک شخصیت مهم و تأثیرگذار در جامعه معرفی شده و به ویژگیهای برجستهاش در مدیریت و رهبری اشاره میشود. او را با عناوینی همچون "عماد دولت" و "قطب الدین" توصیف کردهاند که نشاندهنده جایگاه و شأن بالای او در جامعه است.
زمانه همچو یکی نامه بود بیعنوان
فلک نوشت بر آن نامه نام ساوتکین
هوش مصنوعی: زمانه مانند نامهای است که عنوانی ندارد و سرنوشت یا تقدیر بر آن نوشته شده که نام ساوتکین را به همراه دارد.
ز عز دولت او وز کمال همت او
زمانه ایمن و آباد شد بهشت آیین
هوش مصنوعی: از برکت و فضل او و نیز به دلیل تلاش و ارادهاش، زمانه به امنیت و آبادانی رسید و بهشت به یمنی زیبا بدل گشت.
همی ننالد آهو ز پنجهٔ ضیغم
همی نترسد تیهو ز چنگل شاهین
هوش مصنوعی: آهو در برابر پنجههای شیر شکایت نمیکند و تیهو از چنگال شاهین نمیترسد.
هزار میر به درگاه او شده است رهی
هزار شاه به فرمان او شده است رهین
هوش مصنوعی: هزاران فراوان به درگاه او آمدهاند و به او خدمت میکنند، هزاران دیگر نیز به دستور او تحت فرمان او قرار گرفتهاند.
ایا مثال تو پرگار عقل را نقطه
و یا نوال تو میزان جود را شاهین
هوش مصنوعی: آیا میتوان تو را به پرگار عقل تشبیه کرد که نقطهای را به دقت تعیین میکند، یا آیا میتوان نیکی تو را به میزان جود مقارنة کرد که به مانند شاهینی دراناست؟
به چاکر تو تقربکند شه توران
به نامهٔ تو تفاخرکند شه غزنین
هوش مصنوعی: پادشاه توران به خاطر تو به خدمت تو نزدیک میشود و پادشاه غزنین به داشتن نام تو افتخار میکند.
حسام توست چو بحری که زهر دارد موج
خدنگ توست چو ابری که مرگ دارد هین
هوش مصنوعی: شمشیر تو همچون دریایی است که زهر وجود دارد و تیر تو مانند ابری است که مرگ را به ارمغان میآورد. پس بیدار باش!
مخالف تو به سر بر لگام دارد از آن
که بخت تو به فلک برنهاده دارد زین
هوش مصنوعی: کسی که با تو دشمنی میکند، در تلاش است که بر تو تسلط پیدا کند؛ چرا که شانس و بخت تو به اوج و بلندی رسیده است.
کسیکه بر تن و بر جان تو سگالد بد
سپهر بر تن و بر جان او کند نفرین
هوش مصنوعی: هر کسی که به تو آسیب بزند و بر جان و تن تو فشار وارد کند، سرنوشت به همان اندازه بر او نفرین خواهد فرستاد و به او آسیب میزند.
به زخم تیر تو زیر زمین نهفته شود
هر آنکه او به دل اندر نهفته دارد کین
هوش مصنوعی: هر کسی که در دل خود کینهای پنهان دارد، از تیر زخم تو ممکن است به زیر زمین برود و به عاقبت بدی دچار شود.
مکان مادح تو هست بقعهٔ رفعت
سرای حاسد تو هست مسکن مسکین
هوش مصنوعی: محل ستایشگر تو، جایی با عظمت و عالی است، در حالی که دشمنان تو در مکانی بیارزش و ناچیز قرار دارند.
به توست شیرین عیش هزار خسرو و میر
چو زندگانی خسرو به طلعت شیرین
هوش مصنوعی: زندگی شیرین و خوشیهای فراوان به تو بستگی دارد، همانطور که زندگی خسرو به زیبایی و خوشبختی او وابسته است.
یکی درخت نشاندی به باغ ملک اندر
که آن درخت همی سرکشد به علیین
هوش مصنوعی: در باغ سلطنتی، درختی کاشتی که آن درخت به آسمان سر میکشد و بلندیهای بالا را لمس میکند.
خدا بهشت دو تا آفرید در دو جهان
یکی است خلد و دگر ملک پادشاه زمین
هوش مصنوعی: خداوند دو نوع بهشت خلق کرده است؛ یکی در عالم معنوی و دیگری در دنیای مادی که بهشت پادشاهان را تشکیل میدهد.
در آن بهشت درختی است نام او طوبی
در این بهشت درختی است اصل او زرین
هوش مصنوعی: در آن بهشت درختی وجود دارد به نام طوبی که ریشهاش از طلاست.
بر آن درخت ز یاقوت لاله وگلنار
بر این درخت زکافور سوسن و نسرین
هوش مصنوعی: بر روی آن درخت، گلهای زیبا و قیمتی مثل یاقوت و لاله شکوفا شدهاند و در این درخت دیگر نیز بوی خوش کافور و گلهای معطر سوسن و نسرین به مشام میرسد.
همی حسد برد از شاخههای آن جوزا
همی خجل شود از برگهای این پروین
هوش مصنوعی: حسادت میکند از شاخههای آن درخت، در حالی که در مقابل برگهای این درخت دیگر، شرمنده میشود.
بر آن درخت همه شاخههای دُر افشان
بدین درخت همه برگهای مشکآگین
هوش مصنوعی: درختی که تمام شاخههایش پر از گوهر و زیور است، همانند درختی است که همه برگهایش عطر خوش مشک را دارند.
به زیر سایهٔ این ایمن است لشکر شاه
به زیر سایهٔ آن ساکن است حورالعین
هوش مصنوعی: در اینجا به اهمیت و آرامش حاصل از امنیت اشاره شده است، جایی که نیروهای شاه و همچنین زیباترین نعمتها در سایه و حفاظت قرار دارند و از خطر دور هستند.
همی بنازد رضوان در آن بهشت بدان
همی بنازد سلطان درین بهشت بدین
هوش مصنوعی: در آن بهشت، رضوان به زیباییهای آن افتخار میکند، همانطور که سلطان در این بهشت به نعمتها و خوشیهایش میبالد.
خدایگانا یک چند از فراق پدر
زمانه تار بدیدم به چشم روشنبین
هوش مصنوعی: مدتی از جدایی پدر را با چشم روشن و بصیرتام مشاهده کردهام و در این دوران، تاریکیها و مشکلات زمانه را دیدهام.
مرا به خدمت درگاه خواست پیوستن
اجل ز کالبدش جان گسست در قزوین
هوش مصنوعی: درخواستی از من شد که به خدمت درآیم، اما زمان مرگ به سمت من آمد و جانم از بدنم جدا شد در قزوین.
ملک به شهر نشابور شاه را فرمود
قبول و حشمت و منشور و خلعت و تمکین
هوش مصنوعی: فرمانروای شهر نشابور به شاه دستور داد که قدرت و عظمت و سند و بخشش و احترام را بپذیرد.
منم که پیش شهنشاه نایب پدرم
به مرغزار علوم اندرون چو شیر عرین
هوش مصنوعی: منم که در حضور پادشاه، نماینده پدرم هستم و در دشتهای علم همانند شیر جنگل سرسخت و دلیر به فعالیت مشغولم.
پسر به جای پدر بهتر اندر این خدمت
برین بساط ز خاطر فشانده در ثمین
هوش مصنوعی: پسر در این کار به جای پدر، بهتر عمل میکند و در این جمع، احساسات و افکار خود را کنار گذاشته و به جای آن، چیزهای ارزشمندی را ارائه میدهد.
به جود و جاه و قبول تو آرزومندست
چنانکه تشنه به کاس دهاق و ماء معین
هوش مصنوعی: این جمله نشاندهندهی آرزوی شدید شخصی است به چیزی که باعث آرامش و رضایت او میشود. او به مانند تشنهای است که به دنبال آب گوارا میگردد و بسیار مشتاق است تا به خواستههای خود دست یابد. به عبارت دیگر، این شخص برآورده شدن نیازهایش را به شدت میخواهد و آن را مانند آب زندگیبخش برای وجود خود میداند.
همیشه تا که بهارست موسم نیسان
همیشه تا که خزان است موسم تشرین
هوش مصنوعی: تا وقتی که بهار است، زمان نیسان است و تا زمانی که پاییز برقرار است، زمان تشرین است.
بقات باد به شادی و عز و پیروزی
قرین یسر یسارت ندیم یمن یمین
هوش مصنوعی: در اینجا به موفقیت و خوشی اشاره شده که با باد خوش و پیروزی همراه است و به یمن و نیکی نیز تأکید شده است. این تصویر از لحظات شاد و پر برکت است که در آن شادی و موفقیت در کنار هم قرار دارند.
مساعد تو سعادت دلیل تو دولت
موافقت شده توفیق و مستعانت معین
هوش مصنوعی: کمکهای تو باعث خوشبختی است و نشانهای از موفقیت تو به شمار میرود. همراهی و حمایتهای تو موجب موفقیت میشود و یاریگر تو در این مسیر محسوب میشود.