گنجور

شمارهٔ ۴۱۵

همی فرازد دولت همی فزاید دین
قوام دین هدی و نظام ملک زمین
سزد که ملک زمین ‌گسترد نظام‌الملک
سزد که دین هدی پرورد قوام‌الدین
خدایگان صفتی کش خدای داد به هم
سه چیز روح‌فزا و سه چیز عقل‌گزین
ید موید و عقل تمام و بخت بلند
دل منوّر و عزم درست و رای رزین
ز قدر و مرتبه دارد جهان به زیر قلم
چنانکه داشت سلیمان جهان به زیر نگین
سعادت و قلم از دست او شناس که هست
عصای موسی آن و دعای عیسی این
مزاج را دل او راستی‌ کند تعلیم
طِباع‌ را کف او نیکوی کند تلقین
به نور صرف همی‌ماند و عجب دارم
که نور صرف بود مِن سُلاله من طین
گرفته رایت و رایش ز روم تا حد هند
رسیده نامه و نامش ز مصر تا در چین
به چشم دشمن او در زحل‌ کشید کمان
به جان حاسد او در اجل‌ گشاد کمین
توانگر آمد و مسکین مخالفش لیکن
ز غم توانگر و از شادی و طرب مسکین
برو ببوس یمینش‌ گرت‌گهر باید
که صدهزار ثمین است آن خجسته یمین
میان او کمری دارد از سعادت و فر
به شکل و طرفِ کمر زان قبل بود پروین
از آن خمیده شود مه دو بار در یک ماه
که تا ز بهر ستورانش نعل باشد وزین
ایا یمین تو تصریف جود را مصدر
ایا ضمیر تو میزان عقل را شاهین
شود چو آهو شیر عرین ز هیبت تو
ز فر بخت تو آهو شود چو شیر عرین
تویی‌ که عمر تو را هر شبی و هر روزی
فلک دعا کند و اختران‌ کنند آمین
پس از پیمبر ما وحی اگر روا بودی
گزاردی به ‌تو بر وحی جبرئیل امین‌!
اگرچه هست به عصر اندرون تو را تاخیر
تویی مُقَّدم آزادگان به داد و به ‌دین
بلی مقدم بیغمبران محمد بود
اگرچه بود محمد رسول بازپسین
همی به‌نام تو بر کوه بردمد سوسن
همی به مدح تو از سنگ بشکفد نسرین
ز دست و طبع تو بینم حیات و شادی خلق
که آن چو چشمهٔ خضر‌ست و این چو ماء معین
به روز بزم تو گر باز جانور گردند
مقدمان جهان سربه‌سر کهین و مهین
به دولت تو همه بر فلک نهند قدم
به خدمت تو همه بر زمین نهند جبین
هواست نعمت و منت تو را که خالی نیست
زنعمت تو مکان و زمنت تو مکین
کسی ‌که پای تو بالین او بود زیبد
که پای او سر عیّوق را بود بالین
یقین شدست‌که صاحبقران شهنشه ماست
چنان کجا که تویی صاحب اجل به‌ یقین
همی‌ کنند قِران بر فلک فریشتگان
که بخت صاحب و صاحبقران شدند قرین
اگر خبر شود از رزم تو به چرخ بلند
وگر نشان رسد از بزم تو به خلد برین
به رزمگاه تو یاری کنند سیارات
به بزمگاه تو شادی کنند حورالعین
کسی‌ که سر ننهد بر خط محبت تو
کند عداوت تو مغز در سرش زوبین
کسی‌ که مهر تو از سر برون کند وقتی
شود زکین تو اندیشه در دلش سنگین
ز نقش کلک شگفت تو ملک شاه شکفت
چو بوستان و گلستان ز باد فروردین
صدف شناسم کلک تو را که از دهنش
به شرق و غرب پراکنده ‌گشت دُرِّ ثمین
خرد ندارد و پیوسته است معنی جوی
بصر ندارد و همواره است ‌گیتی بین
کجا به دست تو باشد گمان برم که مگر
شهاب ابر پرست است و شمع صدر نشین
مکان‌ و قوتش مشک‌ است و سیم وزان سبب‌ است
به فرق سیم نگار و به حلق مشک آگین
مسخرند تو را باد و خاک و آتش و آب
ز هر یکی اثری تازه کن عَلَی‌التَّعیین
به ‌روز رزم برافشان به ‌باد خرمن خصم
به ‌روز بزم کن اجزای خاک را زرین
به ‌آب مهر همه کار دوستانت بساز
بسوز جان همه دشمنان به آتش‌ کین
ایا ستوده ولی‌نعمتی که از کرمت
شدست خاطر من نیک و عیش من شیرین
به ‌دولت تو همی برکشم علم به ‌فلک
ز خدمت تو همی سرکشم به عِلیّین
کجا مدیح تو خوانم ز بندگی خواهم
که جان و دل به ‌حروف اندرون کنم تضمین
اگر ز شاه و ز تو بگذرم ز گفتن شعر
کند زمانه به هر دم زدن دلم غمگین
اگر نه نام تو و نام شه‌ کنم ‌مَخلَص
مدیح بر من و بر خویشتن ‌کند نفرین
همیشه تا بود آثار نیک‌، اصل قوی
همیشه تا بود آیین خوب‌، حصن حصین
هزار سال بمان نیک بخت و نیک آثار
هزار سال بزی خوب رسم و خوب آیین
موافقانت رسیده ز گرد بر گردون
مخالفانت فتاده ز سِجن در سِجّین

اطلاعات

وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

همی فرازد دولت همی فزاید دین
قوام دین هدی و نظام ملک زمین
هوش مصنوعی: دولت روز به روز بالا می‌رود و دین نیز تقویت می‌شود، و این تقویت دین، نظام کشور و پایه‌های آن را استحکام می‌بخشد.
سزد که ملک زمین ‌گسترد نظام‌الملک
سزد که دین هدی پرورد قوام‌الدین
هوش مصنوعی: این جمله به این معناست که شایسته است که پادشاهی بر زمین برقرار باشد و نظام‌الملک حکمرانی کند. همچنین شایسته است که دین با هدایت و تربیت قوام‌الدین رشد کند و به قوام رسید.
خدایگان صفتی کش خدای داد به هم
سه چیز روح‌فزا و سه چیز عقل‌گزین
هوش مصنوعی: خدای بزرگ ویژگی‌ای دارد که به انسان سه نعمت روح‌افزای زندگی و سه ملاک برای تأمل و تفکر درباره امور می‌دهد.
ید موید و عقل تمام و بخت بلند
دل منوّر و عزم درست و رای رزین
هوش مصنوعی: این عبارت به معنای داشتن توانایی‌های مناسب و عقل کامل، همچنین بختی نیک و روشنایی دل است. همچنین به عزم قوی و اراده‌ای محکم اشاره دارد که باعث می‌شود تصمیمات درست و پایداری گرفته شود.
ز قدر و مرتبه دارد جهان به زیر قلم
چنانکه داشت سلیمان جهان به زیر نگین
هوش مصنوعی: جهان از نظر اهمیت و ارزش به اندازه‌ای است که تحت فرمان نویسنده قرار دارد، مانند آنکه سلیمان، دنیا را تحت تسلط انگشتر خود داشت.
سعادت و قلم از دست او شناس که هست
عصای موسی آن و دعای عیسی این
هوش مصنوعی: سعادت و موفقیت را از کسی بشناس که ابزار او مانند عصای موسی و دعای عیسی است؛ یعنی او قدرت و تأثیر فوق‌العاده‌ای دارد که می‌تواند به دیگران یاری رساند.
مزاج را دل او راستی‌ کند تعلیم
طِباع‌ را کف او نیکوی کند تلقین
هوش مصنوعی: دلِ او با مزاجش صمیمی شده و این رابطه باعث می‌شود که رفتار و طبع او را خوب شکل دهد و به او یاد بدهد چگونه باید زندگی کند.
به نور صرف همی‌ماند و عجب دارم
که نور صرف بود مِن سُلاله من طین
هوش مصنوعی: این شعر اشاره به این دارد که نور خالص و ناب همیشه باقی می‌ماند و برای من جالب است که این نور خالص از نسل و فرزند خاکی درست شده است.
گرفته رایت و رایش ز روم تا حد هند
رسیده نامه و نامش ز مصر تا در چین
هوش مصنوعی: پرچم او به کشورهای دوری مانند هند و چین رسیده و نامه و نامش از مصر به اینجا آمده است.
به چشم دشمن او در زحل‌ کشید کمان
به جان حاسد او در اجل‌ گشاد کمین
هوش مصنوعی: در نگاه دشمنش تیر کینه را به سوی زحل کشید و دام وحشتی برای خصم خود در لحظه مرگ آماده کرد.
توانگر آمد و مسکین مخالفش لیکن
ز غم توانگر و از شادی و طرب مسکین
هوش مصنوعی: شخص ثروتمند به درگیری با فرد فقیر پرداخت، اما این درگیری به خاطر غم و اندوه ثروتمند و شادی و خوشحالی فقیر، ناشی می‌شود.
برو ببوس یمینش‌ گرت‌گهر باید
که صدهزار ثمین است آن خجسته یمین
هوش مصنوعی: برو و دست راستش را ببوس، اگر می‌خواهی فرزندی داشته باشی، زیرا آن دست راست بسیار با ارزش و خوش‌یمن است.
میان او کمری دارد از سعادت و فر
به شکل و طرفِ کمر زان قبل بود پروین
هوش مصنوعی: او در کمرش زیبایی و خوش حالی دارد که مانند زیبایی و درخشش ستاره پروین است.
از آن خمیده شود مه دو بار در یک ماه
که تا ز بهر ستورانش نعل باشد وزین
هوش مصنوعی: اگر ماه برای دو بار در یک ماه به سمت افق خمیده شود، این به خاطر آن است که نعل‌های اسب‌ها در انتظار اوست.
ایا یمین تو تصریف جود را مصدر
ایا ضمیر تو میزان عقل را شاهین
هوش مصنوعی: آیا دست راست تو نشانه‌ای از بخشندگی و generosity است؟ آیا وجود تو معیاری برای سنجش عقل و هوش است؟
شود چو آهو شیر عرین ز هیبت تو
ز فر بخت تو آهو شود چو شیر عرین
هوش مصنوعی: وقتی که تو با شکوه و جلال خود ظاهر شوی، حتی آهوی نازک و حساس هم به شیر درنده تبدیل می‌شود و از شجاعت و قدرت تو الهام می‌گیرد. به عبارت دیگر، تأثیر وجود تو آنقدر بزرگ است که موجودات ضعیف نیز در مقابلت به اوج قدرت می‌رسند.
تویی‌ که عمر تو را هر شبی و هر روزی
فلک دعا کند و اختران‌ کنند آمین
هوش مصنوعی: تو کسی هستی که هر شب و هر روز، آسمان برای عمر تو دعا می‌کند و ستاره‌ها هم به آن دعا پاسخ مثبت می‌دهند.
پس از پیمبر ما وحی اگر روا بودی
گزاردی به ‌تو بر وحی جبرئیل امین‌!
هوش مصنوعی: پس از پیامبر ما، اگر نبوتی دیگر وجود داشت، آن وحی از جبرئیل امین به تو منتقل می‌شد.
اگرچه هست به عصر اندرون تو را تاخیر
تویی مُقَّدم آزادگان به داد و به ‌دین
هوش مصنوعی: اگرچه ممکن است در دوران خود دچار تاخیر باشی، اما تو همواره از دیگران جلوتر هستی و برای نیکی و دیانت در میان آزادگان جایگاه ویژه‌ای داری.
بلی مقدم بیغمبران محمد بود
اگرچه بود محمد رسول بازپسین
هوش مصنوعی: محمد، که پیامبر آخرین است، در حقیقت پیشوای بیغمبران بوده است. اگرچه او آخرین پیامبر است، اما مقام والای او در رهبری و هدایت همچنان حائز اهمیت است.
همی به‌نام تو بر کوه بردمد سوسن
همی به مدح تو از سنگ بشکفد نسرین
هوش مصنوعی: با نام تو، گل سوسن از کوه سر بر می‌آورد و گل نسرین از سنگ می‌شکفد و به ستایش تو می‌پردازد.
ز دست و طبع تو بینم حیات و شادی خلق
که آن چو چشمهٔ خضر‌ست و این چو ماء معین
هوش مصنوعی: از قدرت و طبیعت تو، زندگی و شادی مردم را می‌بینم. زندگی انسان‌ها مانند چشمه‌ای زنده و پرطراوت است و شادی‌شان همانند آب زلال و پاکی می‌باشد.
به روز بزم تو گر باز جانور گردند
مقدمان جهان سربه‌سر کهین و مهین
هوش مصنوعی: اگر در میهمانی تو دوباره جانوران جمع شوند، بزرگان و سرآمدان جهان در کنار هم به تنگدستی و عظمت خواهند رسید.
به دولت تو همه بر فلک نهند قدم
به خدمت تو همه بر زمین نهند جبین
هوش مصنوعی: به برکت وجود تو، همگان به آسمان خواهند رفت و تا حدی خود را به خدمت تو قربان می‌کنند که بر خاک خم می‌شوند.
هواست نعمت و منت تو را که خالی نیست
زنعمت تو مکان و زمنت تو مکین
هوش مصنوعی: تو نعمت‌های خود را از نظر دور نکن، زیرا مکان خالی از نعمت‌های تو نیست و هر جا که بروی، آثار و برکات تو در آنجا وجود دارد.
کسی ‌که پای تو بالین او بود زیبد
که پای او سر عیّوق را بود بالین
هوش مصنوعی: کسی که در کنار تو نشسته و از تو مراقبت می‌کند، شایسته است که تو نیز به او اهمیت بدهی و در کنار او باشی.
یقین شدست‌که صاحبقران شهنشه ماست
چنان کجا که تویی صاحب اجل به‌ یقین
هوش مصنوعی: به طور قطع مشخص شده که پادشاه بزرگ ما همان کسی است که تو هستی، و به یقین تو صاحب مرگ و پایان هستی.
همی‌ کنند قِران بر فلک فریشتگان
که بخت صاحب و صاحبقران شدند قرین
هوش مصنوعی: فرشته‌ها به آسمان می‌نگرند و آنجا را به عنوان نشانه‌ای از خوشبختی و شانس خوب می‌بینند که به سرنوشت فردی خاص و کسانی که با او مرتبطند، مرتبط شده است.
اگر خبر شود از رزم تو به چرخ بلند
وگر نشان رسد از بزم تو به خلد برین
هوش مصنوعی: اگر آسمان از لذت پیروزی تو باخبر شود و اگر بهشت نشانه‌ای از مهمانی تو ببیند،
به رزمگاه تو یاری کنند سیارات
به بزمگاه تو شادی کنند حورالعین
هوش مصنوعی: در میدان نبرد، ستاره‌ها به تو کمک می‌کنند و در لحظات شادی، زنان بهشتی به میمنت می‌پیوندند.
کسی‌ که سر ننهد بر خط محبت تو
کند عداوت تو مغز در سرش زوبین
هوش مصنوعی: کسی که برای محبت تو سر تعظیم فرود نیاورد، در واقع دشمنی با تو می‌کند و در دلش به مانند نیزه‌ای تیز وجود دارد.
کسی‌ که مهر تو از سر برون کند وقتی
شود زکین تو اندیشه در دلش سنگین
هوش مصنوعی: کسی که محبت تو را از دلش بیرون کند، وقتی به فکر تو می‌افتد، دلش پر از ناخوشی و سنگینی می‌شود.
ز نقش کلک شگفت تو ملک شاه شکفت
چو بوستان و گلستان ز باد فروردین
هوش مصنوعی: از هنر بی‌نظیر تو، پادشاهی شکوفا شد، مانند باغی پر از گل و سبزه که بواسطه نسیم فروردین جان تازه‌ای گرفته است.
صدف شناسم کلک تو را که از دهنش
به شرق و غرب پراکنده ‌گشت دُرِّ ثمین
هوش مصنوعی: من می‌دانم که تو مانند صدفی هستی که از دهانش مرواریدهای گرانبها به شرق و غرب پخش می‌شود.
خرد ندارد و پیوسته است معنی جوی
بصر ندارد و همواره است ‌گیتی بین
هوش مصنوعی: کسی که خرد و فهم ندارد، در جستجوی معنا و حقیقت نیست. او توانایی دیدن زیبایی‌ها و واقعیت‌های جهان را از دست داده و همیشه در حال عبور از زندگی است بدون آنکه به عمق آن پی ببرد.
کجا به دست تو باشد گمان برم که مگر
شهاب ابر پرست است و شمع صدر نشین
هوش مصنوعی: در کجای عالم می‌توانم تصور کنم که شهاب‌سنگی به ابرها تعلق دارد و شمعی در صدر نشسته است؟
مکان‌ و قوتش مشک‌ است و سیم وزان سبب‌ است
به فرق سیم نگار و به حلق مشک آگین
هوش مصنوعی: جایگاه و قدرت او مانند مشک و نقره است و به همین دلیل است که زیبایی او در صورتش خود را نشان می‌دهد و به گردن او عطر مشک می‌زند.
مسخرند تو را باد و خاک و آتش و آب
ز هر یکی اثری تازه کن عَلَی‌التَّعیین
هوش مصنوعی: باد، خاک، آتش و آب تو را به سخره می‌گیرند؛ از هرکدام می‌توان تأثیر جدیدی پیدا کرد.
به ‌روز رزم برافشان به ‌باد خرمن خصم
به ‌روز بزم کن اجزای خاک را زرین
هوش مصنوعی: در روز جنگ، با تمام قدرت به دشمن حمله کن و آنها را شکست بده. در روز جشن و خوشی، زیبایی و شکوه زمین را به نمایش بگذار و آن را ارزشمند کن.
به ‌آب مهر همه کار دوستانت بساز
بسوز جان همه دشمنان به آتش‌ کین
هوش مصنوعی: با محبت و نیک‌خواهی همه چیز را برای دوستانت فراهم کن و جان تمام دشمنانت را با آتش انتقام بسوزان.
ایا ستوده ولی‌نعمتی که از کرمت
شدست خاطر من نیک و عیش من شیرین
هوش مصنوعی: آیا تو سزاوار ستایش نیستی، ای کسی که به خاطر بزرگواری‌ات، روان من شاد و زندگی‌ام خوشایند شده است؟
به ‌دولت تو همی برکشم علم به ‌فلک
ز خدمت تو همی سرکشم به عِلیّین
هوش مصنوعی: به خاطر حضور تو، من به بلندای آسمان می‌رسم و از خدمت به تو، به مقام‌های عالی می‌پیوندم.
کجا مدیح تو خوانم ز بندگی خواهم
که جان و دل به ‌حروف اندرون کنم تضمین
هوش مصنوعی: نمی‌دانم چگونه تو را ستایش کنم، زیرا می‌خواهم که زندگی و احساساتم را در واژه‌های تو قرار دهم و از آن محافظت کنم.
اگر ز شاه و ز تو بگذرم ز گفتن شعر
کند زمانه به هر دم زدن دلم غمگین
هوش مصنوعی: اگر از وجود شاه و تو بگذرم، زمانه به من می‌گوید که هر لحظه، دلم را به درد می‌آورد.
اگر نه نام تو و نام شه‌ کنم ‌مَخلَص
مدیح بر من و بر خویشتن ‌کند نفرین
هوش مصنوعی: اگر نام تو و نام شهریار نباشد، ستایش من و خودم به نفرین تبدیل می‌شود.
همیشه تا بود آثار نیک‌، اصل قوی
همیشه تا بود آیین خوب‌، حصن حصین
هوش مصنوعی: همیشه تا زمانی که کارهای نیک وجود داشته باشد، اصول قوی نیز پابرجا خواهند بود. همچنین، تا زمانی که آداب و رسوم خوب رعایت شود، امنیت و استحکام نیز برقرار خواهد بود.
هزار سال بمان نیک بخت و نیک آثار
هزار سال بزی خوب رسم و خوب آیین
هوش مصنوعی: هزار سال زندگی کن در خوشبختی و نیکی، و هزار سال دیگر با آداب و رسوم خوب زندگی بکن.
موافقانت رسیده ز گرد بر گردون
مخالفانت فتاده ز سِجن در سِجّین
هوش مصنوعی: دوستان و موافقان تو بر فراز آسمان‌ها به موفقیت و خوشبختی رسیده‌اند، در حالی که دشمنان و مخالفانت به قعر و ناکامی افتاده‌اند.