گنجور

شمارهٔ ۴۱۰

دو محمد آفرید ایزد سزای آفرین
آن رسول راستان این پادشاه راستین
آن محمد بود در پیغمبری صدر زمان
وین محمد هست در شاهنشهی فخر زمین
آن محمد در عرب صاحب کتابی بی‌همال
وین محمد در عجم صاحبقرانی بی‌قرین
آن یکی را بر هدی مُهر نبوت در کَتَف
وین دگر را در هنر مهر سعادت بر جبین
بود حیدر آن محمد را رفیقی کاردان
هست شاه دین محمد را وزیری پیش بین
این محمد هست در دنیا نیابت‌دار آن
وآن محمد هست در عُقبی شفاعت‌خواه این
ای غیاث دین و دنیا تا تو گشتی پادشاه
رونق دیگرگرفت از فر تو دنیا و دین
تا امیرالمؤمنین را چون تویی باشد قسیم
نصرت و راحت بود قِسم امیرالمؤمنین
دست اقبال تو را گر ساختندی خاتمی
آسمانش حلقه بایستی و خورشیدش نگین
همت تو گر امل را گوید اندر صلح هان
هیبت تو گر اجل را گوید اندر بزم هین
بارگاه ملک و دولت را به‌ دین و داد تو
تهنیت گویند هر روزی کرام‌الکاتبین
تا که تو عدل و سیاست بر جهان گسترده‌ای
اصل ملک و قطب دولت پایدارست و متین
هم تذروان رسته‌اند از چنگل باز سپید
هم‌گوزنان جسته‌اند از پنجهٔ شیر عرین
عالم اندر خواب رفته است و خلایق خفته خوش
بر چنین عدل و سیاست آفرین باد آفرین
در زمان چون دور گردون قدرتی دارد عظیم
در جهان چون روز روشن نصرتی دارد مبین
آسمان برحسب قدرت شاه را نصرت دهد
قدرتی باید چنان تا نصرتی یابد چنین
ملک چون باغ است و عدل تو در آن چون باغبان
سروران چون سرو و میدان چون‌گل و چون یاسمین
دولت پیروز و عدل عالم‌افروز تو هست
چون سرشک ابر نوروزی و باد فرودین
ارسلان سلطانت جدست و ملک سلطان پدر
وز تو خشنودست جان هر دو در خلد برین
زیر فرمان تو خواهد شد به توفیق خدای
از لب دریای مغرب تا لب دریای چین
تا نه بس مدت به دولت غزو را بندی میان
تا اجل برکافران ناگاه بگشاید کمین
سخره شیران شوند آن بت‌پرستان شقی
‌طعمهٔ خوکان شوند آن خوک‌خواران لعین
استخوانهای فرنگان بر در انطاکیه
زیر پای و دست اسبان سپه‌ گردد طحین
ازکنار نهر عاصی تا لب رود فرات
خاک هر منزل به‌خون کافران گردد عجین
کوس فیروزی چنان کوبد به‌ صحرای‌ حلب
کاوفتد آواز او درآمِد و مافارقین
آن ظفر پیرایه دولت بود تا روز حشر
وآن اثر تاریخ ملک و دین بود تا روز دین
گرگمان‌است و خبرگفتار من بس تا نه دیر
این خبرگردد عیان و این‌گمان گردد یقین
تا شهورست و سنین از سیر ماه و آفتاب
تا دیارست و بلاد از حکم رب‌العالمین
زیر فرمان تو بادا هم بلاد و هم دیار
زیر پیمان تو بادا هم شهور و هم سنین
نصرت و تأیید بادت در رکاب و در عنان
عصمت و توفیق بادت بر یسار و بر یمین
تو رعیت را پناه و مر تو را دولت پناه
تو شریعت را معین و مر تورا ایزد معین
آسمان‌کرده ندا هر روز بر درگاه تو
کای خداوندان حاجت اُ‌د‌خلوها آمنین

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

دو محمد آفرید ایزد سزای آفرین
آن رسول راستان این پادشاه راستین
هوش مصنوعی: خداوند دو محمد آفرید؛ یکی رسولی که راه درست را نشان می‌دهد و دیگری پادشاهی که حقیقی و راستین است.
آن محمد بود در پیغمبری صدر زمان
وین محمد هست در شاهنشهی فخر زمین
هوش مصنوعی: محمد در زمان پیامبری، بهترین و برترین بود و اکنون هم محمد در مقام شاهنشاهی، مایه افتخار این سرزمین است.
آن محمد در عرب صاحب کتابی بی‌همال
وین محمد در عجم صاحبقرانی بی‌قرین
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که محمد در عربستان صاحب کتابی بی‌نظیر و خاص است و در ایران نیز محمد دیگری وجود دارد که در شأن و مقام بی‌همتاست. به عبارت دیگر، هر دو محمد در سرزمین‌های مختلف ویژگی‌های منحصربه‌فرد و بزرگی دارند.
آن یکی را بر هدی مُهر نبوت در کَتَف
وین دگر را در هنر مهر سعادت بر جبین
هوش مصنوعی: یکی از آن‌ها در کتف خود نشانه‌ای از نبوت دارد و دیگری بر پیشانی‌اش نشانی از هنر و سعادت.
بود حیدر آن محمد را رفیقی کاردان
هست شاه دین محمد را وزیری پیش بین
هوش مصنوعی: حیدر هم‌پیمان و یار محمد است، او کسی است که در کارها ماهر و تواناست. محمد، که شاه دین است، وزیری دارد که آینده‌نگر و هوشمند است.
این محمد هست در دنیا نیابت‌دار آن
وآن محمد هست در عُقبی شفاعت‌خواه این
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که محمد در این دنیا نقش نمایندگی و هدایت را بر عهده دارد و در آخرت نیز به درخواست شفاعت از مردم می‌پردازد.
ای غیاث دین و دنیا تا تو گشتی پادشاه
رونق دیگرگرفت از فر تو دنیا و دین
هوش مصنوعی: ای منجی و حامی دین و دنیا، وقتی تو به سلطنت رسیدی، جهان و دین از نور و جلال تو رونق تازه‌ای پیدا کردند.
تا امیرالمؤمنین را چون تویی باشد قسیم
نصرت و راحت بود قِسم امیرالمؤمنین
هوش مصنوعی: تا زمانی که شخصی چون امیرالمؤمنین وجود دارد، تقسیم نصرت و آرامش نیز برای او ست.
دست اقبال تو را گر ساختندی خاتمی
آسمانش حلقه بایستی و خورشیدش نگین
هوش مصنوعی: اگر دست تقدیر برای تو قراری می‌گذاشت، باید تمام آسمان به دور آن خاتم می‌چرخید و خورشید به عنوان نگین آن می‌درخشید.
همت تو گر امل را گوید اندر صلح هان
هیبت تو گر اجل را گوید اندر بزم هین
هوش مصنوعی: اگر تلاش و اراده‌ات برای ساختن آرامش باشد، پس حد و مرز قدرت و جلال تو مانند قدرت مرگ در جشن و لذت می‌درخشد.
بارگاه ملک و دولت را به‌ دین و داد تو
تهنیت گویند هر روزی کرام‌الکاتبین
هوش مصنوعی: هر روز نویسندگان بزرگ و محترم، با احترام و ستایش، برکت و خیر را به کاخ حکومت و قدرت تو اعلام می‌کنند.
تا که تو عدل و سیاست بر جهان گسترده‌ای
اصل ملک و قطب دولت پایدارست و متین
هوش مصنوعی: تا زمانی که تو به انصاف و مدیریت در جهان پرداخته‌ای، اساس کشور و محور قدرت稳 و پایدار است.
هم تذروان رسته‌اند از چنگل باز سپید
هم‌گوزنان جسته‌اند از پنجهٔ شیر عرین
هوش مصنوعی: همه‌ی آن‌هایی که از جنگل دور شده‌اند، به آرامی به زندگی جدیدی روی آورده‌اند، و نیز، آن‌هایی که از زور و قدرت دشمن رها شده‌اند، به زندگی آزاد رسیده‌اند.
عالم اندر خواب رفته است و خلایق خفته خوش
بر چنین عدل و سیاست آفرین باد آفرین
هوش مصنوعی: در اینجا به بیان این نکته پرداخته می‌شود که جهان در خواب است و مردم نیز در آرامش خود غوطه‌ورند. بر چنین عدالت و حکومتی که این وضعیت را به وجود آورده است، حاکی از تحسین و ستایش است.
در زمان چون دور گردون قدرتی دارد عظیم
در جهان چون روز روشن نصرتی دارد مبین
هوش مصنوعی: در زمان، همان‌طور که آسمان (دور گردون) قدرت و سلطه وسیعی دارد، جهان نیز همچون روز روشن در قدرت و یاری خود، روشنی و وضوح دارد.
آسمان برحسب قدرت شاه را نصرت دهد
قدرتی باید چنان تا نصرتی یابد چنین
هوش مصنوعی: آسمان به خاطر قدرت شاه به او کمک می‌کند و برای به دست آوردن چنین کمکی، باید قدرتی وجود داشته باشد که به این حمایت دست یابد.
ملک چون باغ است و عدل تو در آن چون باغبان
سروران چون سرو و میدان چون‌گل و چون یاسمین
هوش مصنوعی: پادشاهی مانند باغی است که عدالت تو در آن همچون باغبانی است که مراقبت و تدبیر می‌کند. سروران و بزرگان مانند درختان سرو هستند و میدان جامعه نیز مانند گل‌ها و یاس‌های زیباست.
دولت پیروز و عدل عالم‌افروز تو هست
چون سرشک ابر نوروزی و باد فرودین
هوش مصنوعی: خوشبختی و سعادت در دستان توست و عدالت تو را روشنایی می‌بخشد، مثل باران بهاری که به زمین زندگی می‌بخشد و نسیم فروردین که طراوت و سرزندگی را به ارمغان می‌آورد.
ارسلان سلطانت جدست و ملک سلطان پدر
وز تو خشنودست جان هر دو در خلد برین
هوش مصنوعی: سلطنت ارسلان از اجدادش به ارث رسیده و پادشاهی پدرش نیز او را راضی کرده است. جان هر دوی آن‌ها در بهشت است.
زیر فرمان تو خواهد شد به توفیق خدای
از لب دریای مغرب تا لب دریای چین
هوش مصنوعی: با یاری خدا و تحت فرمان تو، از سمت دریاهای مغرب تا دریاهای چین، همه چیز به زیر سلطه‌ات درخواهد آمد.
تا نه بس مدت به دولت غزو را بندی میان
تا اجل برکافران ناگاه بگشاید کمین
هوش مصنوعی: مدتی نگذار به دشمنان جایی برای آرامش باشد، زیرا سرانجام تقدیر به ناگهانی بر آنها هجوم خواهد برد.
سخره شیران شوند آن بت‌پرستان شقی
‌طعمهٔ خوکان شوند آن خوک‌خواران لعین
هوش مصنوعی: افرادی که به بت‌ها و idols روی می‌آورند، سرنوشت ناخوشایندی خواهند داشت و به مانند طعمه‌ای برای جانوران پست در خواهند آمد. کسانی که به درستی ایمان نمی‌آورند و از حقیقت دور می‌شوند، به سرنوشتی خفت بار دچار خواهند شد.
استخوانهای فرنگان بر در انطاکیه
زیر پای و دست اسبان سپه‌ گردد طحین
هوش مصنوعی: این جمله به شکست و پامال شدن دشمنان اشاره دارد که به دست نیروهای مسلمان و در میدان جنگ به نظاره نشسته‌اند. استخوان‌ها به عنوان نمادی از قربانیان جنگ، نشان‌دهنده قدرت و تسلط بر دشمنان است. به طور کلی، این متن از پیروزی و غلبه بر دشمنان صحبت می‌کند.
ازکنار نهر عاصی تا لب رود فرات
خاک هر منزل به‌خون کافران گردد عجین
هوش مصنوعی: از کنار رود عاصی تا لب رود فرات، خاک هر خانه با خون کافران آمیخته خواهد شد.
کوس فیروزی چنان کوبد به‌ صحرای‌ حلب
کاوفتد آواز او درآمِد و مافارقین
هوش مصنوعی: صدای شادی و پیروزی آن‌چنان در دشت‌های حلب طنین‌انداز می‌شود که حتی از دنیا برون‌رفته‌ها نیز صدای آن را می‌شنوند.
آن ظفر پیرایه دولت بود تا روز حشر
وآن اثر تاریخ ملک و دین بود تا روز دین
هوش مصنوعی: پیروزی به عنوان زینت سلطنت از روز قیامت تا همیشه باقی است و این نشانه‌ای از تاریخ کشور و دین خواهد بود تا روز حساب.
گرگمان‌است و خبرگفتار من بس تا نه دیر
این خبرگردد عیان و این‌گمان گردد یقین
هوش مصنوعی: من گمان می‌کنم و گفتار من کافی است تا اینکه این خبر به زودی روشن شود و این گمان به حقیقت تبدیل گردد.
تا شهورست و سنین از سیر ماه و آفتاب
تا دیارست و بلاد از حکم رب‌العالمین
هوش مصنوعی: تا زمانی که ماه و خورشید در حال حرکت‌اند، سرزمین‌ها و کشورهای مختلف تحت فرمان پروردگار جهانیان خواهند بود.
زیر فرمان تو بادا هم بلاد و هم دیار
زیر پیمان تو بادا هم شهور و هم سنین
هوش مصنوعی: همه سرزمین‌ها و کشورهای زیر فرمان تو هستند و تمامی زمان‌ها و سال‌ها نیز تحت پیمان و عهد تو قرار دارند.
نصرت و تأیید بادت در رکاب و در عنان
عصمت و توفیق بادت بر یسار و بر یمین
هوش مصنوعی: کمک و حمایت تو در کنار و در دست عصمت و توفیق تو در سمت چپ و راست.
تو رعیت را پناه و مر تو را دولت پناه
تو شریعت را معین و مر تورا ایزد معین
هوش مصنوعی: تو برای رعیت پناهی و دولت هم برای تو پناه است. شریعت هم برای تو کمک‌کار است و خداوند نیز یار و یاور توست.
آسمان‌کرده ندا هر روز بر درگاه تو
کای خداوندان حاجت اُ‌د‌خلوها آمنین
هوش مصنوعی: هر روز آسمان به درگاه تو ندا می‌دهد، ای پروردگار، که ای کسانی که به حاجت آمده‌اید، وارد شوید و در امان باشید.