گنجور

شمارهٔ ۴۰۸

ای مبارک فخر امت ای همایون مجددین
ای سزای آفرین از خالق خلق‌آفرین
ای به اصل اندر تو را جد و پدر محمود و فصل
روزگار و کار تو چون نام آن و نام این
صاحب خیرات بر روی زمین چون تو کجاست
کز تو خشنودست و خرم صاحب روی زمین
مجد دینی تو به راحت او معین‌الدین حق
چشم دین هرگز نبیند چون شما مجد و معین
هست رسم نیک تو بر جامهٔ ملت طراز
هست رای پاک او بر خاتم دولت نگین
تو نداری در معانی از هنرمندان همال
واو ندارد در معالی از هنرمندان قرین
تو کریمی حق‌شناسی او جوادی حق‌گزار
تو همامی کاردانی او وزیری دوربین
هست برج سعد را توفیق تو ماهی منیر
هست دَرج ملک را توقیع او دُرّی ثمین
رایت ملت به تو منصور شد تا نفخ صور
خانهٔ دولت بدو معمور شد تا روز دین
هر دو را پیوسته توفیق است بر اعمال خیر
آمد اندر شأ‌نِ هر دو نِعم اجرِالعامِلین
تا که این صدر خراسان در خراسان آمدست
نیست یکدل در خراسان جز به‌شکر او رهین
آفتاب شادی از ابر امید آید برون
چون برون آید به‌دیوان دست او از آستین
صدر ایوان شد ز انصافش سزای تهنیت
ملک و دولت شد ز تدبیرش سزای آفرین
روزگار از داد و دینش خرم و آراسته است
همچو باغ از ابر نوروزی و باد فرودین
کبک و تیهو رسته‌اند از چنگل بازسپید
گور و آهو جسته‌اند از پنجهٔ شیر عرین
ای به فردوس برین راضی زتو جان صفی
وز دل صافی تو دنیا چو فردوس برین
هرچه از خیرات درگیتی خبر بود وگمان
اندر این عصر از خصال تو عیان است و یقین
این همه توفیق کایزد داشت ارزانی تو را
بر سعادتهای کلی هست برهان مبین
گر پیمبر داشت مهری از نبوت بر کَتَف
همچنان داری تو نوری از سعادت بر جبین
از کمال حسن زیبد زیور کرسی و عرش
هرچه بنویسد زاعمالت کرام‌الکاتبین
گرچه من خادم به خدمت همنشین تو نی‌ام
اشتیاق توست دایم با دل من همنشین
گه درود تو رساند سوی من باد صبا
گه ثنای من رساند سوی تو روح‌الامین
دفتری داری ز شعرم در یمین و در یسار
محضری دارم زشکرت در یسار و در یمین
هست درخور طلعت میمون تو چشم مرا
همچنان چون تشنه را درخور بود ماء معین
تا که در اسلام تاریخ سنین است و شهور
بر تو فرخ باد و میمون هم شهور و هم سنین
سال و مه در موکب تو رایت نصرت به پای
روز و شب بر درگه تو اسب دولت زیر زین

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ای مبارک فخر امت ای همایون مجددین
ای سزای آفرین از خالق خلق‌آفرین
هوش مصنوعی: ای عزیز و بزرگوار امت، ای مظهر نوآوری و تجدید، تو شایسته سپاس و ستایش از خالق تمامی موجودات هستی.
ای به اصل اندر تو را جد و پدر محمود و فصل
روزگار و کار تو چون نام آن و نام این
هوش مصنوعی: تو که ریشه‌ات به اجداد بزرگ و نیکو برمی‌گردد و در روزگار و اوضاع خود، چه نسبت به نام و آوازه‌ات و چه نسبت به این نام‌ها و مشاهیر، ویژگی‌هایی داری.
صاحب خیرات بر روی زمین چون تو کجاست
کز تو خشنودست و خرم صاحب روی زمین
هوش مصنوعی: کجا می‌توان کسی را پیدا کرد که خود دارای خوبی‌ها باشد و از وجود تو شاد و راضی باشد، ای کسی که بر روی زمین زندگی می‌کند؟
مجد دینی تو به راحت او معین‌الدین حق
چشم دین هرگز نبیند چون شما مجد و معین
هوش مصنوعی: شرف و مقام دینی تو به راحت و آسایش کسی است که راهنمای دین است. چشم دین هرگز مجد و عزت کسی را مانند تو نمی‌بیند.
هست رسم نیک تو بر جامهٔ ملت طراز
هست رای پاک او بر خاتم دولت نگین
هوش مصنوعی: زندگی و ویژگی‌های خوب تو، مانند زیری که ملت را می‌پوشاند، نشان‌دهنده‌ی ارزش‌ها و اصولت است. همچنین، اندیشه‌ی پاک و درستی که داری، مانند نگین بر حکمت و قدرت حاکمیتی تو در جامعه می‌درخشد.
تو نداری در معانی از هنرمندان همال
واو ندارد در معالی از هنرمندان قرین
هوش مصنوعی: تو در فهم معانی و مفاهیم هنری توانایی نداری؛ مانند واو که در کناره کلمات هنرمندان وجود ندارد.
تو کریمی حق‌شناسی او جوادی حق‌گزار
تو همامی کاردانی او وزیری دوربین
هوش مصنوعی: تو انسان بزرگواری هستی که شایسته‌ی سپاسگزاری است و به خوبی کارهای نیک و امانت را انجام می‌دهی. تو همانند یک وزیر حکیم و دلسوزی هستی که همیشه به دور و بر خود نگاه می‌کنی و مراقب امور دیگران هستی.
هست برج سعد را توفیق تو ماهی منیر
هست دَرج ملک را توقیع او دُرّی ثمین
هوش مصنوعی: درخشش ماه و موفقیت برج سعد به خاطر وجود تو است و تزیین درهای ملک به دلیل امضای تو، همانند دُرّی گرانبهاست.
رایت ملت به تو منصور شد تا نفخ صور
خانهٔ دولت بدو معمور شد تا روز دین
هوش مصنوعی: سرنوشت و اراده ملت به تو پیروزی داد، تا وقتی که فریاد و صدای قیامت برپا شد و خانهٔ حکومت به آن آباد گردد، تا روز جزا.
هر دو را پیوسته توفیق است بر اعمال خیر
آمد اندر شأ‌نِ هر دو نِعم اجرِالعامِلین
هوش مصنوعی: هر دو نفر همواره در انجام کارهای نیک موفق هستند و پاداش اعمالشان در شان هر دوی آنها، نعمت بزرگ برای کارگران نیکوکار است.
تا که این صدر خراسان در خراسان آمدست
نیست یکدل در خراسان جز به‌شکر او رهین
هوش مصنوعی: تا زمانی که این مقام والای خراسان در این دیار وجود دارد، هیچ‌کس در خراسان نیست که بی‌سبب و در دل به شکرگزاری او نپردازد.
آفتاب شادی از ابر امید آید برون
چون برون آید به‌دیوان دست او از آستین
هوش مصنوعی: نور شادی مانند تابش آفتاب از ابرهای امید به بیرون می‌آید، و هنگامی که این نور نمایان شود، دستی از آستین او بیرون می‌آید.
صدر ایوان شد ز انصافش سزای تهنیت
ملک و دولت شد ز تدبیرش سزای آفرین
هوش مصنوعی: بخشی از این شعر به توفیق و شایستگی فردی اشاره دارد که با عدل و انصاف خود، مقامی والا کسب کرده و با تدبیر و تدبیرش، حکومتی موفق به دست آورده است. به عبارتی، این فرد به خاطر رفتار نیک و هوشمندی‌اش، لایق تحسین و تبریک است.
روزگار از داد و دینش خرم و آراسته است
همچو باغ از ابر نوروزی و باد فرودین
هوش مصنوعی: دنیا به خاطر عدالت و مروت به زیبایی و سرسبزی رسیده است، مانند باغی که تحت بارش باران‌های بهاری و وزش بادهای خوش بهاری شکوفا شده است.
کبک و تیهو رسته‌اند از چنگل بازسپید
گور و آهو جسته‌اند از پنجهٔ شیر عرین
هوش مصنوعی: پرنده‌هایی مانند کبک و تیهو از دندان‌های شکارچیان فرار کرده‌اند و جانورانی چون گور و آهو از چنگال شیر درنده نجات یافته‌اند.
ای به فردوس برین راضی زتو جان صفی
وز دل صافی تو دنیا چو فردوس برین
هوش مصنوعی: ای کسی که در بهشت جاویدی، از وجود پاکت راضی‌ام و از دل پاکت دنیا را مانند بهشت می‌بینم.
هرچه از خیرات درگیتی خبر بود وگمان
اندر این عصر از خصال تو عیان است و یقین
هوش مصنوعی: هر چیزی که در دنیا از نیکی‌ها و خوبی‌ها خبر داریم، به‌راستی در این زمان از ویژگی‌های تو مشخص و واضح است.
این همه توفیق کایزد داشت ارزانی تو را
بر سعادتهای کلی هست برهان مبین
هوش مصنوعی: این همه موفقیت که خداوند به تو عطا کرده، نشانه‌ای است از خوشبختی‌های بزرگ و دلیل روشنی است بر سعادت تو.
گر پیمبر داشت مهری از نبوت بر کَتَف
همچنان داری تو نوری از سعادت بر جبین
هوش مصنوعی: اگر پیامبر نشانی از رسالت بر دوش داشت، تو نیز نوری از سعادت بر پیشانی داری.
از کمال حسن زیبد زیور کرسی و عرش
هرچه بنویسد زاعمالت کرام‌الکاتبین
هوش مصنوعی: زیبایی و کمال حقیقتاً چیزی است که بر افراشته‌ها و جایگاه‌های بلند می‌نشیند. هر چه که از اعمال تو نوشته شود، در دست نویسندگان بزرگ و با فضیلت قرار خواهد گرفت.
گرچه من خادم به خدمت همنشین تو نی‌ام
اشتیاق توست دایم با دل من همنشین
هوش مصنوعی: با وجود اینکه من به عنوان خدمتگزار در کنار تو نیستم، اما همیشه عشق و اشتیاق تو در دل من حضور دارد و همدم من است.
گه درود تو رساند سوی من باد صبا
گه ثنای من رساند سوی تو روح‌الامین
هوش مصنوعی: گاهی باد صبا پیام سلام تو را به من می‌آورد و گاهی روح‌الامین (عزراییل) ستایش من را به تو می‌رساند.
دفتری داری ز شعرم در یمین و در یسار
محضری دارم زشکرت در یسار و در یمین
هوش مصنوعی: تو در دو طرف زندگی‌ام، دفتر شعری داری و همزمان در دو طرف وجودم، شاهدی از شکر و نعمت تو دارم.
هست درخور طلعت میمون تو چشم مرا
همچنان چون تشنه را درخور بود ماء معین
هوش مصنوعی: چشم من همچون تشنه‌ای است که نوشیدنی گوارا و زلال را می‌طلبد، و زیبایی تو دقیقاً همان چیزی است که به آن نیاز دارم.
تا که در اسلام تاریخ سنین است و شهور
بر تو فرخ باد و میمون هم شهور و هم سنین
هوش مصنوعی: در دنیای اسلام، سال‌ها و ماه‌ها برای تو خوش و خرم باشد و برکت داشته باشد، چه در ماه‌ها و چه در سال‌ها.
سال و مه در موکب تو رایت نصرت به پای
روز و شب بر درگه تو اسب دولت زیر زین
هوش مصنوعی: در این بیت، شاعر به ارزش و عظمت جایگاه کسی که مورد ستایش است اشاره می‌کند. او از حضور سال و ماه در کنار این شخص سخن می‌گوید و به نوعی به شکوهی که در زندگی او وجود دارد اشاره می‌کند. همچنین، روز و شب به عنوان نشانه‌هایی از تلاش و کوشش در درگاه آن شخص مطرح می‌شوند و اسب دولت نشان‌دهنده قدرت و رونق آن فرد است. به طور کلی، این ابیات توصیفی از مقام و منزلت بالا و تاثیرگذار شخص مورد نظر است.