گنجور

شمارهٔ ۳۹۹

عید قربان و ماه فروردین
هر دو با یک دگر شدند قرین
شد مُصلّی از آن چو چرخ بلند
شد گلستان ازین چو خُلد برین
آن زمین لانه‌رنگ کرد از خون
وین پر از لاله کرد روی زمین
راغ از آن پر عقیق و مرجان شد
باغ از این پربنفشه و نسرین
زینت و منبرست زینت آن
نرگس و سوسن است تحفهٔ این
جشن آن هست در عرب سنت
جشن این هست در عجم آیین
هر دو تا جاودان همی خواهند
عزّ و پیروزی مُعِزّالدین
ناصر ملت و مُعینِ امام
آنکه یزدانش ناصرست و معین
شاه سنجر که زخمِ خنجر او
بشکند پشت و یال شیر عرین
پدر و جَدِّ او کجا کردند
آنکه او کرد بر در غزنین
برتر از خسروان پیشین است
گرچه او هست شاه باز پسین
آن دلیری که او به زابل کرد
مرتضی کرد در صف صِفّین
بر دل سرکشان کشید کمان
بر صف دشمنان گشاد کمین
خصم را کرد خستهٔ پیکان
پیل را کرد کشته‌ ی زوبین
پار اگر فتح زابلستان کرد
کند امسال فتح قسطنطین
ببرد خواب قیصر و فَغفو‌ر
هیبت تیغ او به روم و به چین
ور ببیند نشان او در خواب
روی فغفور چین شود پر چین
خشم او آتشی زبانه‌زنان
بِفُروزد همی ز ماءِ مَعین
همچو کوه است اسب او لیکن
باد گردد چو بر نهندش زین
آن زمان در زمانه خوانندش
شاه آتش نشان باد نشین
تا ز تمکین کردگار جهان
باشد او در مکان مُلک مکین
در مکان شرف مکین گردد
هر که را رای او کند تمکین
صِلَتَش در ترازوی گردون
گر بسنجند بشکند شاهین
در دل اختران زند منقار
گر بپرد ز دست او شاهین
صدف و نافه از مدایح او
گوهرآگین شدند و مشک‌آگین
باد عفوش همی گشاده کند
آب حیوان ز آذر برزین
زین قبل طبع و کلک مادح او
هست پر مشک ناب و درّ ثمین
ای چو جَدّ و پدر به سلطانی
از سلاطین روزگار گُزین
ساه غزنین و خان ترکستان
دل به شکر تو کرده‌اند رهین
چون تو لشکرکشی کشد زنشاط
بخت عالی عَلَم به عِلییّن
هرکه کین تو دارد اندر دل
از دلش روزگار توزد کین
وانکه از تیغ تو شود در خواب
نیز سر برندارد از بالین
شرح اخبار شاهنامهٔ توست
عَلَم جامهٔ شهور و سنین
خاتم دولت تو را زیبد
آسمان حلقه و ستاره نگین
جود تو هست دست میکائیل
فرّ تو هست پرِّ روحِ امین
سخنانت به وحی ماند راست
که خدایت همی‌ کند تلقین
چون به بزم و به رزم‌گیری تو
جام و شمشیر در یسار و یمین
مرغوا بر ولی شود مروا
آفرین بر عدو شود نفرین
نامهٔ تو چو نعلِ زرین است
شکل پروین چو کوکب سیمین
نعل اسبان و کوکب سِپَرت
باد همواره از مه و پروین
همه روزت جو عید اضحی باد
همه سالت چو ماه فروردین
بهرهٔ دشمنانت باد دو جای
زین جهان سجن‌ و زان جهان سجین
از خلایق تو را دعای به خیر
آن دعا را ز اختران آمین

اطلاعات

وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

عید قربان و ماه فروردین
هر دو با یک دگر شدند قرین
هوش مصنوعی: عید قربان و ماه فروردین همزمان و همراه یکدیگر شده‌اند.
شد مُصلّی از آن چو چرخ بلند
شد گلستان ازین چو خُلد برین
هوش مصنوعی: وقتی که چرخ زمان به حرکت درآمد، مشاهده می‌شود که مانند یک باغ گلستانی، همه چیز زیبا و دل‌انگیز می‌شود، به گونه‌ای که بهشت را یادآوری می‌کند.
آن زمین لانه‌رنگ کرد از خون
وین پر از لاله کرد روی زمین
هوش مصنوعی: زمین از خون پرندگان رنگین شده و حالا روی آن پر از گل‌های لاله است.
راغ از آن پر عقیق و مرجان شد
باغ از این پربنفشه و نسرین
هوش مصنوعی: باغ به خاطر پرهای زیبا و رنگارنگش شگفت‌انگیز شده است و غنچه‌های بنفشه و نسرین آن را زیباتر کرده‌اند.
زینت و منبرست زینت آن
نرگس و سوسن است تحفهٔ این
هوش مصنوعی: این جمله به زیبایی گل‌های نرگس و سوسن اشاره دارد و می‌گوید که آنها زینت و زیبایی منبر (در واقع نماد کلام و بیان) هستند. به عبارتی، گل‌ها خود زیبایی طبیعت و هنر سخنوری را تجسم می‌کنند.
جشن آن هست در عرب سنت
جشن این هست در عجم آیین
هوش مصنوعی: جشن در عرب به این صورت برگزار می‌شود و در ایران به شکل دیگری برگزار می‌گردد.
هر دو تا جاودان همی خواهند
عزّ و پیروزی مُعِزّالدین
هوش مصنوعی: هر دو نفر خواهان جاودانگی و پیروزی هستند، و به تبع آن عزت و شرف نیز خواستارند.
ناصر ملت و مُعینِ امام
آنکه یزدانش ناصرست و معین
هوش مصنوعی: ناصر ملت و یاری‌دهنده‌ی امام، کسی است که خداوند او را یاری‌کننده و پشتیبان قرار داده است.
شاه سنجر که زخمِ خنجر او
بشکند پشت و یال شیر عرین
هوش مصنوعی: شاه سنجر به قدری قوی و شجاع است که اگر زخم خنجر او به شیر عرین بزند، می‌تواند پشت و یال او را بشکند.
پدر و جَدِّ او کجا کردند
آنکه او کرد بر در غزنین
هوش مصنوعی: پدر و اجداد او چه کار کردند که او چنین کاری را در دروازه غزنین انجام داد؟
برتر از خسروان پیشین است
گرچه او هست شاه باز پسین
هوش مصنوعی: او از پادشاهان گذشته برتر است، هرچند که او آخرین شاه است.
آن دلیری که او به زابل کرد
مرتضی کرد در صف صِفّین
هوش مصنوعی: شجاعت و دلیری که او در زابل نشان داد، همان طور که مرتضی (علی علیه السلام) در نبرد صفین از خود بروز داد.
بر دل سرکشان کشید کمان
بر صف دشمنان گشاد کمین
هوش مصنوعی: بر دل کسانی که سرکشی کردند، کمان کشیده شد و بر صف دشمنان، دام تدارک دیده شد.
خصم را کرد خستهٔ پیکان
پیل را کرد کشته‌ ی زوبین
هوش مصنوعی: دشمن را به ناتوانی و خستگی رساند و فیل را با نیزه‌ای به قتل رساند.
پار اگر فتح زابلستان کرد
کند امسال فتح قسطنطین
هوش مصنوعی: اگر امسال زابلستان را فتح کند، پس باید قسطنطنیه را هم بگشاید.
ببرد خواب قیصر و فَغفو‌ر
هیبت تیغ او به روم و به چین
هوش مصنوعی: خواب قیصر را با خود برد و قدرت و هیبت شمشیر او، روم و چین را تحت تأثیر قرار داد.
ور ببیند نشان او در خواب
روی فغفور چین شود پر چین
هوش مصنوعی: اگر کسی در خواب نشانه‌ای از او را ببیند، روی فغفور (پادشاه چین) به واسطه آن نشان پر از زینت و زینت‌ها خواهد شد.
خشم او آتشی زبانه‌زنان
بِفُروزد همی ز ماءِ مَعین
هوش مصنوعی: خشم او مانند آتش شعله‌ور می‌سوزد و همواره از آب زلالی سرچشمه می‌گیرد.
همچو کوه است اسب او لیکن
باد گردد چو بر نهندش زین
هوش مصنوعی: اسب او همچون کوه است و محکم و استوار به نظر می‌رسد، اما به محض اینکه زین بر او می‌گذارند، چون باد سبک و چابک می‌شود.
آن زمان در زمانه خوانندش
شاه آتش نشان باد نشین
هوش مصنوعی: در آن زمان، در دوران خودش، او مانند یک فرمانروای آتش‌نشانی بود که بر فراز بادها نشسته بود.
تا ز تمکین کردگار جهان
باشد او در مکان مُلک مکین
هوش مصنوعی: تا زمانی که قدرت خداوند در عالم وجود دارد، او در جایی که سلطنت می‌کند، باقی خواهد ماند.
در مکان شرف مکین گردد
هر که را رای او کند تمکین
هوش مصنوعی: هر کسی که در برابر اراده‌اش تسلیم شود، در جایگاه شرف و کرامت قرار خواهد گرفت.
صِلَتَش در ترازوی گردون
گر بسنجند بشکند شاهین
هوش مصنوعی: اگر ارتباطش را با دنیا بسنجند، به قدری ارزشمند است که هر مقیاسی از آن فراتر می‌رود.
در دل اختران زند منقار
گر بپرد ز دست او شاهین
هوش مصنوعی: اگر به دل ستاره‌ها نفوذ کند، آیا شاهین می‌تواند از دست او پرواز کند؟
صدف و نافه از مدایح او
گوهرآگین شدند و مشک‌آگین
هوش مصنوعی: صدف و نافه، به خاطر ستایش‌ها و ویژگی‌های او، پر از گوهر و عطر شده‌اند.
باد عفوش همی گشاده کند
آب حیوان ز آذر برزین
هوش مصنوعی: باد عفوش موجب می‌شود که آب حیوان از آتش زبرین جاری شود.
زین قبل طبع و کلک مادح او
هست پر مشک ناب و درّ ثمین
هوش مصنوعی: قبل از این، قلم و روح من تنها برای ستایش اوست، که مانند عطر خوش و جواهرات باارزش است.
ای چو جَدّ و پدر به سلطانی
از سلاطین روزگار گُزین
هوش مصنوعی: ای کسی که مانند جد و پدر خود، بر یکی از پادشاهان زمان تسلط داری، انتخاب کن.
ساه غزنین و خان ترکستان
دل به شکر تو کرده‌اند رهین
هوش مصنوعی: غزنویان و خان ترکستان به خاطر شیرینی تو، دل به تو سپرده‌اند و خود را به تو وابسته کرده‌اند.
چون تو لشکرکشی کشد زنشاط
بخت عالی عَلَم به عِلییّن
هوش مصنوعی: زمانی که خوشبختی و سعادت تو به اوج برسد، مانند لشکری که به میدان می‌آید، پیروزی و فخر را به همراه می‌آورد.
هرکه کین تو دارد اندر دل
از دلش روزگار توزد کین
هوش مصنوعی: هر کسی که در دلش حسادت یا کینه‌ای به تو دارد، روزگارش به دلیل همین کینه تلخ و بد خواهد گذشت.
وانکه از تیغ تو شود در خواب
نیز سر برندارد از بالین
هوش مصنوعی: کسی که از شمشیر تو آسیب ببیند، حتی در خواب نیز نمی‌تواند از جای خود بلند شود.
شرح اخبار شاهنامهٔ توست
عَلَم جامهٔ شهور و سنین
هوش مصنوعی: این جمله به این معناست که داستان‌های شاهنامه بیانگر رویدادها و ماجراهای مختلفی از تاریخ و فرهنگ ایرانی است و مانند لباسی بر تن زمان و سال‌ها قرار گرفته است.
خاتم دولت تو را زیبد
آسمان حلقه و ستاره نگین
هوش مصنوعی: گنبد آسمان و ستاره‌ها به زینت و زیبایی تو می‌افزایند و باید در برابر مقام و عظمت تو تا کرده و سر تعظیم فرود آورند.
جود تو هست دست میکائیل
فرّ تو هست پرِّ روحِ امین
هوش مصنوعی: نیکی و generosity تو همچون دست میکائیل است که برکت و نعمت را به ارمغان می‌آورد. همچنین قدرت و لطافت تو همانند بال‌های روح امین است که حقیقت و زیبایی را به زندگی می‌آورد.
سخنانت به وحی ماند راست
که خدایت همی‌ کند تلقین
هوش مصنوعی: سخنان تو مانند وحی الهی است، زیرا خدایت تو را راهنمایی می‌کند.
چون به بزم و به رزم‌گیری تو
جام و شمشیر در یسار و یمین
هوش مصنوعی: وقتی در میهمانی یا میدان جنگ حضور داری، باید در یک دست جام و در دست دیگر شمشیر را داشته باشی.
مرغوا بر ولی شود مروا
آفرین بر عدو شود نفرین
هوش مصنوعی: اگر کسی را دوست داشته باشی، او برای تو عزیز و محترم خواهد شد، اما اگر نسبت به کسی دشمنی داشته باشی، او را نفرین می‌کنی.
نامهٔ تو چو نعلِ زرین است
شکل پروین چو کوکب سیمین
هوش مصنوعی: نامهٔ تو مانند نعل طلایی است و شکل تو همچون ستاره‌ای نقره‌ای می‌باشد.
نعل اسبان و کوکب سِپَرت
باد همواره از مه و پروین
هوش مصنوعی: نعل اسبان و ستاره‌های سپید همیشه از مه و پرتو پروین درخشان است.
همه روزت جو عید اضحی باد
همه سالت چو ماه فروردین
هوش مصنوعی: باشد که هر روز تو مانند روز عید قربانی باشد و هر سال تو همچون ماه فروردین پر از سرزندگی و طراوت باشد.
بهرهٔ دشمنانت باد دو جای
زین جهان سجن‌ و زان جهان سجین
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که برای دشمنان، بهره‌ای جز زندان و عذاب در این دنیا و آن دنیا نداشته باشند. به عبارت دیگر، کسی که دشمنی می‌کند، باید تنها رنج و زحمت را تجربه کند.
از خلایق تو را دعای به خیر
آن دعا را ز اختران آمین
هوش مصنوعی: از مردم برای تو طلب خیر می‌کنم، و آن دعا را به ستاره‌ها و اختران می‌سپارم که آمین گویند.