گنجور

شمارهٔ ۳۹۴

خدای ماست خداوند آسمان و زمین
منزه از زن و فرزند و از همال و قرین
مُقَدِّری که بر او نسپرد سپهر و نجوم
مُصَوِّری‌که بر او نگذرد شهور و سنین
مؤثری‌ که به تأثیر صنع و قدرت او
محل روح شود نطفه در قرار مکین
وز اندرون سه ظلمت که هر سه پنهان است
بود به تقویت او حیات و قوت جنین
بلند کوه به تقدیر و صنع او هر روز
از آفتاب نهد بر سر افسر زرین
نِطاقِ منطقه سازد به امر او هر شب
سپهر آینه‌گون از مَجَرّه و پروین
عنایت نظر او جوان و تازه کند
جهان پیر وکهن را به ماه فروردین
به باغ و راغ فرستد به دست باد بهار
ز خلد رضوان پیرایه‌های حورالعین
زخاک تیره پدید آورد زر و گوهر
ز چوب خشک برون آورد گل و نسرین
گرفته در کَنَفِ فضل و عدلِ او مسکن
خلایق متفاوت توانگر و مسکین
یکی رسیده ز فضلش زگرد برگردون
یکی فتاده ز عدلش ز سجن در سجین
هرآنکه علم یقین ازکلام او بشنید
یقین بدان‌که ببیند به عین عین یقین
اگر بود سوی طین بازگشت آدمیان
عجب مدار که آدم سرشته شد از طین
شگفت نیست به جان رغبت و زمرگ حذر
که مرگ ناخوش و تلخ است و جان خوش و شیرین
اگر مهین خلایق تویی بدان منگر
بدان نگرکه تویی قطره‌ای ز ماء معین
ز روم تا در چین‌ گر به تیغ بگشایی
چو تیغ مرگ ببینی رخ تو گیرد چین
به عاقبت ز سر خاک تو برآید خار
اگر تو خاره بخاری به نیزه و زوبین
وگر به‌دست تو آ‌تش برون جهد زکمان
اجل به قهر تو ناگه برون جهد زکمین
نهیب مرگ به خاک اندر آورد سر مرد
اگر ز خاک‌کشد مرد سر به علیّین
حوادث از فلک و روزگار نیست عجب
فلک همیشه چنین بود و روزگار چنین
غرض چه بود فلک را که باز دریا برد
ز درج عزُ و شرف‌ گوهری عزیز و ثمین
سرای شادی شه بر مثال خاتم بود
چه بود یا رب‌ کز وی بیوفتاد نگین
مگرکه‌گنج‌گران بود شخص نازک او
که همچو گنج ‌گران‌ گشت زیر خاک دفین
اگر به خلد برین شد خدیجهٔ الکبری
جهان زفر نبی باد همچو خلد برین
وگر ز قالب زهرا برفت روح لطیف
به صبر باد علی را مدد ز روحِ امین
وگر بنای حیات زبیده‌ گشت خراب
حصار دولت هارون بلند باد و حَصین
اگر به زیر زمین رفت مام شاه جهان
به‌ کام شاه جهان باد ملک روی زمین
ز باغ دولت اگر خشک شد شکفته‌ گلی
شکفته باد گل دولت معزُالدین
وگرگسسته شد از روزگار دولت آن
مباد منقطع از روزگار مدت این
مباد نیز در این دوده دیده‌ای گریان
مباد نیز در این خاندان دلی غمگین
عفیفه‌ای که زدنیا به سوی عقبی رفت
شفیع شاه جهان باد تا به یوم‌الدین
زروزگار و زگردون نصیب شاه جهان
همه فتوح و ظفر باد و نصرت و تمکین
به عز شاه جهان تاج دین و دنیا را
همیشه باد دل شاد و چشم روشن‌بین
بر او ز خلق ثنا باد و از فلک احسنت
بر او زبخت دعا باد و از ملک آمین

اطلاعات

وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

خدای ماست خداوند آسمان و زمین
منزه از زن و فرزند و از همال و قرین
هوش مصنوعی: خدای ما، پروردگار آسمان و زمین است و از هر گونه وابستگی به زن و فرزند و همچنین از هر شراکت و هم‌نشینی پاک و مبراست.
مُقَدِّری که بر او نسپرد سپهر و نجوم
مُصَوِّری‌که بر او نگذرد شهور و سنین
هوش مصنوعی: خدای قدرتمندی که آسمان و ستاره‌ها را در دستش قرار نداده‌اند و هنرمندی که زمان و سال‌ها از او گذر نمی‌کند.
مؤثری‌ که به تأثیر صنع و قدرت او
محل روح شود نطفه در قرار مکین
هوش مصنوعی: مؤثری که با قدرت و خلق خود می‌تواند روح را در مکانی ثابت و پایدار قرار دهد، نطفه‌ای را به وجود می‌آورد.
وز اندرون سه ظلمت که هر سه پنهان است
بود به تقویت او حیات و قوت جنین
هوش مصنوعی: در درون سه تاریکی که همگی پنهان هستند، زندگی و قدرت جنین به وسیله آن‌ها تقویت می‌شود.
بلند کوه به تقدیر و صنع او هر روز
از آفتاب نهد بر سر افسر زرین
هوش مصنوعی: کوه بلند به خواست و ساخت او هر روز از آفتاب بر فراز خود تاجی زرین دریافت می‌کند.
نِطاقِ منطقه سازد به امر او هر شب
سپهر آینه‌گون از مَجَرّه و پروین
هوش مصنوعی: هر شب، به حکم او، آسمان همچون آینه‌ای زیبا و شفاف در منطقه‌ای خاص شکل می‌گیرد و ستاره‌های درخشان در آن نمایان می‌شوند.
عنایت نظر او جوان و تازه کند
جهان پیر وکهن را به ماه فروردین
هوش مصنوعی: نگاه و لطف او به جوانی و تازگی می‌بخشد و جهانی کهنه و سالخورده را در بهار نو تجدید می‌کند.
به باغ و راغ فرستد به دست باد بهار
ز خلد رضوان پیرایه‌های حورالعین
هوش مصنوعی: بهاری که از بهشت برای تزیین باغ و دشت به دست باد می‌رسد، جلوه‌های زیبای حورالعین را به ارمغان می‌آورد.
زخاک تیره پدید آورد زر و گوهر
ز چوب خشک برون آورد گل و نسرین
هوش مصنوعی: از خاک سیاه طلا و جواهر به وجود آورد و از چوب خشک گل و نسرین رویاند.
گرفته در کَنَفِ فضل و عدلِ او مسکن
خلایق متفاوت توانگر و مسکین
هوش مصنوعی: در سایه‌ی رحمت و انصاف او، مردم از اقشار مختلف، چه ثروتمند و چه بی‌بضاعت، زندگی می‌کنند.
یکی رسیده ز فضلش زگرد برگردون
یکی فتاده ز عدلش ز سجن در سجین
هوش مصنوعی: یک نفر از رحمت و فضائل او به اوج و مقام بالا رسیده و به خوشبختی دست یافته است، و شخص دیگری به خاطر عدالت او، از زندان رهایی یافته و به آرامش رسیده است.
هرآنکه علم یقین ازکلام او بشنید
یقین بدان‌که ببیند به عین عین یقین
هوش مصنوعی: هر کسی که از سخنان او علم و یقین را بیاموزد، به راستی مطمئن باشد که می‌تواند حقیقت را با چشمان خود ببیند.
اگر بود سوی طین بازگشت آدمیان
عجب مدار که آدم سرشته شد از طین
هوش مصنوعی: اگر انسان‌ها به اصل و ریشه خود برگردند، جای تعجب نیست که آدم از خاک ساخته شده است.
شگفت نیست به جان رغبت و زمرگ حذر
که مرگ ناخوش و تلخ است و جان خوش و شیرین
هوش مصنوعی: تعجبی ندارد که انسان به زندگی تمایل داشته باشد و از مرگ بترسد؛ چرا که زندگی شیرین و دلپذیر است، در حالی که مرگ تلخ و ناگوار به نظر می‌رسد.
اگر مهین خلایق تویی بدان منگر
بدان نگرکه تویی قطره‌ای ز ماء معین
هوش مصنوعی: اگر تو بزرگ‌ترین و بهترین مخلوقی، به این موضوع توجه نکن که خود را برتر از دیگران می‌دانی. چرا که تو فقط یک قطره از دریای معین و بی‌انتهایی هستی.
ز روم تا در چین‌ گر به تیغ بگشایی
چو تیغ مرگ ببینی رخ تو گیرد چین
هوش مصنوعی: اگر از روم به چین بروی و با شمشیر خود درگیر شوی، همان‌طور که تیغ مرگ را در چهره‌ات می‌بینی، متوجه می‌شوی که چین نیز به رنگ چهره‌ات درمی‌آید.
به عاقبت ز سر خاک تو برآید خار
اگر تو خاره بخاری به نیزه و زوبین
هوش مصنوعی: اگر بر اثر شرایط سخت یا مشکلاتی که از زمین و طبیعت به وجود می‌آید، این احتمال وجود دارد که چیزی از تو بیرون بیاید که زیبا نیست. اگر تو واقعا خاری باشی، می‌توانی به صورت تهدیدی درآیی که دیگران را با نیزه و سلاح‌هایشان آزار می‌دهد.
وگر به‌دست تو آ‌تش برون جهد زکمان
اجل به قهر تو ناگه برون جهد زکمین
هوش مصنوعی: اگر آتش از دست تو به بیرون بیفتد، ناگهان مرگ با خشم از کمین‌گاهش بیرون می‌آید.
نهیب مرگ به خاک اندر آورد سر مرد
اگر ز خاک‌کشد مرد سر به علیّین
هوش مصنوعی: مرگ با قدرت و شدت به زمین می‌کوبد، اما اگر مردی از خاک برخیزد و سر از خاک بیرون بیاورد، به رتبه‌های بلند و والایی دست خواهد یافت.
حوادث از فلک و روزگار نیست عجب
فلک همیشه چنین بود و روزگار چنین
هوش مصنوعی: حوادث و اتفاقات ناشی از آسمان و روزگار نیست که تعجبی داشته باشد، زیرا آسمان همیشه چنین بوده و روزگار همواره همین‌طور است.
غرض چه بود فلک را که باز دریا برد
ز درج عزُ و شرف‌ گوهری عزیز و ثمین
هوش مصنوعی: فلک چه هدفی داشت که دوباره دریا را از مقام و بزرگی‌اش خارج کرد و گوهری ارزشمند و گرانبها را از آن گرفت؟
سرای شادی شه بر مثال خاتم بود
چه بود یا رب‌ کز وی بیوفتاد نگین
هوش مصنوعی: خانه شادی شاه به مانند خاتم است. خدایا، چه شده که از آن نگین بیفتاده؟
مگرکه‌گنج‌گران بود شخص نازک او
که همچو گنج ‌گران‌ گشت زیر خاک دفین
هوش مصنوعی: آیا ممکن است که شخصی با روح لطیف و نازک، به اندازه یک گنج با ارزش، زیر خاک مدفون شود؟
اگر به خلد برین شد خدیجهٔ الکبری
جهان زفر نبی باد همچو خلد برین
هوش مصنوعی: اگر خدیجهٔ کبری به بهشت برود، پس جهان را به خاطر وجود نبی مانند بهشت زیبا و دل‌انگیز می‌کند.
وگر ز قالب زهرا برفت روح لطیف
به صبر باد علی را مدد ز روحِ امین
هوش مصنوعی: اگر روح پاک و لطیف حضرت فاطمه از این دنیا برود، علی باید با صبوری و ایمان به کمک روح پاک و راستین بشتابد.
وگر بنای حیات زبیده‌ گشت خراب
حصار دولت هارون بلند باد و حَصین
هوش مصنوعی: اگر زندگی زبیده دچار خطر و ویرانی شود، پس حصار و قدرت دولت هارون در برابر این مشکلات پایدار و محکم خواهد بود.
اگر به زیر زمین رفت مام شاه جهان
به‌ کام شاه جهان باد ملک روی زمین
هوش مصنوعی: اگر زمین زیر پای پادشاه جهانی شود، پس خوشبختی و سعادت، در تمام سرزمین‌ها حاکم خواهد شد.
ز باغ دولت اگر خشک شد شکفته‌ گلی
شکفته باد گل دولت معزُالدین
هوش مصنوعی: اگر باغ سرسبز و پرنعمت حکومت از بین برود، کاش که گلی از آن شکفته باشد، این را فقط برای معزالدین آرزو می‌کنم.
وگرگسسته شد از روزگار دولت آن
مباد منقطع از روزگار مدت این
هوش مصنوعی: اگر روزگار بر من افت بخورد، نباید از دوستی و ارتباط با دیگران دور شوم و جدا شوم.
مباد نیز در این دوده دیده‌ای گریان
مباد نیز در این خاندان دلی غمگین
هوش مصنوعی: هرگز نخواهی دید که در این خانواده چشمی اشک‌بار باشد و قلبی غمگین.
عفیفه‌ای که زدنیا به سوی عقبی رفت
شفیع شاه جهان باد تا به یوم‌الدین
هوش مصنوعی: زن پاکدامنی که از دنیا رفت، امیدوارم شفیع پادشاه جهان باشد تا روز قیامت.
زروزگار و زگردون نصیب شاه جهان
همه فتوح و ظفر باد و نصرت و تمکین
هوش مصنوعی: از روزگار و آسمان، برای شاه جهان، آرزوی پیروزی، موفقیت و قدرت و استقرار می‌کنم.
به عز شاه جهان تاج دین و دنیا را
همیشه باد دل شاد و چشم روشن‌بین
هوش مصنوعی: به عزت و بزرگی پادشاه جهان، همیشه باد که این تاج‌گذاری برای دین و دنیا باشد و دل‌ها شاد و چشم‌ها روشن بماند.
بر او ز خلق ثنا باد و از فلک احسنت
بر او زبخت دعا باد و از ملک آمین
هوش مصنوعی: برای او از طرف مردم دعا و ستایش باشد و از آسمان هم به او خیر و برکت بیفتد و از جانب فرشتگان آمین گفته شود.