شمارهٔ ۳۹۵
جهان را یادگارست از سلاطین
شه ایران و توران ناصرالدین
ملک سنجر ولیعهد ملک شاه
خداوند ملوک مشرق و چین
فروزان آفتابی عالم افروز
که او را آسمان تخت است یا زین
رکاب او به مرو شاهجان باد
نهیب او به ترکستان و غزنین
دلیران زیر حکم او زبونند
چو زیر بند طَهمورث شیاطین
ببرد از پشت دولت تیغ او خم
ببرد از روی ملت رای او چین
چو جیش او بجوشد در خراسان
به جوش آید ز توران تا فلسطین
ز احسانش همه آزادگان را
نصیب است از بخارا تا نصیبین
چو روز رزم گیرد تیغ برکف
بخار خون رسد بر ماه و پروین
چو روز بزم گیرد جام بر دست
شود روی زمین سیمین و زرین
نهد اندازهٔ عالم مهندس
ز مرز قیروان تا چین و ماچین
به چشم او یکی ذره نسنجد
اگر عالم شود صد باره چندین
ایا شاهی که یزدان کرد و دولت
تو را جود و خرد تعلیم و تلقین
به تو فخرست امیرالمومنین را
ز تو شاد است سلطان سلاطین
به آثار تو مستظهر شدست آن
به اخبار تو مُستَبشَر شدست این
ترازوی معالی و شرف را
کف و بازوی تو کف است و شاهین
همی از عدل و انصاف تو سازد
کبوتر آشیان در چشم شاهین
به فر تو همی زر خیزد از سنگ
به خلق تو همیگل روید از طین
ز بهر قهر بدخواه تو باشد
شهاب اندر هوا بر شکل زوبین
هم از بهر هلاک دشمن توست
کجا زهرست در دندان تنین
چو گردان تو را گوید قضا هان
حو ترکان توراگوید قدر هین
ز گیتی دشمنانت را برانند
چنان کز کوه راند سنگ را هین
زکین تو به رزم اندر عدو را
سکون دل بَدَل گردد به سِکّین
کسی کاو مهر تو در جان ندارد
بتوزد روزگار از جان او کین
ز بیم تو چنان خفت است دشمن
که هرگز برنگیرد سر زبالین
کسی کز دولت تو شاد گردد
سپهر او را نیارد کرد غمگین
در آن مسکن که اقبال تو تابد
در آن مسکن عجب دارند مسکین
کِهینه پهلوانت مِه ز بیژن
کَمینه مر زبانت به زگرگین
اگر فرهاد در عصر تو بودی
نوشتی مدح تو بر جان شیرین
نگاریدی هنرهای تو بر سنگ
به جای صورت پرویز و شیرین
تو را زیبد که خوانم شاه شاهان
که از تو میرِ میران یافت تمکین
ز بهر حرمت او چون تو امروز
خرامیده به این جشن به آیین
زمین را آخشیجان کله بستند
فلک را اختران بستند آذین
شدند از فخر روحالعین و رضوان
در این مجلس گهربار و شکرچین
همیشه تا گل و نسرین و شمشاد
نروید در دی و کانون و تِشرین
مزین باد ایوان تو هر روز
چو باغی پرگل و شمشاد و نسرین
زگیتی بهرهٔ تو آفرین باد
ز گردون قسم بدخواهانت نفرین
بقای دولت این خاندان را
دعا از بندگان وز بخت آمین
اطلاعات
وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
جهان را یادگارست از سلاطین
شه ایران و توران ناصرالدین
هوش مصنوعی: دنیا یادگاری است از پادشاهان ایران و توران، ناصرالدین.
ملک سنجر ولیعهد ملک شاه
خداوند ملوک مشرق و چین
هوش مصنوعی: سنجر، ولیعهد ملک شاه، پادشاهی است که بر سرزمینهای مشرق و چین فرمانروایی میکند.
فروزان آفتابی عالم افروز
که او را آسمان تخت است یا زین
هوش مصنوعی: ایران زمین پر از نور آفتابی است که دنیا را روشن میکند و او را آسمان مانند تختی بزرگ در بر گرفته است.
رکاب او به مرو شاهجان باد
نهیب او به ترکستان و غزنین
هوش مصنوعی: در اینجا به تصویرسازی از قدرت و نفوذ یک فرمانروای بزرگ اشاره شده است. او به لحاظ سیاسی و نظامی، نفوذ زیادی دارد و تأثیرش به مناطق دوردست مانند مرو، ترکستان و غزنین میرسد. این شعرتصور میکند که این فرمانروا به گونهای سرنوشتساز و پرقدرت جابهجا میشود و همواره تحت تأثیر آوازه و قدرتش است.
دلیران زیر حکم او زبونند
چو زیر بند طَهمورث شیاطین
هوش مصنوعی: دلیران در مقابل قدرت او ضعیف و زبون هستند، همانطور که موجودات زیر نفوذ و فرمان طهمورث (یکی از شخصیتهای افسانهای) تحت سلطهٔ شیاطین قرار دارند.
ببرد از پشت دولت تیغ او خم
ببرد از روی ملت رای او چین
هوش مصنوعی: این بیت بیانگر این است که به کمک قدرت و دولت، انسانی میتواند از پشتوانههای خود در زندگی استفاده کند و با تصمیمات درست، اوضاع و احوال را به نفع خود و جامعه تغییر دهد. به عبارت دیگر، قدرت و تدبیر میتوانند به پیشرفت و بهبود وضعیت افراد و ملت کمک کنند.
چو جیش او بجوشد در خراسان
به جوش آید ز توران تا فلسطین
هوش مصنوعی: وقتی که او به خشم بیفتد و نارضایتیاش را بروز کند، تاثیر آن از خراسان تا فلسطین و حتی فراتر از آن احساس میشود.
ز احسانش همه آزادگان را
نصیب است از بخارا تا نصیبین
هوش مصنوعی: از خوبیهای او، همه آزادگان بهرهمند هستند، از بخارا تا نصیبین.
چو روز رزم گیرد تیغ برکف
بخار خون رسد بر ماه و پروین
هوش مصنوعی: وقتی روز جنگ فرا میرسد، شمشیر به دست میگیرند و خون بر روی ماه و ستارههای پروین میریزد.
چو روز بزم گیرد جام بر دست
شود روی زمین سیمین و زرین
هوش مصنوعی: وقتی روز جشن برسد و کسی جامی در دست بگیرد، زمین به رنگ نقرهای و طلایی درمیآید.
نهد اندازهٔ عالم مهندس
ز مرز قیروان تا چین و ماچین
هوش مصنوعی: مهندسِ فرزانه با ذکاوت و هنرش، اندازهٔ جهان را از مرز قیروان تا سرزمین چین و ماچین مشخص میکند.
به چشم او یکی ذره نسنجد
اگر عالم شود صد باره چندین
هوش مصنوعی: چشم او به هیچ چیز دیگری اهمیت نمیدهد، حتی اگر تمام دانش دنیا را هم به دست بیاورند، باز هم ارزش او را نخواهد سنجید.
ایا شاهی که یزدان کرد و دولت
تو را جود و خرد تعلیم و تلقین
هوش مصنوعی: آیا تو ای پادشاه، که خداوند تو را به فراوانی نعمت و دانش آراسته است؟
به تو فخرست امیرالمومنین را
ز تو شاد است سلطان سلاطین
هوش مصنوعی: ای امیرالمؤمنین، تو باعث افتخار هستی و سلطان سلاطین از وجود تو خوشحال است.
به آثار تو مستظهر شدست آن
به اخبار تو مُستَبشَر شدست این
هوش مصنوعی: از نشانههای تو دیگران به قوت و قدرت تو پی بردهاند و از خبرهای تو خوشحال و مسرور شدهاند.
ترازوی معالی و شرف را
کف و بازوی تو کف است و شاهین
هوش مصنوعی: در اینجا گفته میشود که معیارهای بلندمرتبه و ارزشهای بالا به توانایی و تلاشهای تو وابسته است و قدرت واقعی در دستان توست. یعنی تو میتوانی با کار و همتت، به موفقیتهای بزرگ دست یابی.
همی از عدل و انصاف تو سازد
کبوتر آشیان در چشم شاهین
هوش مصنوعی: از انصاف و عدل تو، کبوتر به راحتی در چشم شاهین آشیانه میسازد.
به فر تو همی زر خیزد از سنگ
به خلق تو همیگل روید از طین
هوش مصنوعی: زیبایی و ارزش تو آنچنان است که حتی از سنگ طلا بهدست میآید و از خاک تو گل و زیبایی روییده میشود.
ز بهر قهر بدخواه تو باشد
شهاب اندر هوا بر شکل زوبین
هوش مصنوعی: به خاطر دشمنی و کینه تو، شهابی در آسمان به شکل نیزه ظاهر میشود.
هم از بهر هلاک دشمن توست
کجا زهرست در دندان تنین
هوش مصنوعی: این جمله اشاره به این دارد که بعضی از چیزها به خاطر آسیب رساندن به دشمن ایجاد شدهاند، مانند زهر که در دندان مار وجود دارد. در واقع، وجود زهر در دندان بهطور مستقیم به توانایی مار در آسیب زدن به دیگران مرتبط است.
چو گردان تو را گوید قضا هان
حو ترکان توراگوید قدر هین
هوش مصنوعی: زمانی که تقدیر تو را فرا میخواند، بدان که سرنوشت تو را به سمت خاصی میبرد. منتظر موقعیتها و تغییرات باش، زیرا هر چیزی در دنیای تو به حکمت خاصی طراحی شده است.
ز گیتی دشمنانت را برانند
چنان کز کوه راند سنگ را هین
هوش مصنوعی: از دنیا دشمنانت را به دور کن، همانطور که سنگ از کوه رانده میشود.
زکین تو به رزم اندر عدو را
سکون دل بَدَل گردد به سِکّین
هوش مصنوعی: از مهارت و قدرت تو در نبرد، دشمن آرامش خود را از دست میدهد و در دلش تردید و آشفتگی به وجود میآید.
کسی کاو مهر تو در جان ندارد
بتوزد روزگار از جان او کین
هوش مصنوعی: اگر کسی در دلش محبت تو را نداشته باشد، روزگار با او دشمنی خواهد کرد و از زندگیاش خواهد کاست.
ز بیم تو چنان خفت است دشمن
که هرگز برنگیرد سر زبالین
هوش مصنوعی: دشمن از ترس تو چنان به خواب رفته که هرگز سرش را از خاک برنمیدارد.
کسی کز دولت تو شاد گردد
سپهر او را نیارد کرد غمگین
هوش مصنوعی: کسی که به خاطر خوشیهای تو خوشحال میشود، آسمان (یا سرنوشت) او هرگز اجازه نخواهد داد که ناراحت و غمگین شود.
در آن مسکن که اقبال تو تابد
در آن مسکن عجب دارند مسکین
هوش مصنوعی: در جایی که خوشبختی و شانس بر تو سایه میافکند، در آن مکان آدمهای بینوا و بیچاره هم با شگفتی زندگی میکنند.
کِهینه پهلوانت مِه ز بیژن
کَمینه مر زبانت به زگرگین
هوش مصنوعی: قدرت و شجاعت پهلوان تو، در جان بیژن، بر زبانت میچربد و مانند گرگین قوی است.
اگر فرهاد در عصر تو بودی
نوشتی مدح تو بر جان شیرین
هوش مصنوعی: اگر فرهاد در زمان تو بود، حتماً تو را ستایش میکرد و این ستایش را بر جان شیرین مینوشت.
نگاریدی هنرهای تو بر سنگ
به جای صورت پرویز و شیرین
هوش مصنوعی: هنرهای تو همچون نگارگری بر سنگ حک شده، به اندازه زیبایی صورت پرویز و شیرین قابل تحسین است.
تو را زیبد که خوانم شاه شاهان
که از تو میرِ میران یافت تمکین
هوش مصنوعی: شایستهی توست که من تو را پادشاه بزرگان بنامم، زیرا تو از آن کسی هستی که مقام و قدرت را به دیگران بخشیدهای.
ز بهر حرمت او چون تو امروز
خرامیده به این جشن به آیین
هوش مصنوعی: به خاطر حرمت او، امروز با زیبایی و وقار به این جشن قدم گذاشتی.
زمین را آخشیجان کله بستند
فلک را اختران بستند آذین
هوش مصنوعی: زمین را با گلهای زیبا تزیین کردند و آسمان را با ستارهها زینت بخشیدند.
شدند از فخر روحالعین و رضوان
در این مجلس گهربار و شکرچین
هوش مصنوعی: در این مجلس با شکوه و پرارزش، روحالعین و رضوان به عنوان نمادهای افتخار و زیبایی حضور دارند.
همیشه تا گل و نسرین و شمشاد
نروید در دی و کانون و تِشرین
هوش مصنوعی: هرگز تا زمانی که گلها و گیاهان مختلف نشکفند، در فصلهای سرد و بارانی نمیتوان انتظار زیبایی و نشاط داشت.
مزین باد ایوان تو هر روز
چو باغی پرگل و شمشاد و نسرین
هوش مصنوعی: برای تو، ایوانت هر روز باید زیبا و پر از گل و گیاهانی مانند شمشاد و نسرین باشد.
زگیتی بهرهٔ تو آفرین باد
ز گردون قسم بدخواهانت نفرین
هوش مصنوعی: از این دنیا برای تو، آرزوهای خوب و خوشی باشد و از آسمان، دشمنانت مورد نفرین قرار بگیرند.
بقای دولت این خاندان را
دعا از بندگان وز بخت آمین
هوش مصنوعی: بقای این خاندان به دعا و نیکاندیشی بندگان و همچنین به شانس و اقبال نیک وابسته است.