شمارهٔ ۳۷
آسمان است آن یا عالم پر تصویرست
نوبهارست آن یا جنت پر نخجیرست
قطب مُلک است آن یا دایرهٔ گردون است
رکن دین است آن یا معجزهٔ تقدیرست
نقطهٔ قطب زمین را صفتش پرگارست
آیت دین هُدی را صُوَرش تصویرست
نیست فرخار و همه صورت او فرخارست
نیست کشمیر و همه پیکر او کشمیرست
جنتی را که بر آن مرتبه و دیدارست
عالمی را که بدین قاعده و تفسیرست
یافتم پردهسرایی که خداوند مرا
داد شاهی که بلند اختر و کشور گیرست
هرکجا نوبت درگاه معینالملک است
دشمنان را زفَزَع نوبت گیراگیرست
بر بزرگان جهانش شرف و تقدیم است
گرچه در عصر و زمان بر صفت تأخیرست
فضل الحمد ز تکبیر بسی بیشترست
گرچه در خواندن الحمد پس از تکبیرست
ای خداوند قوی رای مبارک تدبیر
هست تقدیر بدانسان که تورا تدبیرست
تا جهان بوده هر آن خواب که نیکو دیدند
دیدن روی تو اکنون همه را تعبیرست
خلق تو خلق ملک رسم تو رسم بشرست
بخت تو بخت جوان عقل تو عقل پیرست
کوه با حلم تو کمتر ز یکی مثقال است
بحر باجود توکمتر ز یکی قطمیرست
مال هر کس را توفیر بود بیبخشش
نعمت و مال تورا بخشش بیتوفیرببت
قلم فرخ تو درکف فرخندهٔ تو
راست گویی به کف مشتری اندر تیرست
در جهان تیر و کمانگر قلم فرخ توست
پشت دشمن چو کمان دارد و خود چون تیرست
دشمن تو به مثل کودک اندک سال است
دولت دشمن تو مادر اندک شیرست
شعبده کردن و تزویر کسادست امروز
زانکه اقبال تو بیشعبده و تزویرست
اندرین دولت و اقبال که ایزد به تو داد
هرکه تشویش نماید ز در تشویرست
وانکه او با توکنون راه عداوت سپرد
نیست هشیار که دیوانه بیزنجیرست
وانکه در کاستن خصم تو باقی بگذاشت
اندر افزودن اقبال تو بیتقصیرست
صد یک از مرتبهٔ خویش ندیدی تو هنوز
باش کز روز تو وقت سحر و شبگیرست
به دعای تو در اسلام گشادست زبان
هرکه را بر سر کرسی قصص و تذکیرست
دل مطهر شود آن را که تو را گوید مدح
گفتن مدح تو دل را زگنه تطهیرست
بهدل و دیده معزی رهی و بندهٔ توست
لاجرم بر شعرای همه عالم میرست
تا ز قانون شمار عجم و گردش سال
دی پس از آذر و خرداد ز پیش تیرست
شادمان باش و طرب کن به سماع بم و زیر
که بداندیش تو در زاری و غم چون زیرست
اطلاعات
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
آسمان است آن یا عالم پر تصویرست
نوبهارست آن یا جنت پر نخجیرست
هوش مصنوعی: این جمله به تصویر کشیدن زیباییهای آسمان و زمین پرداخته است. دنیا را به مانند آسمانی پر از خوابهای زیبا و تصاویری خیالانگیز توصیف کرده و به فصل بهار و بهشت اشاره دارد که مملو از زیبایی و زندگی است. بهطور کلی، این بیان نشاندهنده شگفتیها و شادابی طبیعت است.
قطب مُلک است آن یا دایرهٔ گردون است
رکن دین است آن یا معجزهٔ تقدیرست
هوش مصنوعی: آنچه در اینجا مطرح شده، به این معناست که محور و مرکز کشور یا جامعه ممکن است همچون دایرهای در ادامه و رونق زندگی انسانها باشد. همچنین، میتوان گفت که این محور، بنیاد دین و اعتقادات است یا اینکه نشانهای از قدرت و سرنوشت الهی به شمار میآید.
نقطهٔ قطب زمین را صفتش پرگارست
آیت دین هُدی را صُوَرش تصویرست
هوش مصنوعی: نقطهٔ مرکزی زمین مانند پرگار عمل میکند و هدایت دین را با نشان دادن شکل و تصویری از آن به تصویر میکشد.
نیست فرخار و همه صورت او فرخارست
نیست کشمیر و همه پیکر او کشمیرست
هوش مصنوعی: فرخار وجود ندارد، اما تمام صورت آن فرخار است. کشمیری وجود ندارد، اما تمام پیکر آن کشمیری است.
جنتی را که بر آن مرتبه و دیدارست
عالمی را که بدین قاعده و تفسیرست
هوش مصنوعی: بهشتی را که دارای چنین مقام و دیداری است، جهانی را تصور کن که بر اساس این اصول و تفسیر به وجود آمده است.
یافتم پردهسرایی که خداوند مرا
داد شاهی که بلند اختر و کشور گیرست
هوش مصنوعی: من به خانهای رسیدم که خداوند به من قدرت و سلطنتی عطا کرده است، سلطنتی که سرنوشت روشنی دارد و سرزمینهای وسیعی را در بر میگیرد.
هرکجا نوبت درگاه معینالملک است
دشمنان را زفَزَع نوبت گیراگیرست
هوش مصنوعی: هرجا که مقام و موقعیت معینالملک به چشم میخورد، دشمنان در حال وحشت و اضطراب خواهند بود.
بر بزرگان جهانش شرف و تقدیم است
گرچه در عصر و زمان بر صفت تأخیرست
هوش مصنوعی: این جمله به این معناست که مقام و ارزش بزرگان جهان همیشه بالاست و همچنان که زمان میگذرد، این مقام و ارزش تغییر نمیکند و همچنان معتبر است، حتی اگر در برخی شرایط به تأخیر بیفتد.
فضل الحمد ز تکبیر بسی بیشترست
گرچه در خواندن الحمد پس از تکبیرست
هوش مصنوعی: بزرگداشت و ستایش خداوند از طریق سپاسگزاری بسیار ارزشمندتر از ذکر خداوند در آغاز است، هرچند که شکرگزاری بعد از ذکر او قرار دارد.
ای خداوند قوی رای مبارک تدبیر
هست تقدیر بدانسان که تورا تدبیرست
هوش مصنوعی: ای خدای بزرگ و توانا، تقدیر و سرنوشت ما به آن صورتی است که خودت آن را تدبیر کردهای.
تا جهان بوده هر آن خواب که نیکو دیدند
دیدن روی تو اکنون همه را تعبیرست
هوش مصنوعی: تا به حال همیشه خوابهای خوب تعبیر شدهاند و حالا دیدن چهره تو به همه آنها معنا و حقیقت بخشیده است.
خلق تو خلق ملک رسم تو رسم بشرست
بخت تو بخت جوان عقل تو عقل پیرست
هوش مصنوعی: آفرینش تو مانند ملک است و نشانههای تو شبیه انسان است. سرنوشت تو جوان و پر امید است، اما اندیشهات همانند یک پیرمرد است.
کوه با حلم تو کمتر ز یکی مثقال است
بحر باجود توکمتر ز یکی قطمیرست
هوش مصنوعی: کوه از صبر و شکیبایی تو حتی به اندازه یک مثقال هم نمیارزد، و دریا با بخشندگی و generosity تو به اندازه یک ذره هم ارزش ندارد.
مال هر کس را توفیر بود بیبخشش
نعمت و مال تورا بخشش بیتوفیرببت
هوش مصنوعی: مال و ثروت هر کسی به خاطر خود اوست و از نعمتهایش میآید، اما بخشش و سخاوت تو به دلیل کمبود و بیتوفیقی است.
قلم فرخ تو درکف فرخندهٔ تو
راست گویی به کف مشتری اندر تیرست
هوش مصنوعی: قلم خوشبخت تو در دست خوشبختی تو است و راستگویی در دست مشتری مثل تیر نشانهگیری میباشد.
در جهان تیر و کمانگر قلم فرخ توست
پشت دشمن چو کمان دارد و خود چون تیرست
هوش مصنوعی: در دنیایی که تیر و کمان وجود دارد، اگر قلم تو نیک و نیرومند باشد، دشمن به مانند کمان است و تو چون تیر در مقابل او قرار میگیری.
دشمن تو به مثل کودک اندک سال است
دولت دشمن تو مادر اندک شیرست
هوش مصنوعی: دشمن تو مانند کودک کوچک و بیتجربهای است که قدرتش از مادرش که به او شیر میدهد، برمیخیزد.
شعبده کردن و تزویر کسادست امروز
زانکه اقبال تو بیشعبده و تزویرست
هوش مصنوعی: امروز دیگر کسی نمیتواند فریبکاری و نیرنگ بازی کند، زیرا خوشبختی و موفقیت تو بدون نیاز به فریب و نیرنگ به دست آمده است.
اندرین دولت و اقبال که ایزد به تو داد
هرکه تشویش نماید ز در تشویرست
هوش مصنوعی: در این نعمت و خوشبختی که خداوند به تو بخشیده، هرکس که نگران و بیقراری کند، از در نگرانی خود میآید.
وانکه او با توکنون راه عداوت سپرد
نیست هشیار که دیوانه بیزنجیرست
هوش مصنوعی: کسی که در حال حاضر با تو دشمنی میکند، در واقع هشیار نیست و مانند دیوانهای است که زنجیری ندارد.
وانکه در کاستن خصم تو باقی بگذاشت
اندر افزودن اقبال تو بیتقصیرست
هوش مصنوعی: آن کس که در کاهش دشمن تو تلاش کرد، در افزایش خوشبختی تو بیتقصیر است.
صد یک از مرتبهٔ خویش ندیدی تو هنوز
باش کز روز تو وقت سحر و شبگیرست
هوش مصنوعی: تو هنوز به حقیقت و مقامی که باید به آن برسی، پی نبردهای. بدان که زمان تو، از سحرگاه تا شامگاه، فرصتهای بسیاری برای شناخت و رشد دارد.
به دعای تو در اسلام گشادست زبان
هرکه را بر سر کرسی قصص و تذکیرست
هوش مصنوعی: به خاطر دعای تو، هر کسی که در اسلام جایگاه بلندی دارد، با زبان گویا و روشنی به بیان داستانها و یادآوریها میپردازد.
دل مطهر شود آن را که تو را گوید مدح
گفتن مدح تو دل را زگنه تطهیرست
هوش مصنوعی: دل پاک و خالص میشود برای کسی که به تو نیکی و ستایش میکند؛ زیرا مدح و ستایش تو باعث پاکی دل از گناهان میگردد.
بهدل و دیده معزی رهی و بندهٔ توست
لاجرم بر شعرای همه عالم میرست
هوش مصنوعی: دل و چشم معزی به عشق تو وابستهاند و از این رو، او در مقابل شاعران تمامی جهان برتری دارد.
تا ز قانون شمار عجم و گردش سال
دی پس از آذر و خرداد ز پیش تیرست
هوش مصنوعی: با توجه به قانون شمارش ماههای عجم و تقویم، بعد از ماههای آذر و خرداد، ماه تیر قرار دارد و در واقع تیر اولین ماهی است که پس از آنها میآید.
شادمان باش و طرب کن به سماع بم و زیر
که بداندیش تو در زاری و غم چون زیرست
هوش مصنوعی: شاد و خوشحال باش و با شادی برقص، زیرا نگرانی و اندوه تو مانند زیر خاک است و باید آن را رها کنی.

امیر معزی