گنجور

شمارهٔ ۳۴۵

ای جهانداری که از تو تازه باشد جاودان
گوهر طغرل‌بک و جغری‌بک و الب‌ارسلان
تا جلال دولتی دولت بماند پایدار
تا جمال ملتی ملت بماند جاودان
نیست جز تو خلق عالم را یکی فریادرس
نیست جزتو ملک‌ گیتی راکسی صاحبقران
آسمان گر یک شرف دارد ز پاکی بر زمین
از تو بسیاری شرف دارد زمین بر آسمان
گر نشان نیکبختی هرکس از دولت دهد
نیکبختی را همی از تو دهد دولت نشان
ای خداوند ملوک ای خسرو پیروزبخت
ای شه بنده‌نواز ای داورگیتی ستان
تا که از عدل تو آسایش همی یابد زمین
تا که از رای تو آرایش همی یابد زمان
عالم آبادست و آفاق ایمن و ملک استوار
دین عزیز و نعمت ارزان و رعیت شادمان
این اثر هرگز که دید از خسروان روزگار
وین خبر هرگز که داد از سروران باستان
چند گویم قصهٔ افراسیاب کامکار
چند خوانم نامهٔ نوشین‌ روان کامران
چاوُشان داری بسی غالب‌تر از افراسیاب
حاجبان داری بسی عادل‌تر از نوشیروان
ای بسا میرا که اندر خدمت درگاه تو
بر میان دارد کمر یا چون کمر دارد میان
بر مثال قلعه‌ای بینم جهان را سربه‌سر
واندرو شمشیر تو چون کوتوال و باسبان
زهر باید هر مَلِک را تا نهان دشمن‌ کند
بند باید هر ملک را تا جهان‌ گیرد بدان
زهر تو اقبال توست وزان همی میرد عدو
بند تو شمشیر توست وزان همی‌ گیری جهان
چون کمان صدمنی در دست توگردد بلند
چون خدنگ‌ دیده دوز از شست تو گردد روان
بس کمان‌افراز و تیرانداز کاندر پیش تو
سر نهد بر خاک و از بازو بیندازد کمان
تیغ تو هنگام ضرب و اسب تو هنگام حرب
آتس اندر جوشن است و باد در برگستوان
زآتش فرزند آزرگر همی نرگس برست
زاتش تیغ تو روز جنگ روید ارغوان
ور همی راند سلیمان باد را در زیر تخت
تو همی رانی به دولت باد را در زیر ران
آفرین تو به دریای خرد در گوهرست
بندهٔ مخلص معزی بیش تو گوهر فشان
گر به‌کارش نامدی در خدمت تو جان و دل
برفشاندی بر بساط تو دل و بر جام‌جان
تا که زیرگنبد گردون هوا باشد سبک
تا که در زیر هوا خاک زمین باشد گران
بوستان عدل تو شه جاودان بشکفته باد
وین جهان از عدل تو همچون شکفته بوستان
هم شهنشاه زمانی هم جهاندار زمین
بر شهنشاهی بپای و در جهانداری بمان

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ای جهانداری که از تو تازه باشد جاودان
گوهر طغرل‌بک و جغری‌بک و الب‌ارسلان
هوش مصنوعی: ای فرمانروای جهان که با وجود تو، گوهرهای جاودانی همچون طغرل‌بیگ و جغری‌بیگ و الب‌ارسلان تازگی و زندگانی دارند.
تا جلال دولتی دولت بماند پایدار
تا جمال ملتی ملت بماند جاودان
هوش مصنوعی: برای اینکه شکوه یک حکومت همیشه برقرار بماند، زیبایی و شرافت یک ملت نیز باید همواره حفظ شود.
نیست جز تو خلق عالم را یکی فریادرس
نیست جزتو ملک‌ گیتی راکسی صاحبقران
هوش مصنوعی: کسی جز تو در عالم وجود وجود ندارد که به فریاد دیگران برسد. هیچ کس دیگر نیست که مانند تو برتر و صاحب قدرت در این جهان باشد.
آسمان گر یک شرف دارد ز پاکی بر زمین
از تو بسیاری شرف دارد زمین بر آسمان
هوش مصنوعی: اگر آسمان از پاکی خود شرافتی دارد، زمین از تو، ای انسان، شرافت بیشتری دارد.
گر نشان نیکبختی هرکس از دولت دهد
نیکبختی را همی از تو دهد دولت نشان
هوش مصنوعی: اگر خوب بودن و خوشبختی هر فرد از ثروت او مشخص شود، بدان که خوشبختی نیز از تو به ثروت و سعادت تبدیل می‌شود.
ای خداوند ملوک ای خسرو پیروزبخت
ای شه بنده‌نواز ای داورگیتی ستان
هوش مصنوعی: ای پروردگار پادشاهان، ای فرمانروای پیروز، ای شاهی که با رعیت محبت می‌کنی، ای داور عالم هستی.
تا که از عدل تو آسایش همی یابد زمین
تا که از رای تو آرایش همی یابد زمان
هوش مصنوعی: تا زمانی که زمین از عدالت تو آرامش می‌گیرد و زمان از تدبیر تو زیبایی می‌یابد.
عالم آبادست و آفاق ایمن و ملک استوار
دین عزیز و نعمت ارزان و رعیت شادمان
هوش مصنوعی: دنیا پر از آبادانی است و آسمان‌ها در امنیت قرار دارند. کشور از استحکام برخوردار است و دین با عظمت و ارزشمند است. نعمت‌ها فراوان و در دسترس هستند و مردم خوشحال و شاد زندگی می‌کنند.
این اثر هرگز که دید از خسروان روزگار
وین خبر هرگز که داد از سروران باستان
هوش مصنوعی: این اثر هیچ‌گاه شبیه کارهای شاهان تاریخی نبوده است و هیچ خبر مشابهی نیز از بزرگان گذشته به ما نرسیده است.
چند گویم قصهٔ افراسیاب کامکار
چند خوانم نامهٔ نوشین‌ روان کامران
هوش مصنوعی: چند بار باید از داستان افراسیاب توانا بگویم؟ چند بار باید نامهٔ خوشبختی نوشین را بخوانم؟
چاوُشان داری بسی غالب‌تر از افراسیاب
حاجبان داری بسی عادل‌تر از نوشیروان
هوش مصنوعی: تو افراد و یارانی داری که در مهارت و توانایی از افراسیاب پیشی گرفته‌اند و همچنین دوستان و همراهانی داری که در عدالت و انصاف از نوشیروان برترند.
ای بسا میرا که اندر خدمت درگاه تو
بر میان دارد کمر یا چون کمر دارد میان
هوش مصنوعی: بسیاری از افراد ممکن است در خدمت تو تلاش کنند و خود را آماده کنند، مانند کسی که کمر را می‌بندد تا آماده کار شود یا همچون کسی که بر حسب نیاز کمر را در میان می‌آورد.
بر مثال قلعه‌ای بینم جهان را سربه‌سر
واندرو شمشیر تو چون کوتوال و باسبان
هوش مصنوعی: جهان را مانند قلعه‌ای می‌بینم که تو در آن مانند نگهبان و پاسبان با شمشیر خود، از آن مراقبت می‌کنی.
زهر باید هر مَلِک را تا نهان دشمن‌ کند
بند باید هر ملک را تا جهان‌ گیرد بدان
هوش مصنوعی: هر پادشاهی باید سمی داشته باشد تا دشمنانش به صورت پنهانی نتوانند به او آسیب برسانند. همچنین هر مملکتی باید تدابیری اتخاذ کند تا بتواند بر جهان مسلط شود.
زهر تو اقبال توست وزان همی میرد عدو
بند تو شمشیر توست وزان همی‌ گیری جهان
هوش مصنوعی: سمّ تو نشانه‌ی نیکبختی‌ات است و به همین خاطر، دشمنان تو نابود می‌شوند. همچنین، تیغ تو نشانه‌ی قدرت توست و به همین دلیل، جهان در چنگ تو گرفتار می‌شود.
چون کمان صدمنی در دست توگردد بلند
چون خدنگ‌ دیده دوز از شست تو گردد روان
هوش مصنوعی: وقتی تیرکمان قوی در دست تو قرار بگیرد و به ارتفاع برسد، مانند تیری که از انگشت تو رها می‌شود، به سرعت و شتاب به جلو می‌رود.
بس کمان‌افراز و تیرانداز کاندر پیش تو
سر نهد بر خاک و از بازو بیندازد کمان
هوش مصنوعی: بسیاری از تیراندازان و کمان‌داران برای تو به زمین خواهند افتاد و کمان‌های خود را از بازو می‌اندازند.
تیغ تو هنگام ضرب و اسب تو هنگام حرب
آتس اندر جوشن است و باد در برگستوان
هوش مصنوعی: تیغ تو در زمان نبرد و اسب تو در هنگام جنگ، مانند آتش در زره و باد در درختان است.
زآتش فرزند آزرگر همی نرگس برست
زاتش تیغ تو روز جنگ روید ارغوان
هوش مصنوعی: از آتش که پدرش آزر است، گل نرگس سر برمی‌آورد. اگر در روز جنگ، تیغ تو درخشان باشد، گل‌های ارغوانی نیز خواهند روئید.
ور همی راند سلیمان باد را در زیر تخت
تو همی رانی به دولت باد را در زیر ران
هوش مصنوعی: اگر سلیمان باد را تحت فرمان خود به حرکت درمی‌آورد، تو نیز با قدرت و ثروت خود قادر به کنترل و هدایت نعمت‌ها و امکانات هستی.
آفرین تو به دریای خرد در گوهرست
بندهٔ مخلص معزی بیش تو گوهر فشان
هوش مصنوعی: تو به مانند دریا از حکمت پر هستی و مانند جواهر درخشان هستی، و من بنده‌ای مخلص و فدای تو هستم که از جواهرات وجودت بهره‌مند می‌شوم.
گر به‌کارش نامدی در خدمت تو جان و دل
برفشاندی بر بساط تو دل و بر جام‌جان
هوش مصنوعی: اگر به کار او نپردازی، در خدمت تو جان و دلش را بر تو نثار می‌کند و در کنار تو، عشق و زندگی‌اش را با تمام وجود به نمایش می‌گذارد.
تا که زیرگنبد گردون هوا باشد سبک
تا که در زیر هوا خاک زمین باشد گران
هوش مصنوعی: تا زمانی که آسمان بالای ما سبک و راحت باشد، زمین زیر پای ما سنگین و سخت خواهد بود.
بوستان عدل تو شه جاودان بشکفته باد
وین جهان از عدل تو همچون شکفته بوستان
هوش مصنوعی: بوستان عدل تو، ای شاه جاودانه، همیشه در حال شکوفایی است و این جهان نیز با عدل تو مانند یک بوستان گشوده و پرثمری است.
هم شهنشاه زمانی هم جهاندار زمین
بر شهنشاهی بپای و در جهانداری بمان
هوش مصنوعی: همان‌طور که شاهی در زمان خود حاکم است و زمام‌دار زمین به شمار می‌رود، تو نیز باید به مقام پادشاهی خود ببال Canal داشته باشی و در مقام حکمرانی‌ات استوار بمانی.