گنجور

شمارهٔ ۳۴۰

خدایگان جهان شاکر از خدای جهان
همی نشاط سپاهان کند زخوزستان
فلک مساعد و گیتی به‌ کام و ایزد یار
قضا موافق و دولت بلند و بخت جوان
اگر مراد دل خویش بود زامدنش
زبازگشتن او خلق راست شادی جان
چرا خورند غم آنکه راه دشوارست
که بخت او همه دشوارها کند آسان
چرا زلشکر سرمای دی همی ترسند
که فرّ دولت او دی‌ کند چو تابستان
عجب نباشد از اقبال و بخت پادشهی
که آفتاب ملوک است و سایهٔ یزدان
اگر ز شورهٔ بی‌آب بر دَمَد چشمه
وگر زآتش سوزان برون دمد ریحان
خدای چشم بد از شهریار دور کناد
که دور به بود از شهریار جسم بدان
به هند داور هند و به روم قیصر روم
ز بیم خسرو کیهان همی کنند فغان
به جای عقل یکی را به مغز در شمشیر
به جای خواب یکی را به چشم در پیکان
چنانکه بود سکندر به مال و ملک و سپاه
عماد دولت سلطان عالم است چنان
کسی که خدمت سلطان کند سکندروار
سزد که زنده بود خِضْروار جاویدان
چو میزبان همه خلق شاه آفاق است
به جود و همت آفاق‌بخش و گنج‌فشان
سزد که تا به قیامت بود بقای کسی
که میزبان و همه خلق باشدش مهمان
سپاه دار شهنشه چنان کند خدمت
که تا به مشرق و مغرب از او دهند نشان
چنین و بهتر ازین صدهزار خواهد ساخت
عماد دولت سلطان به دولت سلطان
شهنشها، ملکا، خسروا، خداوندا
چو آفتاب تویی بر همه جهان تابان
چو آفتاب تو را زان قِبَل همی خوانم
که شرق و غرب جهان از تو بینم آبادان
نبود چون تو خداوند و هم نخواهد بود
زابتدای جهان تا به انتهای جهان
تویی زمین و زمان را بزرگوارْ مَلِک
مباد بی‌تو ملک را زمین و ملک زمان
مباد نعمت و ملک تورا شمار و قیاس
مباد دولت و عمر تو را زوال و کران
به شادکامی و پیروزی و خداوندی
چنانکه خواهی و چندانکه آرزوست بمان

اطلاعات

وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

خدایگان جهان شاکر از خدای جهان
همی نشاط سپاهان کند زخوزستان
هوش مصنوعی: خدای بزرگ دنیا از خداوندی که بر همه چیز حاکم است، قدردانی می‌کند و این خوشحالی را به لشکریانش در خوزستان منتقل می‌کند.
فلک مساعد و گیتی به‌ کام و ایزد یار
قضا موافق و دولت بلند و بخت جوان
هوش مصنوعی: آسمان با ما همراه است و جهان به نفع ما می‌چرخد. خداوند نیز در کنار قضا و قدر ماست، و خوشبختی و شانس در اوج خود قرار دارد.
اگر مراد دل خویش بود زامدنش
زبازگشتن او خلق راست شادی جان
هوش مصنوعی: اگر آنچه دل می‌خواهد به دست آید، پس رفتن او به جای بازگشت خوشی واقعی برای مردم خواهد بود.
چرا خورند غم آنکه راه دشوارست
که بخت او همه دشوارها کند آسان
هوش مصنوعی: چرا باید کسی که در مسیر سختی قرار دارد غمگین شود؟ زیرا بخت او همه مشکلات را برایش آسان می‌کند.
چرا زلشکر سرمای دی همی ترسند
که فرّ دولت او دی‌ کند چو تابستان
هوش مصنوعی: چرا سربازان از سرمای زمستان می‌ترسند، در حالی که قدرت و عزت او می‌تواند مثل تابستان برطرف کننده‌ی این سرما باشد؟
عجب نباشد از اقبال و بخت پادشهی
که آفتاب ملوک است و سایهٔ یزدان
هوش مصنوعی: نمی‌توان از موفقیت و شانس یک پادشاه تعجب کرد، زیرا او مانند آفتاب برای پادشاهان دیگر است و تحت سایهٔ الهی قرار دارد.
اگر ز شورهٔ بی‌آب بر دَمَد چشمه
وگر زآتش سوزان برون دمد ریحان
هوش مصنوعی: اگر چشمه‌ای از دل سرزمین خشک و بی‌آب بجوشد یا بوی گل و ریحان در شرایط سخت و آتشین به مشام برسد، این نشان‌دهنده‌ی حیات و زیبایی در midst ناامیدی و دشواری‌هاست.
خدای چشم بد از شهریار دور کناد
که دور به بود از شهریار جسم بدان
هوش مصنوعی: خداوند شرّ و بدی را از پادشاه دور کند، زیرا دور بودن از پادشاه جسمی بهتر از نزدیکی به اوست.
به هند داور هند و به روم قیصر روم
ز بیم خسرو کیهان همی کنند فغان
هوش مصنوعی: در سرزمینی مثل هند، حاکم آنجا تصمیم‌گیری می‌کند و در روم نیز امپراتور روم حکم می‌راند. اما از ترس خسرو (شاه) و قدرت او، تمام دنیا به زاری و فریاد مشغول است.
به جای عقل یکی را به مغز در شمشیر
به جای خواب یکی را به چشم در پیکان
هوش مصنوعی: به جای عقل، شخصی را با قدرت و درستی در میدان نبرد به کار می‌گیرند و به جای خواب، فردی را با دقت و تمرکز در هدف قرار می‌دهند.
چنانکه بود سکندر به مال و ملک و سپاه
عماد دولت سلطان عالم است چنان
هوش مصنوعی: سکندر به خاطر ثروت و پادشاهی و نیروهای نظامی‌اش شناخته شده است، همان‌طور که امروز سلطنت و قدرت سلطان جهان مشخص است.
کسی که خدمت سلطان کند سکندروار
سزد که زنده بود خِضْروار جاویدان
هوش مصنوعی: کسی که خدمت پادشاه را بکند، به اندازه سکندر بزرگ و فخرآور است و شایسته است که زنده باشد مانند خضر، که همیشه جاودان و بی‌مرگ است.
چو میزبان همه خلق شاه آفاق است
به جود و همت آفاق‌بخش و گنج‌فشان
هوش مصنوعی: میزبان تمام انسان‌ها، شاهی بزرگ و بخشنده است که با generosity و نیت نیکو، نعمت‌ها و ثروت‌های بسیار به تمامی موجودات می‌دهد.
سزد که تا به قیامت بود بقای کسی
که میزبان و همه خلق باشدش مهمان
هوش مصنوعی: شایسته است که کسی که همواره میزبان است و به دیگران خدمت می‌کند، تا روز قیامت مورد احترام و برکت باقی بماند.
سپاه دار شهنشه چنان کند خدمت
که تا به مشرق و مغرب از او دهند نشان
هوش مصنوعی: سپاه فرمانروا به گونه‌ای خدمت می‌کند که نام و نشان آن‌ها به دورترین نقاط شرق و غرب برسد.
چنین و بهتر ازین صدهزار خواهد ساخت
عماد دولت سلطان به دولت سلطان
هوش مصنوعی: سلطان عماد دولت به زودی چیزهای زیادی خواهد ساخت و در این راستا حتی از این نیز بهتر خواهد بود.
شهنشها، ملکا، خسروا، خداوندا
چو آفتاب تویی بر همه جهان تابان
هوش مصنوعی: ای پادشاهان و سلاطین، ای صاحب‌منصبان، ای خداوندگارا! تو مانند آفتابی هستی که بر تمام جهان روشنایی می‌بخشی و نور خود را بر همه می‌تابانی.
چو آفتاب تو را زان قِبَل همی خوانم
که شرق و غرب جهان از تو بینم آبادان
هوش مصنوعی: مثل آفتاب که به تو اشاره می‌کند، من هم تو را می‌خوانم؛ چرا که از سوی تو، شرق و غرب جهان را آباد و سرسبز می‌بینم.
نبود چون تو خداوند و هم نخواهد بود
زابتدای جهان تا به انتهای جهان
هوش مصنوعی: هیچ‌کس در جهان به بزرگای تو نخواهد بود و از ابتدا تا انتهای هستی نیز کسی مثل تو وجود نخواهد داشت.
تویی زمین و زمان را بزرگوارْ مَلِک
مباد بی‌تو ملک را زمین و ملک زمان
هوش مصنوعی: تو هستی بزرگ‌ترین و ارزشمندترین مخلوق در زمین و زمان، و بدون وجود تو، کشور و سرزمین معنایی ندارند.
مباد نعمت و ملک تورا شمار و قیاس
مباد دولت و عمر تو را زوال و کران
هوش مصنوعی: نعمت و دارایی تو را نبایستی با کسی دیگر مقایسه کرد و همچنین نباید عمر و قدرت تو را به زوال و پایان دشواری‌ها سنجید.
به شادکامی و پیروزی و خداوندی
چنانکه خواهی و چندانکه آرزوست بمان
هوش مصنوعی: به شادی و موفقیت و رحمت الهی به اندازه‌ای که می‌خواهی و آرزو داری، باقی بمان.