گنجور

شمارهٔ ۳۰۹

ای به توفیق و هدایت دین یزدان را قوام
وی به تدبیر و کفایت ملک سلطان را نظام
بخت تو عالی و مقدار تو عالیتر ز بخت
نام تو نیکو و کردار تو نیکوتر ز نام
بر زمین آزادگان در خدمت تو بی‌ملال
بر فلک سیارگان در بیعت تو بی‌ملام
فطرت تو دست مکاران درآورده به‌ بند
قدرت تو پای جباران درآورده به‌ دام
آن وزیری تو که هست اندر صلاح مملکت
چرخ سرکش با تو نرم و دهر توسن با تو رام
همچو یاقوت از جواهر اختیاری از بشر
همچو خورشید از کواکب نامداری از انام
گرد شادُرْوان تو نورست در چشم کفات
نعل رهواران تو تاج است بر فرق‌ کرام
صاحب صد لشکرست از حضرت تو یک رسول
نایب صد خنجرست از مجلس تو یک پیام
یاد تو نوشد همی‌ گردون که هستش روز و شب
فیض یزدانی شراب و چشمهٔ خورشید جام
بخت بیدار تو را گر صورتی پیدا شود
نقش آن صورت بود تفسیر حی لا ینام
اندر احیا بس بود دست جواد تو جواب
ملحدانی راکجاگویند من یحیی‌العظام
گَر مدد یابد ز جود دست تو بحر محیط
تا قیامت زو همی زرین مَطَر خیزد غمام
از قلم در دست تو فعل حُسام آمد پدید
دیده‌کس مصری قلم را قدرت زرین حسام
تا روان باشد علمهای تو را فتح و ظفر
تیغهای جنگیان آسوده باشد در نیام
رایت عالی به ترکستان کشیدی از عراق
تا تکینان را رهی‌کردی و خانان را غلام
تا هوا چون بوستان کردی ز گوناگون علم
تا زمین چون آسمان کردی ز گوناگون خیام
تا گشادی قلعه‌هایی را که مر هر قلعه را
پشت ماهی هست بوم و برج ماهی هست بام
چون ‌کشیدی زیر فرمان از حلب تا کاشغر
مصلحت جستی و در یک جای فرمودی مقام
گر نه ابر رحمت‌ تو آب بر آتش زدی
خاک ترکستان ز تیغ شاه‌گشتی لعل فام
حاسدان را از شکم بر پشت بگذشتی رَماح
دشمنان را از قضا بر حلق بگذشتی سَهام
از شرار تیغ بودی پادشاهان را شراب
وز طِعان رُمْح بودی خاکساران را طَعام
پنجهٔ شیران بخستی‌ گردن و پشت‌ گوزن
چنگل بازان بکندی سینه و چشم حمام
اینت‌ عفو بی‌نهایت و ینت علم بی‌قیاس
اینت فضل بر تواتر وینت شکر بر دوام
ای خداوندی که اندر ملک توران کرده‌ای
هم بدین سان‌ کرده‌ای در ملک روم و ملک شام
خشم‌ تو شامی‌ است از محنت‌ که آن را نیست صبح
عفو تو صبحی است از نعمت‌که آن را نیست شام
گر نبودی شکر تو پیوند جان ایدر بدن
خلق عالم را همه شکر تو رفتی از مسام
هر که بیند مر تو را داند که صدر عالمی
جهل باشد گر کسی خورشید را گوید کدام
وهم تو نیرنگ محتالان بیوبارد همی
همچنان چون آتش سوزان بیوبارد ثغام
مهر پیروزی نگارد بر نگین عمر خویش
هرکه یک شب صورت عمر تو بیند در منام
تو همامی و قلم در دست تو همچون همای
هست روز ما همایون از همای و از همام
تا همی بارد قلم در دست تو سحر حلال
برخلاف تو قدم بر داشتن باشد حرام
تا به جاه تو همه اسلامیان را حاجت است
بر سلامت حجتی باشد تو را کردن سلام
هرکه او از چنبر حکم تو سر بیرون‌کشد
از شریف و دون و از نیک و بد و از خاص و عام
کردگارش کرد مخذول و تو مستغنی ز جنگ
روزگارش کرد مقهور و تو فارغ ز انتقام
وانکه او جان و دل اندر عُهدهٔ عَهد تو کرد
یافت از یزدان و از سلطان قبول و احتشام
کردی اندر پیش یزدان کار او را تربیت
داشتی در پیش سلطان شغل او را اهتمام
رای نیک و رسم خوب توست در دنیا و دین
نیک‌بختی را ثواب و رادمردی را قوام
ای ثناهای تو چون تعویذ کرده هر حکیم
وی دعاهای تو چون تسبیح کرده هر امام
تا به میدان سخن بر مدح توگشتم سوار
مرکب شعر من از شعر‌ی همی خواهد لگام
از گهرهای مدیح تو قلم در دست من
گردن ایام را عِقْدی همی سازد مدام
کلک گوهربار تو پر گوهرم ‌کردست طبع
لفظ شکربار تو پرشکرم کرده است کام
تا فساد و کون باشد فلسفی را در مثال
تا ظلام و نور باشد مانوی را در کلام
در جلالت باد کون دولت تو بی‌فساد
در وزارت باد نور حشمت تو بی‌ظلام
تو به شکر از کردگار و کردگار از تو به شکر
تو به‌ کام از شهریار و شهریار از تو به ‌کام
سرو عمر تو همیشه خرم و سبز و بلند
ماه بخت تو همیشه روشن و بدر تمام
از تو اندر ملک سلطان هم صلاح و هم صواب
وزتو اندر دین یزدان هم صلوت و هم‌صیام

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ای به توفیق و هدایت دین یزدان را قوام
وی به تدبیر و کفایت ملک سلطان را نظام
هوش مصنوعی: ای که با توفیق و هدایت، دین خدا را استحکام می‌بخشی و به تدبیر و درایت خود، ملک و سلطنت را سامان می‌دهی.
بخت تو عالی و مقدار تو عالیتر ز بخت
نام تو نیکو و کردار تو نیکوتر ز نام
هوش مصنوعی: شانس و اقبال تو بسیار خوب است و ارزش تو از اقبال نیز بیشتر است. نام تو خوب است، اما رفتار و کردار تو از نامت نیز بهتر است.
بر زمین آزادگان در خدمت تو بی‌ملال
بر فلک سیارگان در بیعت تو بی‌ملام
هوش مصنوعی: در زمین آزادگان، با هم بودن و خدمت به تو برایم بی‌خسته‌گی است، و در آسمان سیاره‌ها نیز، پیمان با تو برایم بدون عیب و نقص است.
فطرت تو دست مکاران درآورده به‌ بند
قدرت تو پای جباران درآورده به‌ دام
هوش مصنوعی: طبیعت تو به وسیله آدم‌های حیله‌گر به اسارت درآمده و توانایی‌ات به دست زورمندان در دام افتاده است.
آن وزیری تو که هست اندر صلاح مملکت
چرخ سرکش با تو نرم و دهر توسن با تو رام
هوش مصنوعی: وزیری که در امور کشور تدبیر دارد، می‌تواند بر مشکلات غلبه کند و زمانه را به نفع خود رام سازد.
همچو یاقوت از جواهر اختیاری از بشر
همچو خورشید از کواکب نامداری از انام
هوش مصنوعی: انسان‌ها همچون یاقوت در میان جواهرات هستند، یعنی از ارزش و زیبایی خاصی برخوردارند، در حالی که مانند خورشید که در میان ستاره‌ها می‌درخشد، دارای جایگاهی ممتاز و برجسته هستند.
گرد شادُرْوان تو نورست در چشم کفات
نعل رهواران تو تاج است بر فرق‌ کرام
هوش مصنوعی: محبت و زیبایی تو همچون نوری در چشم‌هاست و نعل و نشان پیروزی و عظمت تو بر سر بزرگواران تجلی می‌کند.
صاحب صد لشکرست از حضرت تو یک رسول
نایب صد خنجرست از مجلس تو یک پیام
هوش مصنوعی: خدای تو دارای سپاه بزرگی است، اما از سوی او تنها یک پیام‌آور وجود دارد. همچنین از محفل تو، تنها یک پیام وجود دارد که مانند صد خنجر قدرت و تاثیر دارد.
یاد تو نوشد همی‌ گردون که هستش روز و شب
فیض یزدانی شراب و چشمهٔ خورشید جام
هوش مصنوعی: یاد تو همیشه در ذهنم زنده است و هر روز و شب من را از نعمت‌های الهی سیراب می‌کند، مانند شراب و نوری که از خورشید می‌تابد.
بخت بیدار تو را گر صورتی پیدا شود
نقش آن صورت بود تفسیر حی لا ینام
هوش مصنوعی: اگر شانس و اقبال تو بیدار شود و به تو جلوه‌ای ببخشد، آن جلوه تفسیر زندگی‌ای است که همیشه جاری و زنده است.
اندر احیا بس بود دست جواد تو جواب
ملحدانی راکجاگویند من یحیی‌العظام
هوش مصنوعی: در مورد زنده کردن و احیا، همین کافی است که دست مهربان تو به سوالات کافران پاسخ می‌دهد، آنگاه که می‌گویند: «چه کسی می‌تواند مردگان را زنده کند؟»
گَر مدد یابد ز جود دست تو بحر محیط
تا قیامت زو همی زرین مَطَر خیزد غمام
هوش مصنوعی: اگر دست بخشش تو به یاری بیاید، دریا تا قیامت از آن زلال و خوشبو پر خواهد شد و ابرها همواره باران زرین و ناب می‌بارند.
از قلم در دست تو فعل حُسام آمد پدید
دیده‌کس مصری قلم را قدرت زرین حسام
هوش مصنوعی: از دست تو، شمشیری به نام حُسام ساخته شد که هیچکس نمی‌تواند قدرت آن را فراموش کند و قلم تو همچون شمشیر طلا، قدرتمند و تأثیرگذار است.
تا روان باشد علمهای تو را فتح و ظفر
تیغهای جنگیان آسوده باشد در نیام
هوش مصنوعی: تا زمانی که روح تو زنده باشد، علوم و دانش‌های تو به پیروزی و موفقیت خواهد رسید و شمشیرهای جنگجویان در نیام خود برای نبرد آرام خواهند بود.
رایت عالی به ترکستان کشیدی از عراق
تا تکینان را رهی‌کردی و خانان را غلام
هوش مصنوعی: تو با قدرت و توانایی خود، از عراق تا ترکستان را به زیر فرمان خود درآوردی و خانان را به بندگی و خدمت واداشتی.
تا هوا چون بوستان کردی ز گوناگون علم
تا زمین چون آسمان کردی ز گوناگون خیام
هوش مصنوعی: وقتی که فضای اطرافت را مثل یک باغ زیبا کردی و دنیای علم را گوناگون و رنگین درست کردی، به گونه‌ای که زمین را هم شبیه آسمان کردی.
تا گشادی قلعه‌هایی را که مر هر قلعه را
پشت ماهی هست بوم و برج ماهی هست بام
هوش مصنوعی: تا زمانی که قلعه‌هایی را که هر یک از آنها در پشت ماهی قرار دارد، کنکاش کنی، بام و برج آن قلعه‌ها نیز باید به معماها و رازهایشان پی ببری.
چون ‌کشیدی زیر فرمان از حلب تا کاشغر
مصلحت جستی و در یک جای فرمودی مقام
هوش مصنوعی: زمانی که تو فرمانروایی را از حلب تا کاشغر به دست گرفتی، عاقلانه عمل کردی و در یک مکان مشخص، مقام و موقعیتی را تعیین کردی.
گر نه ابر رحمت‌ تو آب بر آتش زدی
خاک ترکستان ز تیغ شاه‌گشتی لعل فام
هوش مصنوعی: اگر باران رحمت تو نبود، خاک ترکستان به وسیله تیغ شاه به آتش می‌افتاد و خاموش نمی‌شد.
حاسدان را از شکم بر پشت بگذشتی رَماح
دشمنان را از قضا بر حلق بگذشتی سَهام
هوش مصنوعی: حسودان را از ته دل و با کینه‌ای درونی بر روی پشت خود به راحتی نادیده گرفتی و تیرهای دشمنان را به طبع و به قضا به نرمی از گلوی خویش عبور دادی.
از شرار تیغ بودی پادشاهان را شراب
وز طِعان رُمْح بودی خاکساران را طَعام
هوش مصنوعی: تیغ جنگ، نوشیدنی پادشاهان را به وجود می‌آورد و برای مردم عادی، غذا از نیروی نیزه به دست می‌آید.
پنجهٔ شیران بخستی‌ گردن و پشت‌ گوزن
چنگل بازان بکندی سینه و چشم حمام
هوش مصنوعی: شیران با قدرت و توانایی خود، گردن و پشت گوزن را می‌فشردند و در عین حال، چنگ‌انداختن بر سینه و چشم حمام نیز نشان‌دهندهٔ نیروی بازندگان است.
اینت‌ عفو بی‌نهایت و ینت علم بی‌قیاس
اینت فضل بر تواتر وینت شکر بر دوام
هوش مصنوعی: این شعر به توصیف صفات و características خداوند می‌پردازد. در آن به بی‌نهایت بودن رحمت و عفو الهی اشاره شده و همچنین به علم بی‌نظیر خدا و فضل و احسان او نسبت به بندگان. در پایان، بر ضرورت شکرگزاری مداوم از این نعمت‌ها تاکید شده است.
ای خداوندی که اندر ملک توران کرده‌ای
هم بدین سان‌ کرده‌ای در ملک روم و ملک شام
هوش مصنوعی: خداوندی که در سرزمین توران اینگونه دستور می‌دهی، همین‌طور در سرزمین روم و شام نیز تدبیر کرده‌ای.
خشم‌ تو شامی‌ است از محنت‌ که آن را نیست صبح
عفو تو صبحی است از نعمت‌که آن را نیست شام
هوش مصنوعی: خشم تو مانند شبی است پر از درد و رنج، در حالی که بخشش تو شبیه صبحی است که پر از نعمت و خوبی است و چنین صبحی نیست که به شب تبدیل شود.
گر نبودی شکر تو پیوند جان ایدر بدن
خلق عالم را همه شکر تو رفتی از مسام
هوش مصنوعی: اگر نبود شکر تو که جان را به بدن پیوند می‌دهد، همه خلق جهان در اینجا بی‌شکر تو از بین می‌رفتند.
هر که بیند مر تو را داند که صدر عالمی
جهل باشد گر کسی خورشید را گوید کدام
هوش مصنوعی: هر کسی که تو را می‌بیند، می‌فهمد که بالاترین مقام در عالم جهل است. این مانند این است که اگر کسی از خورشید بپرسد کدام است، نشان می‌دهد که او از روشنایی و حقیقت بی‌خبر است.
وهم تو نیرنگ محتالان بیوبارد همی
همچنان چون آتش سوزان بیوبارد ثغام
هوش مصنوعی: تو در دام فریب و نیرنگ یاوه‌پردازان افتاده‌ای، هم‌چنان که آتش سوزان، مرا در خود می‌سوزاند.
مهر پیروزی نگارد بر نگین عمر خویش
هرکه یک شب صورت عمر تو بیند در منام
هوش مصنوعی: هر کسی که در خواب یک شب صورت عمر تو را ببیند، پیروزی را بر انگشتش خواهد داشت و این موفقیت بر زندگی‌اش نقش خواهد بست.
تو همامی و قلم در دست تو همچون همای
هست روز ما همایون از همای و از همام
هوش مصنوعی: تو خود یک موجود ارزشمند و مهم هستی، و قلم در دستان تو همانند پرواز همای است. روز ما هم که با تو در ارتباط است، به لطف همای و وجود تو روشن و عالی است.
تا همی بارد قلم در دست تو سحر حلال
برخلاف تو قدم بر داشتن باشد حرام
هوش مصنوعی: تا زمانی که قلم در دست تو می‌نویسد، سحر و جادوهایی که به‌صورت حلال هستند، خلاف تو قدم نخواهند گذاشت و مخالف تو نیستند.
تا به جاه تو همه اسلامیان را حاجت است
بر سلامت حجتی باشد تو را کردن سلام
هوش مصنوعی: همه مسلمانان به مقام و جایگاه تو نیازمندند و این باعث می‌شود که تو به سلامتی و مقام خود افتخار کنی.
هرکه او از چنبر حکم تو سر بیرون‌کشد
از شریف و دون و از نیک و بد و از خاص و عام
هوش مصنوعی: هر کسی که از محدوده فرمان تو خارج شود، چه از افراد با شخصیت و چه بی‌هویت، چه خوب و چه بد، چه خاص و چه عمومی، هیچ تفاوتی برای تو ندارد.
کردگارش کرد مخذول و تو مستغنی ز جنگ
روزگارش کرد مقهور و تو فارغ ز انتقام
هوش مصنوعی: خالق او را در موقعیتی شکست‌خورده قرار داده، اما تو از نبرد روزگار مستقل و بی‌نیاز هستی. او تحت تأثیر و فشار قرار گرفته، در حالی که تو از فکر انتقام و گرفتن حق خود آزاد و آرام هستی.
وانکه او جان و دل اندر عُهدهٔ عَهد تو کرد
یافت از یزدان و از سلطان قبول و احتشام
هوش مصنوعی: آن کسی که جان و دل خود را در وفای به عهد تو سپرده است، از خداوند و نیز از پادشاه، جایگاه و احترام خاصی به دست آورده است.
کردی اندر پیش یزدان کار او را تربیت
داشتی در پیش سلطان شغل او را اهتمام
هوش مصنوعی: تو در پیش خداوند کار او را به خوبی پرورش داده‌ای و در برابر پادشاه نیز به شغل او توجه کرده‌ای.
رای نیک و رسم خوب توست در دنیا و دین
نیک‌بختی را ثواب و رادمردی را قوام
هوش مصنوعی: ایده‌های خوب و آداب درست تو هم در زندگی دینی و هم در دنیا عامل خوشبختی محسوب می‌شود و نیکوکاری را تقویت می‌کند.
ای ثناهای تو چون تعویذ کرده هر حکیم
وی دعاهای تو چون تسبیح کرده هر امام
هوش مصنوعی: ثنای تو به اندازه‌ی تعویذهای حکیمان تاثیر دارد و دعاهای تو مانند تسبیح ذکر می‌شود توسط هر امام.
تا به میدان سخن بر مدح توگشتم سوار
مرکب شعر من از شعر‌ی همی خواهد لگام
هوش مصنوعی: وقتی به میدان سخن آمدم تا از تو تعریف کنم، همه‌ی افکارم به شعر تبدیل شد و شعر من به دنبال یک رشته پیوند برای بیان عشق و احترام به توست.
از گهرهای مدیح تو قلم در دست من
گردن ایام را عِقْدی همی سازد مدام
هوش مصنوعی: با توصیف‌های زیبایی که از تو دارم، زمانه همیشه به من یادآوری می‌کند که باید این احساسات را در قالب کلمات بنویسم.
کلک گوهربار تو پر گوهرم ‌کردست طبع
لفظ شکربار تو پرشکرم کرده است کام
هوش مصنوعی: دست خط زیبای تو مرا بسیار با ارزش کرده و سخنان شیرین تو باعث شده که به شادی و سپاسگزاری بپردازم.
تا فساد و کون باشد فلسفی را در مثال
تا ظلام و نور باشد مانوی را در کلام
هوش مصنوعی: تا زمانی که وجود و عدم در دنیا وجود داشته باشد، فلسفی می‌تواند در مثال‌ها به بحث و بررسی بپردازد، و زمانی که تاریکی و روشنی در کلام وجود داشته باشد، مانوی‌ها نیز می‌توانند در مباحث خود به این موضوعات بپردازند.
در جلالت باد کون دولت تو بی‌فساد
در وزارت باد نور حشمت تو بی‌ظلام
هوش مصنوعی: در شان تو باد که حکومتت بدون فساد باشد و نور مقام و اعتبار تو بدون تاریکی و زوال.
تو به شکر از کردگار و کردگار از تو به شکر
تو به‌ کام از شهریار و شهریار از تو به ‌کام
هوش مصنوعی: تو از خداوند سپاسگزار هستی و خداوند نیز از تو به خاطر شکرگزاری‌ات سپاسگزار است. تو در خوشی از فرمانروا هستی و فرمانروا نیز به خاطر خوشحالی تو خوشنود است.
سرو عمر تو همیشه خرم و سبز و بلند
ماه بخت تو همیشه روشن و بدر تمام
هوش مصنوعی: زندگی تو همیشه شاداب و پر نشاط است و عمر تو همواره به طول خواهد انجامید. همچنین، شانس و بخت تو همیشه در روشنایی و در بهترین حالت به سر می‌برد.
از تو اندر ملک سلطان هم صلاح و هم صواب
وزتو اندر دین یزدان هم صلوت و هم‌صیام
هوش مصنوعی: از تو در سرزمین پادشاهی هم کار درست و هم کار شایسته وجود دارد، و از تو در دین خداوند هم نماز و هم روزه برقرار است.